همه آنها که در این رقابت ۳۹ ساله حضور داشته اند و همه کسانى که در شصت و پنج بازى پیشین شرکت کرده اند، شاید لحظه به لحظه هر مسابقه اى را که در آن حاضر بودند، از یاد نبرند که بازى، خود تبدیل به یک «لیگ برتر» شده است. ۶۵ بازى که در آن ۱۷۵ امتیاز تقسیم شده است. ۶۵ مسابقه اى که همه دوست داشتند در آن بازى کنند. ۶۵ نمایشى که همه با این قصد وارد صحنه اش شده اند: بهترین بازى عمر خود را انجام خواهم داد.چنان ظاهر مى شوم که بهترین مرد میدان باشم.در بازى شصت و ششم و بعد از آن در مسابقه شصت وهفتم تا مقابله شماره صد و صدوبیست و صدوپنجاه و... نیز همین حس و همین دل و همین انگیزه، پیش از شروع تک تک بازى ها به چشم خواهد خورد:
... همه مى آیند تا بهترین بازى خود را انجام دهند.
... همه مى آیند تا در یک روز فراموش نشدنى از مؤثرترین نفرات باشند. و این «همه» شامل خیلى از کسان مى شود. تا اوائل دهه ۸۰؛ علاوه بر بازیکنان و مربیان و داوران، تماشاگران خوشبختى که از اقبال حضور برخوردار بودند نقش آفرینان اصلى بودند.از دهه ۶۰ به این سو، شاهدیم که تماشاگران غیرمیدانى، آنها که در خانه هاى خود نشسته اند - و مقابل تلویزیون لم نداده اند، چون هیجان کامل بر آنها نیز مسلط شده است- هم از جمله متأثران و تأثیرگذارانند. انرژى مثبتى که هر طرفدار و هر هوادار به تیم خود منتقل مى کند، از دورترین راه نیز به آزادى مى رسد.سالى ۲ بار در ورزش ما و در فوتبال ما این واقعیت که: همه راه ها به ورزشگاه آزادى مى رسد، تحقق پیدا مى کند.خواسته ها، امیال، صداها، هیجان ها و... هر آنچه که مثبت یا منفى تأثیرى مى گذارند یا بیان مى کنند که نمایش، تا چه اندازه پربازیگر شده است، در نحوه بازى، در لحظه به لحظه شکل فوتبال کردن مردانى که دیگر نمى خواهند بچگى کرده و بازیگوشى در هیچ لحظه اى از رفتارشان به چشم برسد، نمودار مى شود. یک کلام و ختم کلام: شهرآورد تهران، که براى بار شصت وششم به تماشاى آن خواهیم نشست، تابلوى تمام عیارى است از کلاس فوتبال ایران. آئینه اى که دار و ندار ما را از تمام جنبه هاى عاطفى، مکانیکى، تکنیکى، تاکتیکى و هر چیز دیگر آن روبه رویمان قرار مى دهد.جامعه ورزشى، جمعیت ورزش، جامعه شناسى ورزش و هر راز زیرپوستى ورزش، در این مسابقه است که بهتر از هر میدان و هر عرصه دیگرى شناخته مى شود. یعنى خودش را به وضوح مى شناساند. این که چقدر صبوریم، چقدر حوصله داریم، چقدر براى ساختن لحظه لازم براى نتیجه گیرى دنبال ایجاد فرصتیم،چقدر دنبال طرح هاى زود بازده ایم و چقدر دنبال راهکارهاى استراتژیک هستیم.
استقلال، کاریزماى یک مدیر توانا
استقلال این را مى داند: نسبت به پرسپولیس، وضعیت بهترى دارد.اتفاقاتى که در استقلال رخ داد. به رفع اشکالات ریز و درشت این تیم منجر شد.از بحث هاى درون خانوادگى مدیریت گرفته تا جراحى هاى کوچک و کوچکترى که امیر قلعه نویى انجام داد.تیمى که به ردیف هفدهم لیگ برتر افتاده بود، خودش را نباخت و با جبران هر چه غلط بود، امروز نه فقط پیشتاز و پیش آهنگ است که «جاندارترین» فوتبال را در لیگ برتر به نمایش مى گذارد.استقلال را، اگر تیمى جدا شده از کلاس معمول فوتبال ایران- والبته هنوز گرفتار چند درد قدیمى- بدانیم، نه خود را دچار اغراق کرده ایم و نه استقلال را به سمت یک «سراب» رانده ایم.آنچه استقلال، بازى به بازى بهتر ارائه اش مى دهد، سرعت و شدت عمل و دایره حرکتى این تیم، در فوتبال ما کم نظیر است. استقلال از خودش پیشى گرفته و به همین دلیل کلاس بازى اش، امروز، برتر و بالاتر از کلاس بازى بقیه تیم هاى ایرانى است. استقلال اول خودش را و سپس حریفان خود را، وارد فازى عالیتر از بازى فوتبال کرده و خواهد کرد.
پرسپولیس ویرانگرى به زیان خود
پرسپولیس مى داند که درباره اش نمى توان به این واقعیت ها اشاره کرد. باوجود همه استعدادى که این تیم از نظر نیروى انسانى دارد، اما قادر به گرد آوردن تمام نیروى خود، هنوز نشده است.از دردسرهاى مدیریتى بگیر - که بیشتر آنها بر پایه دم غنیمت است بود و چیدن گل ز هر چمن که فعلاً در دسترس است - تا بحث هاى ترکیب بندى تیمى، چیدمان و چینش بازیکنان، جور کردن نفرات و تبدیل تابلوى گران قیمت موزه اى، به یک جمیعت پر توان و پر کار اهل صحنه و اهل میدان.به همان میزان که «کاریزماى» مدیریتى در تیم استقلال نمودى کامل در قیافه امیر قلعه نویى داشت، پرسپولیسى ها، کوشیدند تا این استعداد را در تیم خود به حداقل برسانند. اول افشین قطبى و سپس افشین پیروانى. اگر پرسپولیس همواره تعقیب کننده بود و نه یک پیشتاز، علت اصلى اش را باید در نحوه اداره این تیم و غوغا سازى از بحث هاى خانوادگى جمع مدیران دانست. جریانى که بیش از هر اتفاق دیگرى، پرسپولیس را زد.
قلعه نویى اگر از این ۹۰ دقیقه عبور کند
نفر به نفر، استقلال وضعیت بهترى ندارد. اما در قالب یک تیم، یک نفر نیست که در تمام گستره «فوتبال شهر». ایرانى، آبى پوشان را برتر و برکشیده تر از تیم قرمز نداند.چه از خط حمله شروع کنیم به مقایسه، چه از خط دفاع، چه هافبک ها را ملاک بگیریم و چه تمامیت تیمى و هر ۲ تیم را، نه قرمزها و نه حریفان، فرد به فرد، برتر یا کمتر از دیگرى نیستند. تفاوت هایى که وجود دارند و اظهرمن الشمس هستند ربطى به اشخاص ندارند که به فرماندهى تیمى مربوط مى شوند.والا، تیمى که رحمان رضایى، على رضا محمد، کریم باقرى، على کریمى، مازیار زارع، پژمان نورى، حسین بادامکى و علیرضا نیکبخت را دارد، تیمى که فرانک آتسو و سپهر حیدرى را روى نیمکت مى نشاند، از کمبود «نفر» نباید حرفى بزند.استقلال با پرسپولیس فرقى دارد در همین زمینه: توانسته است مردان خود را بازسازى کند. امروز مردان استقلال (قربانى، شکورى، مجیدى، جبارى، جان واریو، حیدرى، آرش برهانى و سیاوش اکبرپور) در بهترین وضعیت به سر مى برند و پرسپولیسى ها، باید بکوشند مردان خود را برسانند به وضعیت مطلوب.همه این حرف ها البته سر به سر و نکته به نکته دقیق هستند و درست، اما واقعیت دیگرى هم وجود دارد بازى بزرگان، مسابقه ویژه، برخورد مخصوص، دربى تهران، شهرآورد پایتخت، این بار و در شصت وششمین تکرار خود، ربطى به هیچ کدام از گوشه هاى سابق و پیشین این تیم ندارد.نوبت به این بازى که مى رسد، باید پرونده دیگرى را باز کرد و در این بازى هم، مسابقه پیش رو هیچ ربطى به دیدارهاى قبلى ندارد.در نبرد شصت وششم باید دید کدام تیم ۹۰ دقیقه را شجاعتر، پردل تر و با جرأت تر شروع مى کند.قلعه نویى براى قبول شدن از همه جهات، نیازى وافر دارد به عبور از همین آتش که نمى سوزاند اما متحول مى کند.