دست در گردن هم سرود ای ایران را در پایان بازی بخوانیم
*محمد سررشتهداری
فیلم کوتاهی که باشگاه بوریرام در رسانهها پخش کرده شاید بینظیر نباشد، اما قطعا کمنظیر است.
در مجموع تا سه دقیقه پایانی هیچ چیز خاصی ندارد و مثل همه فیلمهای پشت صحنههای باشگاههاست صحنههایی از پیاده شدن از اتوبوس، شادی زایدالوصف هوادارانشان پس از گلی که زدند، نگرانیهای بیش از حدی که در هنگام حملات استقلال داشتند. ناراحتی هواداران استقلال پس از گلی که دریافت کردند و نهایتا پذیرفتن شکست پس از دو گلی که دریافت کردند!
برخی از آنها اشک ریختند، برخی مبهوت به نقطهای خیره شده بودند و بازیکنان آنها نای بلند شدن از روی زمین را نداشتند، اما به یکباره قصه کاملا عوض شد!
همه تایلندیهای بوریرام بلند شدند، ایستادند و شروع کردند به دست زدن برای تیمشان!
بازیکنان و اعضای کادرفنی هم رو به جایگاه، منظم و دقیق با سری بالا و دست در گردن هم ایستادند و محکم، همگام و همصدا با هواداران شروع کردند به خواندن سرودهای حماسی (و شاید سرود ملی کشورشان) این صحنه چشم همه بینندگان را درآورده بود!
آنها مغرورانه و با سری بالا همآوایی کردند و انگار خیال نداشتند این همه سرودی و همآوایی را قطع کنند! ماجرا ادامه پیدا کرد و ادامه پیدا کرد.
بله آنها به تیمشان افتخار میکردند که به هشت تای برتر آسیا رسیده است! کسی هم نق نمیزد که چرا اینهمه هزینه کردهاند (هزینههای بوریرام بسیار بالا بود) کسی نق نمیزد که چرا باختهاید! آنها جمع شده بودند تا از فوتبال لذت ببرند و با وجود شکست به دلیل همدردی و هم آوایی و هم سرودی از آن لذت هم بردند! لذتی بینظیر! دستهایشان را از روی گردن یکدیگر بلند نمیکردند. آنها چنان رفتار میکردند که انگار هزار روح در یک بدن هستند.
بازیکنان و کادرفنی خجالتزده، مغرور و البته دلشکسته مقابل هواداران تا کمر خم شدند پرچم تایلند را دور ورزشگاه چرخاندند، دوباره خم شدند و در کنار بهت و حیرت ناظر بازی، داوران و تماشاگران غیرتایلندی مثل قهرمانها اما با دلی شکسته و شرمسار از جام باشگاههای آسیا خداحافظی کردند! اجازه بدهید انتقاد کنیم از خودمان!
از برخی از هواداران که تعصبشان مثالزدنی است اما آنها از همان اواسط بازی در صورت به دست نیامدن نتیجه مورد نظر شروع میکنند به تخریب!
البته که همیشه اینگونه نبوده است اما برخی مواقع قدر این اتحاد، همآوایی و کنار هم جمع شدن را نمیدانند و از آن و از صعود تیمی که اینهمه مظلومانه اما باغیرت بالا آمد لذت نمیبرند!
ما برای پیروز شدن و صعود کردن به ورزشگاه آزادی میرویم! این از غیرت و تیزهوشی بازیکنان نامدار استقلال برمیآید اما تیمی که به این مرحله رسیده حتی در صورت حذف شدن شایسته تقدیر است و تشکر.
حالا باید همآوایی کرد، باید شعار ای ایران ای مرز پرگهر را خواند و سرود استقلال را زمزمه کرد و برای قهرمانان وطن دست زد و به احترامش ایستاد. به احترام تیمی که با همه نداریها ساخت، با همه مشکلات جلو آمد، با همه قدرت صعود را فریاد زد و تا 4 تای برتر آسیا هم صعود کرد!
باید لذت ببریم از این همه افتخار.
استقلال سه سال پیش کار را شروع کرد. نایبقهرمانی – قهرمانی حذفی، قهرمانی لیگ و حالا رسیدن به چهار تیم برتر آسیا را به دست آورده است.
مقایسه کردن کار درستی نیست، اما ببینید تیمهایی که در ایران خودشان را با استقلال مقایسه میکنند کدامیک (کدامیک) از افتخارات سالهای اخیر استقلال را به کف آوردهاند؟ هزینههایشان را برآورده کنید! وظایفشان در قبال تیمملی را مقایسه کنید! استقلال تیمملی را ساخت، خودش قهرمان شد و به جمع چهارتای آسیا رسید!
شاید باید با هر نتیجهای که به دست آید انشاءا... صعود کنیم و این اصلا دور از دسترس نیست) شعار ای ایران ای مرز پرگهر را با هم کنار هم، دست در گردن هم سر میدهیم!
این یک پیشنهاد است برای ترمیم غرور، برای ایجاد حس همدلی!
این تیم توان صعود را دارد. بچههای خوشغیرت استقلال از دو لحظه غفلت هم که استفاده کنند و بازی را به تساوی بکشانند و گل نخورند رحمتی بازی را درمیآورد! اما اگر چنین شد هم غرور استقلال نخواهد شکست! حتی باختن در این مرحله از آسیا هم آرزوی خیلیهاست! فوتبال هم بالا و پایین دارد و توپش گرد گرد است! گاهی خوب میچرخانیمش گاهی هم بد میچرخد! اما غرور این استقلال باید در تاریخ ثبت شود.