باشگاه «پاس» تا قبل از انتقال غلطش به همدان بدون شک یکی از وزنه های فوتبال ایران
بود. این باشگاه خاستگاه بسیاری از فوتبالیست های نامدار ایران بوده؛ از «همایون
شاهرخی» سال های خیلی دور گرفته تا همین «حسین فرکی» و بعدتر جوان هایی مثل «وحید
هاشمیان» و «جواد نکونام» که توانستند تا سطح اول فوتبال اروپا هم پیش
بروند.
نکونام از نظر گرایش هواداری، یک استقلالی محسوب می شود اما شناسنامه
فوتبال او در پاس صادر شد و کاپیتان این روزهای تیم ملی در این مجموعه رشد کرد و
لژیونر شد. نکونام را باید جزو دسته کم تعداد فوتبالیست های ایرانی قلمداد کرد که
به معنای واقعی دنبال کار حرفه ایست. او را قبل از لژیونر شدن هم به یاد دارم که
سعی می کرد فوتبالیستی حرفه ای باشد و اصلاً با برخورداری از همین ویژگی بوده که
توانست سال ها در یکی از معتبرترین لیگ های باشگاهی جهان یعنی «لالیگا»ی اسپانیا
بازی کند و در حقیقت دوام بیاورد.
شماره ۶ استقلال چند ماه پیش پدر شد و به
همراه همسرش «عادله نکونام» تولد فرزندشان «آریان» را جشن گرفتند. این روزها جواد
لابلای تمرین، مسابقه و مصاحبه دلخوش حضور فرزندیست که قرار است به اندازه خودش
سهمی در آینده این سرزمین داشته باشد، بزرگتر شود، از کودکی عبور کند، روزهای مهم
نوجوانی را از سر بگذراند و سری شود توی سرها.
در ایران نزدیک شدن به فضای
خانوادگی اهالی فوتبال به اندازه اهالی سینما آسان نیست. این موضوع دلایل خودش را
دارد که می تواند قابل احترام باشد اما خب در هر حال کاپیتان تیم ملی با همه مشغله
ای که با توجه به فاصله کم بین مسابقات لیگ برتر دارد آن هم در آستانه بازی مهم
مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا مقابل تیم «بوریرام» تایلند، به همراه
همسرش برای خوانندگان مجله آرامش وقت گذاشتند و پاسخگوی سوالات
بودند.
(از همسر جواد می پرسم) از آریان چه
خبر؟
(می خندد) حالا دیگر همه اول جویای احوال او هستند. در جمع
خانواده و فامیل همه اول سراغ او را می گیرند و می بینم که اهالی رسانه هم همین طور
هستند.
(حالا من و جواد هم می خندیم) این هم شاید از مضرات بچه دار شدن
باشد. خودم هم از این دست تجربیات دارم. حالا که روی این مسئله حساسید باید بگویم
خبر غافلگیر کننده ای برایتان دارم.
(جواد کنجکاو شده) چه خبری؟
یک روز
همین طور که دور هم نشسته اید، پدر یا مادر هر کدام تان با خوشرویی به شما خواهند
گفت خیلی دوست تان دارند و پاره تن شان هستید اما آریان را بیشتر دوست دارند. به
کمی بیشتر، خیلی بیشتر!
امکان ندارد.
امکان ندارد؟ شک نکن. این مسئله
ایست که برای من و خیلی از پدر و مادرهای دیگر هم پیش آمده. ما هیچ کدام آخرین نفر
نیستیم. کسی چه می داند، شاید یک روز خود ما هم نوه دار شویم و حس کنیم او را حتی
از فرزندمان هم بیشتر دوست داریم.
باورم نمی شود، پس بگو چرا این قدر آریان
را تحویل می گیرند!
(از
همسر جواد می پرسم) شما هم در خانواده پدری چنین موضوعی را حس کرده
اید؟
اینکه آریان شده همه زندگی خانواده که بحثی نیست اما موضوعی که شما
گفتید را هنوز دقت نکرده ام.
خب، البته هنوز زود است که مسئله را تا این حد
شفاف به شما بگویند. هنوز چند ماه دیگر می توانید دلخوش باشید. کم کم که آریان به
حرف بیفتد و شیرین زبانی کند، رسماً باید دست ها را ببرید بالا.
(جواد می
گوید) ما که از همین الان تسلیمیم.
می خواهم تعریف هر یک از شما را در مورد
حضور آریان در زندگی مشترک تان بدانم و قطعاً خانم ها مقدم هستند.
خب من هر
روز به طور مداوم درگیر آریان هستم. با توجه به اینکه جواد درگیر مسابقه، تمرین و
سفرهای زیاد است می شود گفت آریان شده مونس دائمی ام. نمی گذارد مثل قبل جای خالی
پدرش را حس کنم. الان بیشتر انرژی من صرف مراقبت از او می شود و این حس مادر بودن
برایم بسیار ارزشمند است. حس می کنم انسان دیگری شده ام. مادر بودن نوع نگاهم به
زندگی را تا حدودی تغییر داده است.
و آقای نکونام؟
خب دو تا مسئله
هست. یکی اینکه پدر شده ام و این یک حس بی نظیر است. باور کن در این مدت بارها از
خدا خواسته ام تجربه پدر شدن را به همه آنهایی که می خواهند بدهد. فوق العاده است.
بحث دیگر احساسی است که به آریان دارم. سوای دوست داشتن و محبتی که به پسرم دارم
بیشتر در قبالش احساس مسئولیت می کنم و نگران آینده اش هستم. امیدوارم همیشه تنش
سالم باشد و مشکلی در زندگی نداشته باشد.
در بازی های بیرون از خانه که
مجبور به مسافرت هستید دل تان برای آریان تنگ می شود؟
بالاخره زندگی همین
است. همه پدر و مادرها دل شان برای بچه هایشان تنگ می شود. همین که خیالم راحت است
کنار مادرش و بقیه خانواده قرار دارد خوب است.
امسال، فصل را بهتر شروع
کردید، احتمالاً پاقدم آریان است.
پسرم استقلالی است و خوشحالم که پاقدمش
برای تیم خوب بوده. بله، خب نسبت به فصل قبل شروع بهتری داشته ایم و امیدوارم که با
همین روند جلو برویم.
خانم نکونام شما هم استقلالی هستید یا مثل اندک بانوان
خواننده مجله، میانه ای با فوتبال و ورزش ندارید؟!
اتفاقاً من هم به فوتبال
علاقمند هستم و هم یک استقلالی محسوب می شوم. در حقیقت ما یک خانواده کاملاً
استقلالی را تشکیل داده ایم.
به نظر شما ورزش و حالا خصوصاً فوتبال که
پرطرفدارترین است می تواند جایگاهی در خانواده داشته باشد؟ یعنی شما فکر می کنید
ایده برخی بانوان سنتی تر مبنی بر اینکه ورزش نمی تواند جزو مقولات خانوادگی محسوب
شود درست است؟
اینکه کسی اهل ورزش نباشد یا ورزش را دوست نداشته باشد یک
موضوع انتخابی است و باید به نظرات افراد احترام گذاشت اما همان زن های سنتی هم
باید این حق را برای دیگران قائل باشند که فوتبال را وارد زندگی شان کنند. در حقیقت
هیچ خانواده ای از نفوذ فوتبال دور نیست. همین صعود به جام جهانی را ببینید. این
همه زن و مردی که ریخته بودند توی خیابان ها برای شادی و پایکوبی همین ها خانواده
های ایرانی را تشکیل می دهند دیگر. الان کمتر زنی در جامعه هست که با ورود فوتبال
به خانواده اش مخالف باشد. فوتبال شادی می آورد. آدم ها را دور هم جمع می کند و دل
ها را نزدیک. خیلی خوب است.
و حرف آخر؟
(جواد) از همه مردم ممنونم که
همیشه ما را دعا می کنند. به امید موفقیت استقلال در آسیا و تیم ملی در جام
جهانی.
(خانم نکونام) برای همه مردم شادی و خوشبختی آرزو می کنم.