فرهاد عشوندی:
استقلال درمجموع دو بازی به اف سی سئول باخت. قلعه نویی در برابر تیمی کره ای که فقط یک ملی پوش داشت ، باخت و حذف شد. حالا شاید زمانی مناسب باشد برای انتقام از این مربی. او که ادعا داشت تیم ملی با تفکراتش به جام جهانی رفته خودش نتوانست با 7 ملی پوش در برابر تیمی که یک ملی پوش داشت پیروز شود . این بهانه خوبی است برای اینکه بتوان قلعه نویی را روی پل برد .او که مدام منتقدانش را به اجنبی پرستی و نوکری و گاه واژه هایی دور از شان متهم می کرد ، حالا گوشه رینگ است. می توان قلعه نویی را زد اما...
قلعه نویی را باید انداخت؟ حذف او چه آورده ای برای فوتبال ایران دارد؟ او روز بردهایش منتقدان را می کوبد و منتقدان هم به وقت باخت هایش ، او را و این جنگ تا ابد ادامه دارد. دعوایی که دارد وارد فضایی چاله میدانی می شود. نه دیگر کسی به این می اندیشد که قلعه نویی از نظر نتیجه گیری بهترین مربی تاریخ لیگ برتر ایران است به شهادت آمار ... و نه او لحظه ای می اندیشد که بخشی از اتفاقات اینچنینی در عدم نتیجه گیری بین المللی اش ناشی از یک اتفاق ساده است. اینکه هنوز وقتی او رجوع به دانش فوتبالی اش می کند باید به کلاسی مربیگری یک ماهه رجوع کند که 16 سال قبل در آلمان برگزار شده و از آن روز تا همین امروز ، بهترین مربی ایران ، دانش فوتبالی اش را در کلاس هایی مشابه نجدید نکرده است. کلاس های دانش افزایی یک یا دو روزه در پایان هر لیگ که فقط از سر تکلیف برگزار می شوند آیا کافی است برای رسیدن به علم روزی که در دنیا اتفاق می افتد؟
اگرچه که همه بحث قلعه نویی و منتقدانش خلاصه شده در چند واژه: « اجنبی پرستی» از یک سو و «مافیا» از سویی دیگر . برایش به هم توهین می کنند و اتهام می زنند البته نه این قدر مستقیم که از هر طرف قابل رسیدگی باشد و این دعوا باید تا ابد ادامه پیدا کند بی آنکه دو طرف گامی بردارند به سوی واقعیت ها. قلعه نویی با همین دانش و با همین ادبیات با یک نسل ، 10 سالی را در سطح اول فوتبال ایران گذرانده . اگرچه نکات مثبتی هم در رفتارهایش می توان دید. رفتن به کلاس زبان برای نزدیک شدن به علم روز فوتبال ، استفاده از دستیارانی مثل مجید صالح و ... و البته ادبیات گفتاری او همچنان بزرگترین دافعه آقای سرمربی است. سرمربی که منتقدانش را فارغ از اینکه چه می گویند ، متهم می کند.
این حکایت رقابتی است که در آن هیچ یک از طرفین نمی خواهند « برد - برد» بازی کنند. حالا همه فوتبال ایران به جای خوردن افسوس برای از دست رفتن فینالیست شدن استقلال باید درگیر دعوایی بی حاصل با امیر قلعه نویی باشد که چه او و چه منتقدانش در دو سر یک کلاف ، نمی خواهند گامی به سوی واقعیت بر دارند. کاش می شد به قلعه نویی گفت علاقه به بهره گیری از دانش روز فوتبال دنیا نامش اجنبی پرستی نیست. کاش می شد او می پذیرفت حتی مربیان صاحب سبک فوتبال دنیا چون آرسنونگر ، همه ساله دوره هایی را برای یافتن تکنولوژی ها و پژوهش های جدید در فوتبال می پردازند. کاش او از حشمت مهاجرانی می پرسید که چرا با این سن و سال و درحالی که 10 سالی است مربیگری نمی کند ، چرا هر ساله به workshop های معتبر فوتبال دنیا می رود و کاش می شد به این پرداخت که چرا قلعه نویی با همین داشته ها و همین رفتارش ، هنوز موفق ترین مربی فوتبال ایران است؟ چرا بعد از حذف از آسیا طرفدارانش تشویقش می کنند و خبریاز انتقاد نیست. کاش سرمربی استقلال می دید:« آنها که گفتند فوتبالی حذفت می کنند.» اتفاقا اگر منتقدی داشته باشند ، همان های هستند که او «اجنبی پرست» می خواند شان و کاش کسی بود به او می گفت پاسخ ناسزا ، ناسزاست ...
استقلال حذف شد و فوتبال ایران بزنگاهی بزرگ را باخت. حالا می توان به هم تاخت ، فحش داد و ناسزا گفت یا می توان چشم ها را به حقایق گشود و بحث از مشکلاتی ساختاری کرد. قلعه نویی تابو نیست که نتوان آن را شکست. نقد از او همچنان ادامه خواهد داشت تا شاید روزی او خود را به ایده آل ها نزدیک کند اما نیازی نیست ادبیات نقد منتقدان از او و او از منتقدان اینچنین تند و آتشین باشد. /ش