*حاجآقا، انشاءا... که با دوپینگ وارد روزنامه شدید.
دوپینگ چیه؟! من سهپینگ و چهارپینگ کردم اومدم روزنامه که مثل شیر جلوی شما بنشینم و حرف بزنم (باخنده).
*پس به خاطر همین انرژی بود که گفتید قلعهنویی باید سرمربی تیمملی بشود تا برویم جام جهانی؟
صددرصد، چون هم به نگاه فوتبالی خودم اطمینان دارم و هم به تواناییهای امیر قلعهنویی.
*حالا واقعاً در آستانه بازی با قطر چرا این حرف را زدید؟
دلم برای تیمملی سوخت که این حرف را زدم. ببینید اگر بخواهیم منطقی و به دور از احساس به شرایط نگاه کنیم، متوجه میشویم کروش از عربها میترسد. ترس از این منظر که در این یکی، دو سال کروش در بردن تیمهای عربی با مشکل روبهرو شده و تاکتیکهایش به بنبست خورده است، به خصوص مقابل قطر. بازیکنان تیمملی هم خودشان به خوبی این موضوع را در چهره مربیشان میبینند.
*یعنی امیر قلعهنویی میتواند این مشکل را برطرف کند؟
صددرصد، همین الان نگاه کنید امیر با استقلال بهترین باشگاههای عربی که به نوعی اسکلت تیمهای ملی عربستان، قطر، امارات و... بودند را شکست داده آن هم با اقتدار کامل. پس بازیکنان هم از روحیهای که امیر دارد و با اعتماد به نفس تیمش را روانه میدان میکند، استفاده خواهند کرد.
*به نکته خوبی اشاره کردید، نکتهای که شاید خود قلعهنویی هم آن را نمیدانست؟
دیگر ما هم بعد از 17 سال مدیریت فوتبال به تجربیات خوبی رسیدیم (باخنده).
*حالا از شوخی گذشته ایران میتواند با هر مربی از سد قطر و حریفان دیگر بگذرد و راهی جامجهانی شود؟
خدا شاهد است بله، برخی مواقع چیزهایی میگوییم اما به آن ایراد میگیرند بدون اینکه فلسفه حرف من را بفهمند اما ما میتوانیم بدون مشکل سه حریف پیشرویمان را شکست داده و راهی جامجهانی شویم.
*حاجآقا شما هم به توصیههای وزارت ورزش در سالهای مدیریتتان توجه کردید؟
توصیه نه چون من هر تصمیمی که بگیرم، باید به پای آن بسوزم و بسازم و خودم در نهایت پاسخگو باشم نه وزارتخانه. حتی اگر هم به این موضوع اشاره کنیم که باشگاه برای وزارتخانه است اما قواعد حرفهای حکم میکند مدیر خود مستقل تصمیمگیری کند تا بتواند مجموعهاش را کنترل کند نه اینکه توصیهپذیر باشد.
*این روزها هجمه زیادی از سوی وزارتخانه روی شماست، به خصوص بعد از صحبتهای هفته گذشته وزیر ورزش؟
شاید باورتان نشود در مراسمی که یکی، دو روز پیش با معاون وزیر حضور داشتیم، ایشان صراحتاً گفتند منظور صحبتهای آقای عباسی، من نیستم.
*اما این دیگر از آن حرفهاست چون حتی یک کودک طرفدار استقلال هم میداند منظورشان شما بودید، به خصوص بعد از آن اولتیماتومی که راجع به رفتن دادید؟
آقای شعبانیان خودشان صراحتاً اعلام کردند وزیر اسم من را نیاورده است!
*آقای رویانیان هم که مدعیاند منظورشان ایشان نبوده؟
من دیگر نمیدانم اما دوستان که میگویند منظور وزیر، من نبودم. باور کنید در این موضوع خاص درد دل زیاد دارم اما فعلاً ترجیح میدهم سکوت کنم تا به استقلال آسیبی وارد نشود. اما یک چیز را بگویم و آن اینکه در این فوتبال تا دلتان بخواهد حرفها را یک کلاغ، چهل کلاغ میکنند و این کار، سوءتفاهم ایجاد میکند که در این راستا من یک نمونه کوچک از تیم خودم مثال میزنم و آن هم موضوع فرهاد مجیدی است که برگشت به استقلال.
*مثل اینکه خود شما باعث و بانی این اتفاق بودید؟
نه، اینگونه به این مسئله نگاه نکنید. فرهاد را خود امیر در لیستش قرار داد و از من خواست قراردادش را ببندم. یک روز فرهاد برخلاف ادعای برخی دوستان، آمد دفتر من و نزدیک به سه ساعت صحبت کردیم. در حالی که من میتوانستم بدون مشکل قرار داد او را ببندم چون امیر خودش گفته بود چون مجیدی را دوست داشتم و نمیخواستم در تیمم سوخت بشود. نمیخواستم چون با من رفیق است، هر کاری میتواند در تیم بکند به همین خاطر برای اینکه ارزش مربیام را به او بفهمانم، گفتم پسرم چون تو با امیر قلعهنویی اختلافات کهنهای داری، به عنوان نفر اول کادرفنی باید به دیدار او بروی و سوءتفاهمات موجود را از بین ببری تا من با خیال آسوده قراردادت را ببندم. به او گفتم تو خودت هم یک روز میخواهی مربی بشوی و باید با ستارههای تیمت برخورد کنی، پس الان وقتش است که بروی و با امیر حرف بزنی چون او در مسائل فنی اختیار تام دارد. فرهاد هم گوش کرد و رفت منزل قلعهنویی و بعد هم آمد بدون اینکه اعتراضی داشته باشد، براساس برنامهای که کادرفنی برایش چیده بود، وارد ترکیب شد و الان هم فیکس بازی میکند.
*شائبههایی در همین خصوص بود که شما بر سر فرهاد مجیدی و مجتبی جباری با امیر قلعهنویی معامله کردید.
من علی فتحا...زاده در زمان مدیریتم با هیچ احدالناسی معامله نمیکنم و این موضوع هم کذب محض است. من با وجود اینکه آدم بسیار مهربان و دلنازکی هستم، به همان اندازه هم یکدنده و غدم! یک روز در دفترم بودم که امیر به دیدنم آمد و گفت حاجآقا با تمام اتفاقاتی که در این سالها رخ داده اما من نشستم فکر کردم و دیدم امسال برای موفقیت استقلال باید تمام سرمایههایمان از قبیل جباری و مجیدی را در تیم حفظ کنم و من هم به خاطر استقلال و طرفدارانش از حقم میگذرم. خدا شاهد است همین بود. من مدیر باتجربهای هستم و خوب میدانستم اگر معاملهای انجام شد، من هم مربیام را نابود کردم و هم بازیکنم را چون یقین بدانید در صورت بروز این اتفاق، استقلال باید تاوان سنگینی میپرداخت چون فرهاد جوانی است که باید قبول کنیم در تیم ما محبوبترین است. حتی اگر امیر میآمد و میگفت مجتبی باشد و فرهاد نباشد، من قبول میکردم.
*یعنی شما توصیهپذیر نیستید؟
من به اصول مدیریتم پایبندم و زیر بار هیچ توصیه و معاملهای نمیروم و براساس اساسنامه هیأتمدیره کارم را انجام میدهم. مدیری که توصیهپذیر باشد، مدیر نیست چه برسد بخواهد با مربیاش بر سر یکی، دو بازیکن معامله کند. همین الان با تمام احترامی که برای آقای رویانیان قائلم اما نمیتوانم بپذیرم ایشان انتخاب سرمربی را به هیأتمدیره و کمیته فنی بسپارد. مشورت چیز بسیار خوبی است اما مدیر باید خودش مستقل تصمیم بگیرد. من هیچ وقت اختیارم را دست کس دیگری نمیدهم. من با هیأتمدیره مشورت میکنم اما اینکه آنها بگویند فلان مربی یا بازیکن را بگیر که من دیگر شخصیتی برای مدیریتم باقی نمیماند. ببینید، همه من را مدیری هوادارمحور میشناسند و میدانند من چه نزدیکی با آنها دارم اما با این حال که میدانستم فرهاد از چه محبوبیتی نزد طرفداران برخوردار است، زیر بار بازگرداندن او نرفتم تا خود امیر گفت.
*حاجآقا کلاً رابطه شما با بازیکنانتان خوب است؟
شاید به این خاطر است که من برایشان وقت میگذارم. گفتن ندارد و الان که فصل تمام شده، میگویم. من در بحث جواد نکونام نزدیک به 100 ساعت وقت گذاشتم تا پیراهن استقلال را بر تن کند. جواد تنها یک نمونه کوچکش است و با همه بچهها این کار را انجام دادم.
*کمی هم راجع به رابطه شما و امیر قلعهنویی صحبت کنیم. رابطهای که در این سال سینوسی بالا و پایین رفته؟
اینگونه هم که شما میگویید نیست. من و امیر همدیگر را دوست داریم و شاید باورتان نشود روز اول جلوی همین دوست نزدیکم (سید مهدی علوی) که با امیر هم دوست و رفیق است، به او گفتم آقای قلعهنویی من و تو در استقلال اگر موفق شویم، با هم شدیم و شکست بخوریم، با هم شکست خوردیم و این نیست که همه چیز پای یکیمان نوشته شود. منافع ما به هم خیلی نزدیک است به همین خاطر اگر یک نفر بیاید وسط ما، فاتحه من و تو با استقلال خوانده شده است. به همین خاطر خیلی مراقبت کردم تا دوستان شیطنت نکنند، گرچه برخی مواقع یک چیزهایی از دستمان در رفت.
*گفتید روشی که رویانیان در پیش گرفته را قبول ندارید؟
بله من یک روز تلفنی هم با خودش صحبت کردم و گفتم دوست عزیز، پای تصمیمی که میگیری، بسوز و بساز. هم پای تصمیم درستت و هم پای تصمیم غلطت بسوز اما زیر حرفت نزن. شما شک نکنید اگر من مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بودم، یحیی گلمحمدی را عوض نمیکردم. شاید اشتباه هم میکنم اما زیر بار هجمه انتقادات نمیرفتم.
*حتی اگر مربیتان دل هواداران را میشکست و با اسطوره پرسپولیس آنگونه برخورد میکرد، باز هم پای مربیتان میایستادی؟
من مدیرم برایچی؟! من یحیی را براساس وزن امتیازات و مدل مربیگریاش عوض نمیکردم چون یک تیم ورشکسته و بحرانزده را تحویل گرفت و تا فینال جامحذفی پیش برد.
*حتی اگر با مهدویکیا آنگونه برخورد میشد؟
نه نه، یحیی که قرار نبود برای مهدویکیا مراسم بگیرد. او مربی تیم بود و تصمیمات فنی را گرفت و کاری به این مسائل نداشت و مدیرعامل باید این مسائل را هماهنگ میکرد.
*میگویند همه چیز هماهنگ شده بود؟
من نمیدانم اما تشخیص یحیی این بود که اگر با این نفرات به بازی ادامه دهد، نمیبازد چون دوست نداشت جام را از دست بدهد. خدا شاهد است من این حرفها را از سر دلسوزی میزنم و خوب هم میدانم ممکن است حواشی زیادی برایم رقم بزند اما حرف من این است که در این مسئله باید باتجربهتر برخورد میشد.
*خود شما میگویید فرهاد بازیکن محبوب استقلال است و امیر قلعهنویی باید این موضوع را درک کند اما حالا میگویید مدیریت پرسپولیس نباید به خاطر حفظ آبروی بازیکن اسطورهاش، به مربی فشار میآورد؟
ببینید حرف من فنی بود به بحث دوم مدیریتی برنمیگردد. اعتقادم این است که یحیی تصمیم درستی برای تیمش گرفت چون او تیم شلخته پرسپولیس را سروسامان داد و به فینال رساند که قهرمان شود. شلخته از این نظر گفتم که بحران بدی وارد تیم پرسپولیس شد و این تیم پرستاره را که شخصاً اعتقاد دارم از استقلال هم قویتر بود، به آن روز کشاند. مربیان گوناگونی آمدند و تیم را نابود کردند اما یحیی کارنامه فنیاش قوی بود و باید به آن احترام گذاشت ضمن اینکه در بحث مهدویکیا همه تقصیرات گردن گلمحمدی نبود. من میآیم و به قلعهنویی میگویم فرهاد بازیکن محبوبی است و از نظر فنی هم میتواند به ما کمک کند و امیر هم چون مربی فنی است، قبول میکند ولی اگر من بدانم امیر در جامحذفی تنها یک بازی فرصت دارد تا جام را بالای سر ببرد، به خاطر محبوبیت یک بازیکن بخواهم برایش حاشیه درست کرده و او را تحت فشار بگذارم، کاری بس ناجوانمردانه انجام دادم و این مدیریت نیست! شک نکنید اگر این قضیه در استقلال رخ میداد و قرار میشد به عنوان مثال بازیکنی محبوب مثل فرهاد در فینال جامحذفی خداحافظی کند، قلعهنویی زیر بار نمیرفت چون برای امیر محبوبیت و شخصیت بازیکن مهم نبود و تنها آن جام برایش اهمیت داشت تا طرفداران را شاد کند. به نظرم در مورد خداحافظی مهدویکیا در فینال جامحذفی از بیخ و بن این تصمیم اشتباه بود و تنها فشار را به پرسپولیس و یحیی بیشتر کرد تا جام را در خانه به سپاهان هدیه بدهند.
*پس بهتر بود برای مهدویکیا چه میکردند؟
ما نمیتوانیم باشگاهی مثل استقلال و پرسپولیس با آن همه هوادار را خرج محبوبیت یک بازیکن کنیم. مهدی مهدویکیا واقعاً بازیکن بزرگ و محبوبی است و من هم شخصاً مثل همه فوتبالیهای ایران برایش احترام ویژهای قائل هستم اما بهتر بود برای خداحافظی او یک بازی بهتر و برنامه بهتری ترسیم میشد. به نظرم اشتباه مدیریتی در بحث مهدویکیا باعث شد پرسپولیس همه چیز را در فینال با هم ببازد. مطمئن باشید اگر چنین مسئلهای در استقلال رخ میداد، نه امیر قلعهنویی زیر بارش میرفت و نه من به او فشار میآوردم که این اتفاق رخ بدهد!
*پس اعتقاد دارید رویانیان بیتجربگی کرد؟
با عرض معذرت باید بگویم آقای رویانیان در این مسئله بیتجربگی کرد و اینجاست که تجربه مدیریتی در فوتبال میتواند به داد آدم برسد.
*شما الان مدیر باتجربهای هستید. نزدیک به 17 سال است در فوتبال مدیریت میکنید. تجربه شما چقدر در موفقیتهای استقلال نقش داشته؟
دروغ چرا، تجربه خیلی تأثیرگذار است. همین الان این قضیه در قبال امیر قلعهنویی هم مشاهده میشود به خصوص در تصمیمی که او اول فصل گرفت و گفت از حقش در قبال برخی بازیکنان به خاطر موفقیت استقلال میگذرد. فوتبال ایران زیر و بمهای زیادی دارد که مدیریت باید برای موفقیت، آنها را درک کند اما جای تأسف دارد که در فوتبال ایران، هیچ اهمیتی به امنیت شغلی مدیران نمیدهند.
*استقلال امسال در جامحذفی هم میتوانست قهرمان شود، اینطور نیست؟
متأسفانه ما را برای بازی با سپاهان خلع سلاح کردند و دیدید که 4 بازیکن اصلیمان با خستگی بازی تیمملی به تیم اضافه شدند در حالی که سپاهان این شرایط را نداشت.
*نحسی ضربات پنالتی هم گریبان شما را گرفت؟
همین که با آن وضعیت 120 دقیقه مردانه جلوی سپاهان بازی کردیم، برایمان از قهرمانی کمتر نبود به همین خاطر زیاد به آن پنالتیها فکر نمیکنیم.
*اما سپاهان هم کمتر از شما مشکل نداشت به خصوص که ضربهاش را برخلاف شما در آسیا خورد؟
ما هم در آسیا حضور داشتیم اما روی درایت مربیمان، جان سالم به در بردیم آن هم از سختترین گروه ممکن. تدبیر امیر باعث شد ما از آسیا جستیم و صعود کردیم. مربی ما با فکر و تدبیر وارد آسیا شد. قلعهنویی هوشمندانه وارد آسیا شد. من نه که نفهمم اما در این مسئله هیچ دخالتی نکردم چون میدیدم امیر قلعهنویی با چه مهارتی ما را از پیچ تند جاده آسیا به سلامت عبور داد. در آن مقطع که ما فشرده بازی میکردیم، تنها امیر قلعهنویی بود که میتوانست ما را عبور دهد که از عهده این مأموریت به خوبی برآمد. یکجا هست که کوچکترین اشتباه، شما را به لب پرتگاه میبرد و باعث سقوطتان میشود، آن روزی که امیر از طرفداران گله کرد، حق داشت. من خودم مدیر هوادارمحور هستم اما آن روز قلعهنویی به حق از اتفاقات بازی با الهلال و تماشاگران گله کرد و من هم به او حق میدهم چون طرفدار ما زود از کوره در رفت و شعار سر داد.
*اما حاجآقا شعارها از دقیقه 1+90 آغاز شد؟
نه اشتباه نکنید، بحث من و امیر قلعهنویی در آن بازی اصلاً دقیقه 3+90 و تشویق فرهاد مجیدی نبود بلکه ما منظورمان دقیقه 70 بازی بود که تماشاگران با آن نارنجکها فرصت ریکاوری به الهلال افت کرده دادند و شکست تیم ما را قطعی کردند.
*چطور؟
ما دقیقه 70 باختیم. در ریاض من بین دو نیمه رفتم داخل رختکن و دیدم تیم خیلی تحت فشار است. مجتبی را صدا کردم و گفتم مجتبیجان، اگر مساوی کنید، هزار دلار و اگر ببرید دو هزار دلار پاداش دارید در حالی که هیچ پولی هم نداشتیم که بدهیم. بعد امیر شروع کرد به صحبت و تنها یک جمله به بچهها گفت؛ «الهلال از دقیقه 70 افت میکند و شما میتوانید در 20 دقیقه پایانی ببرید». همینطور هم شد و دیدید که دو گل ما در آن دقایق بهثمر رسید اما در تهران آن اتفاقات باعث شد الهلال نه تنها افت نکند، بلکه نفس گرفت و تا آخرین دقیقه برای پیروزی جنگید.
*اما خب هوادار شما هم دوست نداشت جلوی تیمی مثل الهلال در تهران ببازد.
بینید، ما در دقایق پایانی بازیها دو گل به الهلال زدیم. در قطر با الریان در شرایطی که میتوانستیم برنده باشیم، مساوی کردیم آن هم در دقایق پایانی، العین را با پنالتی دقایق آخر بردیم و همین بازی آخر هم نیمه اول را با شکست یک – صفر رفتیم داخل رختکن و نیمه دوم چهار گل زدیم. پس فوتبال 90 دقیقه است و طرفداران باید ظرفیتشان را بالا ببرند. در لیگ قهرمانان اروپا، دورتموند تا دقیقه 90 از مالاگا عقب بود اما ظرف 3 دقیقه در آن سطح از فوتبال دو گل زد و الان به فینال لیگ قهرمانان رسیده است.
*قبول دارید استقلال امسال حاشیه زیاد داشت و در تیم دو بازیکن هم با هم خوب نبودند؟
دو نفر؟ یک نفر هم با خودش خوب نبود، چه برسد با بقیه (باخنده) اما باید دقت کنید چون من و سرمربی تیم با هم خیلی خوب بودیم و از همه نزدیکتر به هم بودیم، از تجربه یکدیگر سود بردیم و اجازه حاشیهسازی ندادیم.
*یعنی اینجوری نبود که قلعهنویی اخراج کند و شما بازیکن را ببخشید؟
خدا را شکر امسال از این چیزها نداشتیم اما باید قبول کنید مربیان خصلتهای خاصی دارند. من یک مربی داشتم که خودم مجبور بودم با بازیکن برخورد کنم اما یک مربی هست که اینطوری نیست. یک جایی هست که من باید از همه بیشتر حواسم به خود مربی باشد تا حاشیهسازی نکند. متأسفانه یک عدهای از اول فصل دنبال این بودند که بگویند من و امیر با هم مشکل داریم. آخر مگر میشود ما دو نفر این قدر صمیمی و نزدیک به هم باشیم و بعد زورکی همدیگر را تحمل کنیم؟! شاید باورتان نشود لیگ هشتم که آن اتفاقات افتاد و من رفتم، خود امیر نزد من آمد و گفت حاجآقا شما رفتی پس من هم میروم اما به او گفتم این کار را نکن چون این تیمی که من بستم، شک ندارم با تو قهرمان میشود اما بدون تو نه! پس بمان و ثابت کن ما تیم خوبی بستیم تا دوستان بعدها بهانه نداشته باشند که چون تیم را ما نبستیم، قهرمان نشد که خود امیر زنده است و میتوانید از او بپرسید.
*الان چطور؟
شک ندارم اگر من نباشم، امیر هم نمیماند. همین یکی، دو روز پیش که با هم دیدار داشتیم، وقتی دید بساطی راه افتاده که من نباشم، گفت امکان ندارد شما نباشید و من در استقلال بمانم. با این حساب چطور میشود ما با هم دعوا داشته باشیم اما بدون هم نتوانیم کار کنیم؟
*شما سال 81 هم از استقلال رفتید و فردای روز رفتن به خبرورزشی آمدید و گفتید خسته شدم و بهتر است بروم. چطور است این خستگی هرازگاهی برمیگردد یا خبرهای دیگری هم هست؟
مگر شما شب و روز بروید والیبال، میتوانید یک هفته بازی کنید؟ روزی دو ساعت بازی میکنید و بعد استراحت هم دارید تا بتوانید فردا هم والیبال بازی کنید.
*اما شما کلاً رکورددار رفت و برگشت به استقلال هستید؟
چهار بار رفتم و برگشتم و چهار بار دیگر هم میروم و برمیگردم تا رکوردم تکمیل شود؛ درست مثل جامهایم (باخنده).
*در پرسپولیس، انصاریفرد سه بار رفته و برگشته؟
او با تاکسی بار میرود و دیر، دیر برمیگردد اما من با تاکسی بنز فولآپشن میروم و تندی برمیگردم (باخنده) اما از شوخی گذشته باید بگویم همین اتفاقات بنیه فوتبال ما را نابود کرده است. مدیرعامل فوندانسیون یک باشگاه است، ما نمیتوانیم هر روز فوندانسیون یک ساختمان را عوض کنیم بلکه میتوانیم درب و دیوارش را بازسازی کنیم. یک نمونه کوچک مثال بزنم، ما از 16 سال پیش با باشگاه بایرلورکوزن ارتباط داشتیم اما در این سالها آنها تنها یک تغییر در مدیریتشان داشتند و آن هم رفتن کالموند به خاطر کهولت سن و بیماری بود اما ما در استقلال چه کردیم؟ نکته جالب اینکه آنها در این سالها یک قهرمانی هم نیاوردند اما هنوز هستند. اما در ایران تقی به توقی میخورد، مدیران عامل برکنار میشوند و این شده مصیبت اصلی باشگاهداری ما. آنها براساس واقعیتها برنامهریزی میکنند اما ما تنها براساس موفقیت و جام.
*انتقاداتی که از شما میشود، این است که با وجود موفقیتی که در مدیریتتان داشتید، بیجهت از مدیران وزارت ورزش و سازمان تربیتبدنی حمایت میکردید در حالی که نیازی به این کار نداشتید؟
اتفاقاً اصلاً این طوری نیست و من این انتقادات را قبول ندارم. من یک مجله خانوادگی و اجتماعی دارم که 20 برابر استقلال جوان تیراژ دارد پس اگر بنا داشتم به کسی حال بدهم، حتماً در این مجله هم از آقای عباسی مینوشتم اما یک بار هم این کار انجام نشده است. آقای عباسی یا هر شخص دیگری که وزیر ورزش باشد، در صدر مدیریت ورزش است و ما هم به عنوان رسانه ورزشی باید مصاحبهها و صحبتهایش را بازتاب بدهیم. اصلاً هم بحث حمایت کورکورانه و حال دادن نداریم. من هیچ وقت از اختیاراتم سوءاستفاده نمیکنم. یک دوستی مدام علیه من صحبت میکند اما هیچ وقت نشده در روزنامه خودم جواب او را بدهم و هر وقت هم بخواهم جواب بدهم، در سایر روزنامهها جوابش را میدهم.
*اما قبول کنید شما و آقای رویانیان در روزنامههای ارگان باشگاه کورس گذاشتید تا رکورد چاپ تصویرتان را بشکنید؟
یک روز به بچههای خودتان ثابت کردم این طوری نیست و رویانیان از من بیشتر به این کار علاقه دارد اما او نمیداند هنوز خوشتیپی و خوشمشربی من را ندارد که روزنامهاش تیراژ بگیرد.
*حاجآقا نگفتید چرا در تیمتان بازیکنان اصلاً با هم خوب نبودند؟
سوءتفاهمات نقش اساسی را ایفا کرد. از یک شوخی کوچک شروع شد و به یک دعوای بزرگ ختم. بعد هم باید قبول کرد تیمهای پرستاره همواره از این مشکلات خواهند داشت. این طبیعی است و ما هم سال سختی را گذراندیم، کنترل کردن این تیم پرستاره کار بسیار سختی است که از عهده هر کسی برنمیآید.
*خداوکیلی شما و آقای رویانیان هم خوب قیمت بازیکنان را بالا میبرید.
من را با رویانیان مقایسه نکن. ایشان 40 تا 50 میلیارد پول نقد در حسابش دارد و من 5 میلیون هم ندارم، چطور میشود اینجا ما را با هم مقایسه میکنید اما در جام گرفتن نه!
*کلاً با مصاحبههایی که میکنید، قیمتها را بالا میبرید.
من خیلی در فشار هستم چون باید به هر جایی جواب بدهم. الان طوری شده که سازمان بازرسی کل کشور هم گزارشهای ما را باور نمیکند و میگوید پول بازیکنان را اشتباه نوشتیم. دیگر نمیگویند اگر من دروغ نوشتم یعنی باید از جیب خودم پول را بپردازم.
*شما پارسال در جذب کریم انصاریفرد به رویانیان باختید؟
باختن به رویانیان؟! بسوزد پدر پول که چه کارها نمیکند.
*از اینکه او مدیرعامل پرسپولیس ماند، ناراحت شدید یا خوشحال به خصوص که میتواند رقیب خوبی برای شما در نقل و انتقالات باشد؟
رویانیان رقیب نیست بلکه یک دستگرمی خوب برایم محسوب میشود (باخنده).
*شما بیشتر مصاحبه میکنید یا رویانیان؟
بابا رویانیان مصاحبه نمیکند، همش مصاحبه قورت میدهد (باخنده). به نظرم در این چند روز آنقدر مصاحبه کرده، گیرپاژ کرده است. اما این را برایش بنویسید که رویانیان عزیزم، من گیر خبرورزشی افتادم و این حرفها را زدم. اینها همان فکرهای شبانگاهی من است که حالا در روزنامه میخوانی!
*در ماجرای رقم قرارداد نکونام هنوز هم ابهامات زیادی مطرح است؟
کسی جرأت نمیکرد به زبان بیاورد که چقدر به جواد پول داده اما من گفتم. نکونام با ما قراردادی به ارزش یک میلیارد و 750 میلیون تومان بست.
*خودش گفته پرسپولیسیها 500 میلیون بیشتر میدادند؟
بله واقعاً میدادند و حتی پیشنهادشان تا 4/2 میلیارد هم رسید اما جواد استقلالی بود و پیراهن استقلال را پوشید.
*قبول دارید ارقامی که در نقل و انتقالات مطرح میشود، خیلی کذایی بالا رفته؟
دست روی دلمان نگذارید که خون است. یک روز به آقای رویانیان گفتم دوست خوبم، تو برو با بازیکنانی که میخواهی، ببند و بعد به من بگو که کارم را شروع کنم تا بلکه این بازارگرمیها تمام شود.
*این کاری است که تمام مدیران عامل باید بکنند؟
نه، ما چهار باشگاه هستیم که اگر با هم متحد شویم، میتوانیم جلوی این ارقام را بگیریم. استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و سپاهان این پولها را ندهند، دیگر هیچ باشگاهی نمیدهد.
*اما تیمهای دیگری هم هستند که این پولها را میدهند مثل مس، فولاد، ذوبآهن و...
بدهند، ما یک سال تحمل میکنیم و یقین بدانید بعد از آن افت میکند و دیگر این پولها را به کسی نمیدهند. باور کنید پدر مدیران باشگاهها در میآید تا بودجه بهدست بیاورند.
*شما و رویانیان خیلی با هم نزدیک هستید و هر دو از مدیران رسانهای هستید که مدعی بودید باشگاه را 5 سال به شما بدهند تا تمام مشکلات استقلال و پرسپولیس حل شود. چرا این کار انجام نمیشود؟
چون دولت نمیخواهد. این دو باشگاه حق و حقوقی دارند که تا الان خورده شده است. الان میدانید حداقل حق پخش تلویزیونی این دو باشگاه چقدر است؟ نزدیک به 30 میلیارد تومان است اما آن پول را به ما نمیدهند و بعد میگویند دولت بودجه 5 میلیاردی به ما میدهد و در بوق و کرنا میشود که این دو باشگاه بیتالمال را هزینه میکنند.
*گویا چند سال پیش توافق کرده بودید حق پخش را بگیرید؟
15 سال پیش که آقای لاریجانی رئیس صدا و سیما بود، توافق کردیم سالی یک میلیارد بگیریم اما نشد اما حالا بعد از این همه سال به ما یک میلیارد سهم دادند. آخر کجای دنیا اینگونه است؟ الان باشگاههای بزرگ اروپایی 60 درصد بودجهشان را از حق پخش تلویزیونی درمیآورند. یک مثال جالب برایتان بزنم.
*چه مثالی؟
در جامجهانی 2006 آلمان من چون زیاد به این کشور میرفتم و آشناهای زیادی داشتم، دیدم عدهای به سراغم آمدند و گفتند پلیس آلمان یک ایرانی را گرفته است. رفتم ببینم چه شده که پلیس آلمان گفت این جوان ایرانی تیشرتی به تن کرده که آرم آدیداس روی آن درج شده در حالی که جنس تیشرت درجه دو یا سه است و برای این کارخانه نیست پس باید جریمه بدهد. شما ببینید پلیس آلمان از یک برند ورزشی کشورش چگونه حمایت میکند آن وقت ما در ایران تا با یک شرکت قرارداد میبندیم که پول در بیاوریم، صبح فردای قرارداد میبینیم تمام اجناسمان در میدان منیریه با یکچهارم قیمت فروخته میشود.
*در بحث درآمدزایی حق با شماست چون ما قانون کپیرایت نداریم؟
خدا پدرتان را بیامرزد اما برخی دیگر از دوستانتان به اینجا که میرسد، میگویند چون مدیر درآمدزایی نکرده، پس باید برود و این قدر ننالد! همین آقای شفیع که من وقتی بچه بودم، ایشان برنامه اجرا میکرد و الان بابابزرگ مجریهاست، چند روز پیش گفت استادیوم آزادی 70 هزار نفری است در حالی که خودش وقتی بازیهای اوایل انقلاب را گزارش میکرد، مدام میگفت ورزشگاه 120 هزار نفری آزادی مملو از جمعیت است! نه که کنار ورزشگاه آزادی دریاچه است، میزان ظرفیت ورزشگاه آب میرود تا دریاچه خشک نشود!
*یعنی از راه بلیتفروشی هم درآمدی ندارید؟
نه نداریم. من برای یک بازی با الهلال 150 میلیون تومان بلیتفروشی کردم اما دوستان سازمان لیگ برای یک فصل به من 350 میلیون تومان پول بلیتفروشی دادهاند.
*یعنی پول بلیتفروشی بازی با الشباب هم برای شماست؟
بله.
*پس بازیکنان امیدوار باشند که پاداشهایشان را بگیرند؟
ای بابا آنقدر چاله و چوله داریم که نوبت پاداشها نمیرسد.
*احتمال این هم هست که تماشاگری نیاید چون صعودتان قطعی است؟
اتفاقاً برعکس، اگر فردا تماشاگر نیاید ما صعود نمیکنیم و الشباب بالا میرود.
*جدی که نمیگویید؟
جدی یا شوخی ما فردا منتظر 100 هزار استقلالی هستیم تا جشن آخر فصل خوبی برپا کنیم.
*شما یک بار پارسال مصاحبه کردید و گفتید با هر بازیکنی برای قرارداد صحبت میکنید، مثل ضبط صوت نوارش روی «800 میلیون میخواهم» گیر کرده است. امسال فکر میکنید روی چه رقمی کلید کنند؟
هرچه میخواهند بگویند چون دیگر حاجی فتحا...زاده نیست که بخواهد حرفشان را گوش کند.
*شما باشید یا نباشید، فکر میکنید از تیم الان استقلال چنددرصد حفظ شود؟
من در استقلال بمانم، 90 درصد تیم حفظ میشود و اگر نباشم تنها 10 درصد میماند.
*شما اول فصل به 6 تا 7 بازیکن تیمتان پول خوبی دادید اما بقیه نه که این زخم الان سر باز کرده است؟
دروغ نمیگویم. این کار را انجام دادم و آن هم به خاطر مصالح تیم بود. طبیعی هم است چون بازیکنی که میآید قرارداد ببندد، مثل عروس است و باید پای هر حرفشان یک بله بگذاری اما بعد از آن ... بگذریم، دنبال شر میگردید حاجیجان!
*شما از استقلال بروید، هواداران ناراحت میشوند اما یکسری از بازیکنان خوشحال میشوند؟
به جرأت میگویم 95 درصد بازیکنان هم ناراحت میشوند. درد دل زیاد دارم اما الان وقتش نیست اما حاجیجان کاری که من امسال کردم را هیچکس نمیتواند انجام بدهد. مینویسم و بعد میروم که سال آینده هیچ مدیری نمیتواند نصف این اسپانسر را هم تهیه کند.
*اگر بخواهید بزرگترین اشتباه زمان مدیریتتان را بگویید، به کدام اتفاق اشاره میکنید؟
اشتباه کم نبوده اما بزرگترین اشتباهم برکناری ناصر حجازی در اولین مقطع همکاریام بود، بعد از آن باخت کذایی به سایپا و نایبقهرمانی در آسیا. یک تصمیم احساسی بود که تنها به خاطر یک مصاحبه بد، او را کنار گذاشتم. اگر تجربه الان را داشتم، ناصرخان را برنمیداشتم و پایش میایستادم.
*بهترین خریدتان در این سالها برای استقلال کدام بازیکن بود؟
خریدهای خوب خیلی داشتم اما حماسیترین خریدم مهدی هاشمینسب بود که هیچکس باورش نمیشد؛ حتی خودم و خانوادهام.
*و عجیبترین جملهای که گفتید؟
مؤمنزاده آقای گل آسیا میشود (باخنده) الان هم اعتراف میکنم اگر مؤمنزاده فوتبال بازی میکرد، با او قرارداد میبستم. احمد واقعاً فوروارد بزرگی بود و فقط بدشانس بود. در یک فصل یک گل زد که آن گل درست را هم داور قبول نکرد و گفت تور دروازه پاره است. من آن روز میخواستم بگویم مؤمنزاده آقای گلنزن آسیا میشود که زبانم سرخ شد و برعکس گفتم.
*از آن فرمان 10 مادهای هم کمی صحبت کنیم. گویا شما اصلاً در جریان نبوید؟
راستش را بخواهید در جریان نبودم اما با آن فرمان به نوعی با مطبوعات بازی کردیم تا کار دست بازیکنانمان بیاید که خود را چند هفته زودتر قهرمان نبینند و خوشحالم که جواب داد، گرچه شما بدترین چیزها را برای ما نوشتید در حالی که ما نمیتوانستیم برای مطبوعات خط مشی تعیین کنیم و بگوییم چه بنویسید و چه ننویسید.
*حرف پایانی.
برای هواداران استقلال بنویس که امیر قلعهنویی در تیم میماند و این تیم را با ستارههایش قهرمان آسیا میکند تا ستاره سوم روی پیراهن استقلال بدرخشد./ش