دور خود حصاری ساخته و همه یا با اویند و یا بر او. یا باید ژنرال خطابش کنند و یا آنانند که گروهبانش می نامند. این گروه دوم فرقی ندارد پرسپولیسی باشند یا استقلالی ، هر آنکه در حلقه یاران امیر نباشد یا قلم به دست است یا مزدور یا اجنبی پرست . این دغدغه برای سرمربی حالا بزرگتر است حتی از مصاف با تیم تایلندی. تیمی که حذف شدنش امیر را صاف می برد بین 4 تیم اول آسیا. چیزی که بی شک سال ها قبل لیاقتش را داشت. دو سال پیشتر ، او بهترین تیم آسیا را داشت اما قانون من درآوردی سقف قراردادها و یک تغییر عجیب در سپاهان تیمش را به هم ریخت و رویایش را به تعویق انداخت. رویای قهرمانی در آسیا.
امیر ، او یکی از مثلث محبوب های دهه 70 استقلال بود. برای ماندنش کنار تیم حتی در دسته سوم. او با شماره 8 ، دریبل های فنی و پاس های جادویی اش روی چمن این قدر محبوب بود و با هوش که منصور پورحیدری تردیدی نداشته باشد در حضور جواد زرینچه و صادق ورمرزیار ، بازوبندش را به طزراح تیم بدهد. 8 استقلال با او جانی دوباره گرفته بود. 8 البته شماره همیشه رویایی استقلال بوده است از زمان علی جباری در دهه 40 تا مجتبی جباری در دهه 90! امیر اما بهترین 8 استقلال در تمام دهه 70 بود ، بی چون و چرا. او با هوش بود و زرنگ. امیری که روزهای بچگی اش این قدر توانمند بوده تا گوشه میدان راه آهن با ضربه های چیپش راننده های خطی راه آهن تجریش را مچل کند ، او که این قابلیت را داشته که بین دو نیمه اسقلال و نوف باخور ، 45 دقیقه بهروز پرورشخواه را دور بی او دبلیوی قرمز رنگش بچرخاند و آخر هم دست از پا دراز تر ببردش توی زمین و او که می دانسته چه روزی باید در اوج کنار بکشد و کی زمان بازگشت در اوج است ، بی دلیل نیست که یک دهه مرد اول فوتبال ایران شده است. مرد اول نیمکت ها با همه حرف و حدیث هایی که همیشه دور کارش هست و هیچ دلیلی برای اثبات شان نیست.
امیر است و تیمی که جمعی از بهترین های این دهه فوتبال ایران است. بازیکنانی که یک دهه در اوج بودند و البته دردشان این روزها همین است. شاید اشباع شده اند و هر بار که خوب نیستند ، خودش قبل از همه برای شان می گوید:« کیلو ها من در زمین بودند» او اما با همین گروه حالا در آستانه رسیدن به جمع 4 تیم برتر آسیاست. رسیدن به جمع 4 تا و حتی قهرمانی چیزی به اورده مالی او نمی افزاید اما این برایش این موفقیت یک هدف است والا تر از فوتبال. او می خواهد خودش را باری دیگر تمام قد به رخ بکشد. تا نشان دهد لایق وازه « سنتی» نیست. او عادل فردوسی پور و حامیانش را اجنبی پرست می نامد و مخرب می نامدشان. آنها که جرم شان این است:« زاویه داشتن با ادبیات کلامی سرمربی استقلال ، نه توانایی های فنی او » این قدر این دغدغه ذهنی را برای خود بست و گسترش داده که حالا ناکامی احتمالی اش در برابر تیم تایلندی برای او می شود یک کابوس . این را البته موفق ترین مربی ایران در ذهن خود تداعی می کند که استقلال با هدایت او در بازی های آسیایی ، تیم ملی ایران است و باخت او باخت یک ملت. حتی همان ها که «اجنبی پرست» شان می نامد.
بازی با بوریرام هر نتیجه ای به همراه داشته باشد و امیر هم چه ژنرال باشد و چه گروهبان ؛ موفقیت او با همه انتقادهایی که به شخصیت مربیگری اش می گیرند ، غیر قابل کتمان است.