آخر یک بازیکن این همه موقعیت گل از دست میدهد؟!
نمیدانم چه بگویم. فقط میتوانم بگویم خدا هم به من رحم کرد و هم استقلال و این هوادارانی که آمده بودند قهرمانی استقلال را جشن بگیرند.
چرا آن همه فرصت گل از دست دادی؟
چه میدانم؟! قبلا وقتی توپ را فوت میکردم گل میشد اما الان انگار طلسم شدهام.
خود یا دروازه حریف؟
فکر کنم هم خودم و هم دروازه حریف. دیدید که چند موقعیت گل از دست دادم.
آن یکی که از همه عجیبتر بود. دروازه خالی را هم نتوانستی باز کنی.
بله، بله، بله! واقعا هرچه قدر سرزنشم کنید حق دارید ولی در آن صحنه اصلا فکر نمیکردم توپ به من برسد. حواسم جای دیگری بود که یکدفعه دیدم توپ زیر پایم است اما من همه این اتفاقات را تقدیر الهی میدانم.
رحمتی هم بعد از آن موقعیت تو را سرزنش میکرد.
مهدی حق دارد او دوست صمیمی من است.
یعنی خدا میخواست آن همه موقعیت را از دست بدهید و سرانجام توسط مدافع سپاهان به گل برسید؟
بله، اگر جور دیگری میخواست حتما نیمه اول 3 - صفر از زمین بیرون میآمدیم. این فقط من نبودم که موقعیت از دست دادم. بروید بازی را نگاه کنید ببینید استقلال چند موقعیت گل از دست داد. من، بیکزاده، ایمان، فرهاد، عباس و... هرکسی رسید یک موقعیتی داشت اما گل نشد.
نمی دانیم به استقلال لقب خوششانس بدهیم یا بد شانس؟!
من هم تو همین ماندم اما انصافا از لحاظ فوتبالی سپاهانیها را کشته بودیم. 7 موقعیت گل داشتیم و 65 درصد از زمان بازی در اختیارمان بود. اینها همگی سند برتری استقلال است اما از طرفی شانس هم آوردیم که نباختیم. گفتم که خدا خیلی به ما رحم کرد وگرنه الان قهرمانی را دستی دستی از دست داده بودیم.
اما چرا وقتی آنها 10 نفره شدند به استقلال گل زدند؟
دلیل فنی دارد. ما جلو کشیده بودیم و از طرفی سپاهان هم در خط حمله تیم سریعی است و خوب در حمله جمع میشوند. روی آن موقعیت جا ماندیم و قدری تعلل کردیم.
فکر میکنی استقلال با این روند قهرمان بشود؟
وقتی آن توپ در آخرین دقایق گل شد من یک حس خاصی داشتم. اینکه انگار قرار است اتفاقاتی رخ دهد. نمیدانم ته دلم میگوید خدا هواداران ما را خیلی دوست داشت که نباختیم. حالا همه چیز در دست خودمان است و اگر فولاد را در اهواز ببریم قطعا قهرمان میشویم.
اما اگر مثل این بازی فرصتها را از دست بدهید که کارتان تمام است.
بعید میدانم این اتفاقات رخ دهد. ما میرویم و فولاد را میبریم تا دیگر این قدر زجر نکشیم. باید کار را در اهواز تمام کنیم. من دلم روشن است. آنجا کار را تمام میکنیم./ش