اشکهای مهدی مهدوی کیا در آخرین برنامه نود شاید اشکهای بسیاری از مردم را هم در آورد اشکهایی که زلال و پاک بود و به اندازه همه سالهای گذشته و خاطرات فراوان و عظیمی بود که از دالیان چین تا جامهای جهانی و گل به آمریکا را در بر می گرفت!
با این همه زلالی اما دو درس در درون حرفهای مهدوی کیا وجود داشت که نمی توان به سادگی از آنها گذشت و عبور کرد!
درس اول:یحیی گل محمدی هنوز جوان است و شاید درسی که از کنار گذاشتن مهدوی کیا آموخت به اندازه همه سالهایی بود که در گذشته از فوتبال آموخته بود.او و همه دیگران آموختند که فوتبال ماغمه ای از احساس است و مملو از نوستالژی و خاطره و تراژدی!
کنار گذاشتن مهدی از فوتبال به همین دلایل باید با برنامه ریزی بهتری انجام می گرفت تا خاطرات میلیونها نفر از مردم ایران خدشه دار نشود!
یحیی گل محمدی شاید تازه در برنامه نود بود که به یاد آورد فوتبال یک ورزش معمولی نیست و شخصی هم محسوب نمی شود...
یحیی متوجه شد که وقتی با مهدوی کیا ها و کریمی ها طرف است نمی تواند فقط از روی مسایل فنی یا حتی مدیریتی تصمیم بگیرد و این شاید بزرگترین درس وی از آغاز مربیگری اش تا کنون بوده باشد!
البته باید تاکید کرد که پرسپولیس جای تجربه اندوزی نیست و آنها که زمام امور را در دست می گیرند باید با آرامش و تجربه کافی به آن ورود کرده باشند نه با بی تجربگی (اتفاقی که هم در راس مدیریت و هم در مربیگری بارها در پرسپولیس این مردم رخ نموده و بارها برای این تیم و جمعیت انبوه مردمانش رخ نموده است)اما به هر حال یحیی چوب بی تجربگی اش را خورد و فشار سنگینی را روی شانه های خود احساس کرد تا جاییکه در همان بر نامه نود مجبور به استعفای شفاهی شد وتا از زیر آن فشار فرار کرده باشد اما اگر او با اسطوره پرسپولیس صحیح تر رفتار کرده بود هرگز این فشار را تحمل نمی کرد و اعتبارش میان میلیونها پرسپولیسی خدشه دار نمی شد!
درس دوم:
درس دوم را باید حنیف عمران زاده از لابه لای حرفهای مهدوی کیا بگیرد آنجا که مهدی گفت:حتی دو دقیقه و چهار دقیقه هم به میدان رفتم و هیچ حرفی به میان نیاوردم!
این حرفها اوج حرفه ای گری بوده از سوی کسی که برترین کارنامه حرفه ای را در میان لژیونرهای ایرانی در بندر هامبورگ تجربه کرده است و کارنامه اش با حضور و گلزنی در جام حهانی قابل مقایسه با حنیف عمران زاده نیست!
مهدوی کیا با آنهمه بازی ملی و آنهمه گلزنی در بوندس لیگا و یکدنیا پاس گل در مهد فوتبال دنیا قطعا کیلومترها با حنیف فاصله دارد اما این حاضر است به خاطر پرسپولیس دو دقیقه بازی کند اما آنیکی حاضر نیست در یک دیدار بین المللی و در اوج فشار حریف به خط دفاعی اش اضافه شود و جلوی حملات حریف ایستادگی کند!
حنیف باید بارها و بارها حرفهای مهدوی کیا را ببیند و از جلوی چشم عبور دهد شاید مسائل دیگری به جز منیت ها را هم درک کند مسائلی چون بزرگی استقلال و پیراهن معتبر این باشگاه مردمی را و مسایلی که حرفه ای گری را معنی می کند و حتی با طرز برخورد یحیی با مهدوی کیا می تواند بفهمد که امیر قلعه نوعی چگونه پشت او ایستاده و با فاجعه ای که در ورزشگاه الریان قطر رقم زد باز هم او را بازی داده و به سان یحیی او را مثل مهدوی کیا کنار نگذاشته است!
این ها درس است درسهای از میان اشکهای مهدوی کیا....