این اولین گام مثبت یک مربی وطنی غیراجنبی بود در این راستا و صدالبته که امیراردشیر قلعهنویی این گام را محکم برداشت تا بگوید، بنویسد، فریاد بزند که برای ورزشینویسان احترام ویژهای قائل است و اهمیت آنها را درک میکند.<br> در واقع همین حضور حتی بدون درنظرگرفتن حرفها و گلایههای رد و بدل شده به خودی خود یک حرکت درست و صحیح در جهت اعتلای فرهنگ تعامل بود که نویدبخش عصر جدیدی در ارتباط ژنرال استقلال با ورزشینویسان بود.<br> به واقع یک مطلب باید فقط در زمینه همین حضور نوشت، حضوری به معنای ورود به عصر جدید فوتبال ایران.<br> امیراردشیر نشست و در جمع با صفا و منطقی اعضای هیاترئیسه محاصره شد. اما این محاصره نه از جنس منفی که از جنس مثبت بود چرا که حضور قلعهنویی یک پیام ویژه داشت و آن پیام صلح با قاعده درست بود.<br> همان پیام صلح عبدالحمید حمیدی، علی حقشناس، میثم زمانآبادی، پژمان راهبر، مازیار ناظمی و رضا خسروی را متوجه کرد که با مرد تعامل طرفند تا به نوعی از امیر قلعهنویی به خاطر زحمات و تلاشهای فراوان و کسب عناوین ملی تشکر کنند و در مقابل امیراردشیر از زحمات آنها طی سالهای اخیر تشکر کرد.<br> جو، صمیمانهتر از آن بود که بتوانید حدس بزنید اما گلههای امیراردشیر قلعهنویی گفته شد و اعضای هیاترئیسه هم حتی جناب خسروی عزیز نیز آن حرفها را تایید و تاکید کردند.<br> اما برخی حرفها را هم امیر قلعهنویی نگفت؛ او نگفت که اصالتا با این همه افتخار در لیگبرتر وجام حذفی و حتی تیمملی ایران و سپاهان و تراکتورسازی اصالتا و اجالتا چرا باید همچنان انتقاد ببیند؟<br> امیراردشیر حرفهایش را فرو خورد اما ما اینجا مینویسیم که کدامین مربی از نظر اعتبار و کارنامه به امیراردشیر نزدیک است؟<br> در واقع ایران یک مربی در این سطح کارنامهای دارد و آن هم امیر قلعهنویی است اما او هنوز تحت انتقادهای ریز و درشت قرار میگیرد و نیش میخورد! چرا؟<br> کار روزنامهنگاری یک اصل دارد و آن این است: سند و مدرک حرف اول را میزند.<br> اسناد فوتبال امیر قلعهنویی را مرور میکنیم، قهرمانی و قهرمانی و قهرمانی و قهرمانی و قهرمانی در لیگ و حذفی و البته بدون شکست در تیمملی این اسناد جایی برای انتقاد باقی نمیگذارد، میگذارد؟<br> امیراردشیر اما بعضا زیر تیغ انتقادهایی به غیر از فوتبال قرار میگیرد!<br> گاهی در مورد اتومبیل نداشتهاش مینویسند، گاهی درباره ادبیاتش حرف میزنند و ...<br> اما حتی این موارد هم با سند و مدرک قابل بحث است و بدون سند لایق نوشته شدن نیست!<br> ... و سند این است!<br> اگر امیراردشیر قلعهنویی گاهی تندی میکند، این تندی براساس شغل او استوار است.<br> در واقع تمامی مربیان بزرگ دنیا اندکی پرانرژی تر و با دیسیپلینتر از دیگران هستند.<br> سر آلکس فرگوسن با لنگه کفش بکهام را میزند و یاپ استام را اخراج میکند، فیل بزرگ یعنی اسکولاری با بازیکن حریف درگیر میشود و گوش او را میپیچاند! عمو تراپ در جامجهانی با مشت و لگد به جان سایبان نیمکت میافتد و کاپلو با یک اخم همه تیمش را به صف میکند.<br> اینها سند است!<br> حتی در ایران هم تقریبا تمامی مربیان بزرگ، اصولگر و با دیسیپلین هستند! از مرحوم دهداری گرفته که 13نفر را از تیمملی کنار گذاشت بگیرید تا همین علی دایی که آقای گلجهان است.<br> پس اسناد امیراردشیر را تایید میکنند. چه در فوتبال و چه در زمینه نوع مدیریت تیم.<br> برخی به جنس حرفهایش بند میکنند چرا گفت؟ چرا میگوید اجنبی پرست!<br> باز به اسناد رجوع میکنیم آن هم با یک پرسش فلسفی!<br> اصالتا و اجالتا اگر و تنها گر امیراردشیر قلعهنویی زیر فشار و حشتناک برخی دوستان رسانهای که 17 سال است به او فشار میآورند سالی یکبار دلخور شده و حرفی میزند نباید آن حرفها را در مقابل فشار سنگین و هر روز برخی دوستان رسانهای بگوید؟<br> مرگ فقط خوب است برای همسایه؟<br> البته امیر قلعهنویی خودش برخی حرفهای خودش را ناشی از فشار شدید میداند اما مگر میشود یک نفر را به گلوله بست و هر روز آبروی او را با استفاده از کلماتی عجیب و غریب به بازی گرفت اما وقتی طرف مقابل عصبانی شد و از خودش یکبار در سال دفاع کرد، بگوییم ادبیاتش بد است و باید عوض شود؟<br> برخی در همین فوتبال به خبرنگارها حرفهای بسیار سنگینتری زدهاند! در همین فوتبال بعضی از لفظ «گونی» استفاده کرده و خبرنگاران را تهدید به «توی گونی کردن» کردهاند!<br> بعضی خبرنگاران را حتی شیطانپرست خواندهاند!<br> آنها اما در امان باقی میمانند و امیراردشیر در تیررس؟<br> چرا؟<br> چون او از جنس فوتبال است و بقیه از جنس غیرفوتبال؟! چون آنها ترسناک هستند و امیراردشیر در آخر خط با معرفت است و از کسی شکایت نمیکند؟<br> پرسش فلسفی ما وارد فاز مهمتری میشود و در واقع بزرگترین پرسش و مهمترین و اساسیترین آن پرسشها این است:<br> اصالتا وقتی کسی با یک جور طرز فکر (هرجور) اینهمه قهرمانی دشت میکند آیا باید سعی کرد تا او را عوض کرد؟ دوباره میپرسیم:آ یا باید او را عوض کرد؟<br> اگر عوض شد و دیگر قهرمانی نیاورد اتفاق خوبی رخ داده است؟ یا یک سرمایه فوتبال به چالش کشیده شده است!<br> در این فقر استعداد و مربی (خارجی و داخلی) مگر چند مربی داریم که بر سر آنها ریسک کنیم؟<br> به هر حال آن نشست فوقالعاده مثبت بود حرفها صمیمی بود و به قول یکی از منتقدان امیراردشیر طی 15 سال این اولین رویارویی وی با سرمربی استقلال بود که منجر به تغییر دیدگاهش شد.<br> و حال سوالی فنیتر از همکاران عزیز خودم:<br> چرا بزرگترهای مطبوعات و رسانهها به خود کمتر زحمت میدهند تا برای دیدن بازی به ورزشگاه بیایند، به محل تمرین بیایند و بدون واسطه و نقل قول چشم در چشم سرمربیان و بازیکنان بیندازند و درک کنند که درد اینها چیست؟<br> به راستی به جز ستارهکشی طی سالهای اخیر چه کردهایم؟<br> کدام ستاره را در فضای رسانهای ما – یعنی نسل دوم روزنامهنگاری ورزشی – ساختهایم؟<br> آیا غیر از این است که هنوز ستارههایی که در دوران روزنامهنگاران نسل اول یعنی لارودیها، عاطفها، فکریها و ... ساخته شدهاند ارتزاق میکنیم؟<br> آیا غیر از اینست که ستارههای ما همچنان مجیدیها، کریمیها،داییها، قلعهنوییها، حجازیها، پروینها، نامجوها، بیانیها وغیره هستند؟<br> ستارههای نسل جوان که ما – من و تو – ساختهایم چه کسانی هستند؟<br> <br> <br> <b>محمد سررشتهداری</b>