*محمد سررشته داری
پدیده وارونگی تنها در میان مولکول های هوا و در فصل زمستان رخ نمی دهد بلکه گهگاه در شغل تخصصی ما هم نمود پیدا می کند و بمباران رسانه ای برای معکوس جلوه دادن حقیقت شروع می شود تا جاییکه برخی مواقع تصور می کنی که ماست را می خواهند سیاه به تصویر بکشند!
البته این مختص ایران یا ورزش و یا همه نیست اما هست چه بخواهیم یا نخواهیم هست حتی بدون حب و بغض و فقط از روی سلیقه هم که باشد هست!چرا که قلم دردست رسانه ای هاست و اصالتا به همین دلیل هم هست که برخی مواقع می گویند قلم دست دشمن است!و برخی دیگر هم می گویند جنگ رسانه ای در دنیا بیشترین شکل جنگ شده است!
به استقلال و تیم ملی می رسیم و اتفاقی میمون که همانا حضور تیم ملی ایران عزیز در جام جهانی بود!
جنگ رسانه ای شروع شده و موافق و مخالف،صف بندی خود را در اثرگذاری استقلال برای تیم ملی پیدا کرده اند!
حتی در آنسر دنیا و در رسانه های بیگانه هم این بحث و کشمکش میان آنها که استقلال را عامل موثری در صعود تیم ملی به برزیل می دانند و آنها که نمی دانند وجود دارد!
واقعیت اما چیست؟
واقعیت مطلق که وجود ندارد چرا که نظر همه انسانها با یکدیگر متفاوت است و شما هیچ دو نفری را نمی توانید در این دنیای بزرگ پیدا کنید که درست مثل هم فکر کنند!اما سلایق را می توانید از هم تفکیک کنید و با آمار به نتیجه بهتری برسید!
مثلا می توانید از ابتدای این فصل نظرهای متفاوت را کنار هم بچینید و از نظر آماری آنها را بررسی کنید و ببینید که از نظر برخی روزنامه نگارها که با امضا مطلب می نویسند هرکاری که استقلال انجام داده اشتباه بوده است و هرکاری که کیروش کرده درست!
این درحالی است که نه هرکاری که استقلال انجام داده اشتباه بوده و نه هرکاری که کیروش کرده درست بوده است!
پس سیاه و سفید دیدن را باید کنار گذاشت!
خاکستری باید دید و بس!
پرسش اینست:
آیااستقلال نقشی در این صعود نداشت؟
هرکس که پاسخ منفی به این پرسش بدهد باید ،الزاما کار روزنامه نگاری را کنار بگذارد و برود کسب و کار دیگری راه بیاندازد چرا که همه تیمها و همه فوتبال ایران در این صعود نقش داشته اند!
این وسط همینکه امروز جنگی به راه افتاده برای آنکه نقش استقلال در این صعود پررنگ یا کمرنگ شود نشان از این دارد که استقلال نقش پررنگ تری در این صعود نسبت به بقیه داشته است!
کما اینکه کیروش هم به پر رنگ و کمرنگ بودن نقش تیمها اعتراف کرد آنجا که پس از استفاده از بازیکنان نامی پرسپولیس و عدم نتیجه گیری اعلام کرد که پرسپولیس در آن نتیجه نگرفتن ها مقصر بوده است!و البته دعوا هم انجام شد!!
پس ازآن کیروش رویکرد خودش را استقلالی کرد و بازیکنان بیشتری از استقلال را در تیم ملی به کار گرفت که نتیجه اش صعود شد و سه پیروزی پشت سر هم!
البته این وظیفه استقلال است که همچون بارسا براسی اسپانیا و بایرن برای آلمان شاکله اصلی تیم ملی کشورش را بسازد و بار زیادی را بر دوش بگیرد و البته اوج هوشمندی کیروش هم بود که به جای پراکندگی، تمرکز تیمش را روی قهرمان لیگ برتربیشتر کرد اما این آمار به خودی خود نشان از اثر گذاری استقلال در این صعود دارد کما اینکه خودش هم قهرمان شد و به هشت تیم پایانی رسید!
در واقع استقلال موفقیت خودش را تکثیر کرد و آن را به تیم ملی هم تعارف زد که این مسئله به خودی خود نشان از موفقیت عوامل سازنده این باشگاه دارد که درست تر از دیگران حرکت کرده و موثر تر از دیگران بوده اند!
حتی سیستم بازی کیروش هم وقتی به نتیجه رسید که استقلالی شد!
پس پاسخ معلوم است:
استقلال موظف بود کمک کند و کرد،کیروش هم موظف بود که بهترین تصمیم ها را بگیرد که گرفت!
پس دعوا بر سر چیست؟