شاید قهرمانی یک تیم در رقابت های لیگ برتر کشور برای برخی افراد بی اهمیت باشد و به سادگی از کنار این واقعه ورزشی عبور کنند یا حتی بگویند این اتفاق در هیاهوی زندگی روزمره کوچک است اما بسیاری دیگر نیز وجود دارند که عشق می ورزند به تیمشان، به اینکه در استادیوم و روی سکوها برای تیمی فریاد بزنند و جشن قهرمانی بگیرند که یک فصل برای هر باخت آن ناراحت شده اند و هر پیروزی را امیدی برای رسیدن به قهرمانی دانسته اند. قصه ی اینان ستودنی است، در گرما و سرما به ورزشگاه می روند در هر شرایطی تیم را تشویق می کنند، بعضی مواقع اشک شوق می ریزند. همین موارد یک تیم را در برابر هواداران مسئول می کند و تیمی که مقام قهرمانی را از آن خود می کند و جام قهرمانی را مقابل چشمان هوادارانش بالای سر می برد، از این افراد برای لحظه لحظه همراهی شان تشکر می کنند.
در این میان جای بسیاری خالی است، جای کسانی که روزی یک فریاد از فریاد های عاشقانه هواداران برای یک تیم بوده اند، یا یک آبی پوش که در ورودی های استادیوم شوق شروع بازی تیمش را داشته و یا فردی که قطره ای بوده میان دریای هوادارانی که روی سکوها یک صدا برای پیشروی تیمشان شعار می دهند.
فریاد آنها را که امروز در جشن قهرمانی استقلال غایبند ارج می نهیم. مثل نوجوانان 15ساله ای که حضورش، هواداریش و عشقش می توانست دلگرمی مردان آبی پوش باشد و امروز نیست، اما این هوادار رسم عاشقی را به جای می آورد و حتی در نبود همیشگی خود تیمش را تنها نگذاشت.
پرنده ی مهاجر استقلال امروز بدون شک در آسمان بر فراز استادیوم آزادی جشن قهرمانی این تیم را به نظاره می نشیند و همیشه قطعه سنگی بزرگ عواطف این نوجوان را گواه است.
در این روز، برای آبی پوشان، جای تمامی کسانی را که امروز در جمع میلیونی هواداران حضور ندارند خالی می کنیم و به آنها نیز تبریک می گوییم، علی جان جای تو در این جشن خالیست./ش