امیر را از فصل سوم و پس از تجربهای موفقیت آمیز در استقلال اهواز در قامت یک مدعی جدی و سرسخت شناختیم. پایههای مربیگری امیر قلعهنویی در فوتبال ایران به واسطه رتبه دومی که در اولین سال مربیگری در استقلال به دست آورد چنان محکم ساخته شد که مدیران وقت به ناچار او را 3 فصل پی در پی در استقلال حفظ کردند. آن زمان مربیگری امیر قلعهنویی در استقلال با بی میلی مدیران وقت انجام شد و حتی گفته میشود برخی در بدنه مدیریتی باشگاه استقلال به این انتخاب راضی نبودند و تصور میکردند امیر خود با نتایج ضعیفی که در استقلال میگیرد دست آنها را برای اخراجشان باز خواهد گذاشت.
امیر قلعهنویی اما نه تنها توانست اعتماد مدیران وقت استقلال را از جنبههای فنی به سوی خود جلب کند بلکه از همان روزهای آغازین جایگاه خاصی میان توده هواداران به دست آورد. امیر از همان روزهای نخست فعالیتش میان هواداران استقلال جایگاه داشت که این ویژگی حاصل سالهای بازی در قلب خط میانی استقلال بود. امیر همچون دوران بازی در مربیگری نیز استایل خاصی داشت.
فریادهایی که لب خط میکشید علاقه عمومی را به او بیشتر و بیشتر میکرد. سکوهای استقلال آن روزها به شدت به داشتن چنین شخصیتی که هم میان بازیکنان پرجذبه باشد و هم قابل احترام نیاز داشت که امیر در اولین سال مربیگریاش در استقلال توانست این نیاز را تامین کند. تردیدی نیست اگر تماشاگران مجذوب جاذبههای امیر قلعهنویی نمیشدند او به فصل چهارم نمیرسید اما امیر که فصل سوم را با نایب قهرمانی سپری کرده بود به فصل چهارم هم ورود کرد و در این فصل نیز تا روزهای پایانی در کورس قهرمانی بود. این بار نیز سرمربی جوان استقلال موفق به کسب جام نشد اما همین در کورس بودن و البته حرف و حدیثهایی که پشت سر قهرمان آن فصل بود امیر را در استقلال حفظ کرد تا او سومین فصل پی در پی خود در استقلال را نیز در فصل پنجم لیگ برتر تجربه کند و چه تجربه خوبی هم بود.
این بار امیر از گذشتهها درس گرفته بود و با برنامهریزیهای دقیقتری به ســــوی جام میشتافت. چه تلاش اثر بخشی هم بود! امیر قلعهنویی سرانجام طعم قهرمانی با استقلال را چشید. قهرمانی در روز پایانی لیگ در مقابل 120 هزار تماشاگر. امیر حالا بزرگ شده بود. القاب پشت القاب و تعریف پشت تعریف. او با همین ویژگیها مورد توجه کمیته انتقالی وقت به سردستگی مصطفوی و هاشمی قرار گرفت. امیر به شایستگی سرمربی تیم ملی شد اما این بار به توفیق چشمگیری دست نیافت هرچند که تیمش در ضربات پنالتی از گردونه رقابتهای جام ملتهای آسیا حذف شد.
حذف امیر با تیم ملی بهانهای بود تا او مورد هجوم قرار بگیرد. به انحای گوناگون امیر به نقد کشیده شد اما همه این ماجراها اتفاق بزرگ دیگری با برایش به همراه آورد. استقلال پس از او دیگر طعم قهرمانی را نچشید. فصل ششم و هفتم برای آبیها به تلخی گذشت و بعد از 2 فصل سردرگمی امیر که آمد استقلال دوجام را پی در پی کسب کرد. اولی جام حذفی که تعلق داشت به فصل هفتم و دومی قهرمانی در فصل هشتم! امیر آن فصل نیز در کورس قهرمانی بود و همین آمار خیره کننده محمدرضا ساکت را بر آن داشت تا صید بزرگی را برای اصفهانیها به ارمغان بیاورد. سیاستهای غلط مدیرعامل وقت استقلال یعنی واعظ آشتیانی و حب و بغضهایی که این مدیرعامل با اهرمهای موفقیت استقلال داشت سرانجام سبب شد قلعهنویی از چنگ استقلال بپرد. در واقع آن فصل امیر به خواست واعظ آشتیانی از استقلال اخراج شد تا شاهد عجیب ترین تصمیم تمام طول تاریخ مربیگری استقلال باشیم. امیر اما دوران موفق خود را در سپاهان نیز تداوم داد. این بار مشخص شد که او میتواند 2 فصل پی در پی هم تیمی را قهرمان کند. امیر با سپاهان در اوج بود. فصل نهم قهرمان و فصل دهم هم قهرمان. حالا تعداد فصولی که در کورس قهرمانی قرار داشت به عدد 6 میرسید. قلعهنویی آنقدر در فوتبال ایران صاحب اعتبار شد که تیم تراکتورسازی با خرج مبلغی چشمگیر خواهان به خدمت گرفتنش شد. شاید اگر مظلومی آن فصل در کورس قهرمانی نمیبود امیر جایش را میگرفت اما سرنوشت این بار قلعهنویی را به تبریز کشاند.
شاید باور این بود که حاشیههای فوتبال تبریز امیر قلعهنویی را در خود حل میکند اما این بار نیز موفق بود و با تراکتورسازی تا پای قهرمانی پیش رفت و فقط با یک اختلاف امتیاز در رتبه دوم و بالاتر از استقلال ایستاد. این هفتمین فصلی بود که امیر قلعهنویی در کورس قهرمانی سیر میکرد.
نتیجهای شگفت انگیز که مدیران استقلال را سخت به فکر فرو برده بود. چرا امیر قلعهنویی - سرمایه خود استقلال - نباید در استقلال مربیگری کند؟! طرح بازگرداندن امیر قلعهنویی با حذف تیم مظلومی از آسیا به یک برنامه بایدی تبدیل شد و دیری نپایید که آقای ژنرال دوباره به خانهاش بازگشت. بازگشتی که با حاشیهها و حرف و حدیثهای فراوان همراه بود. هجمه عظیمی علیهاش ایجاد شده بود. برخی او را متهم به سناریو سازی در فصول قبل علیه استقلال میکردند و باور این بود که امیر این بار در استقلال موفق نخواهد شد و به طرفهالعینی از استقلال خواهد رفت.
نتایج نه چندان مقتدرانه استقلال در ابتدای فصل میرفت این ذهنیت را تقویت کند اما وقتی تیم قلعهنویی در اصفهان موفق به شکست سپاهان شد همه نظرات برگشت! بله، استقلال در نیم فصل اول نتایج دلخواهی نمیگرفت اما با آغاز نیم فصل دوم آرام آرام مشخص شد که این استقلال هدفی جز قهرمانی را برای خود متصور نیست. امیر قلعهنویی این بار هم با کوشش چشمگیری به سوی جام شتافت و در کورس قهرمانی بود. این بار اما تلاش او نتیجهای بهتر از فصل قبل به همراه داشت و امیر توانست بار دیگر استقلال را بر بام فوتبال ایران بنشاند.
***
یکشنبه شب، شب دیگری برای امیر قلعهنویی و استقلال بود. امیر بار دیگر با استقلال فاتح لیگ لقب گرفت. 5 قهرمانی در دوازدهمین دورهای که از لیگ برتر گذشته است. امیر ساخته و پرداخته و دست پروده استقلال اکنون بهترین مربی لیگ برتر است؛ واقعیتی که شاید خوشایند مخالفان او نباشد. مخالفانی که این روزها میکوشند با نقدهای منصفانه و مثبت جایی میان حامیان استقلال باز کنند اما کیست که نداند کدام جریانها در فصل جاری با امیر و تیمش چه کردند. آیا امیر قلعهنویی با این کارنامه درخشان همچنان مورد انتقاد قرار خواهد گرفت؟!/ش