بهرام رادان یک دهه و اندی قبل، بازیگر جوانی کارش را در سینما آغاز کرد که تماشای فیلمهایش برای خیلیها قابل تحمل نبود! شور عشق، آواز قو و... اما همان پسر جوان که چهره جذاب و کاریزمای خاصی داشت پس از یک دهه توانست آنچنان بدرخشد و رلهای بهیادماندنی ایفا کند که به یک سوپراستار تمامعیار مبدل شود. بازیگری که حالا نازش خریدار دارد، خیلیها را از بودنش راضی میکند و خلاصه بهانهای است برای فیلم دیدن.
این قضیه مصداق بارز روندی است که سیدمهدی رحمتی طی کرده است. دروازهبان پراشتباه، سردرگم و حواسپرتی که پس از سالها بازی در تیمهای مختلف لیگ همچون فجر شهیدسپاسی، سپاهان، استقلال و... گشت و گشت، تمرین کرد و دروازهبان سوم و دوم ماند، اشتباهاتش را مرتفع کرد تا اینکه چند سالی به شماره یک بی چون و چرای فوتبال ایران تبدیل شود.
ارقام نجومی قرارداد او، گویای همین مسأله هست و شاید به سختی بتوان در این چند سال اشتباهی از او درون دروازه به یاد آورد.
سید خود را بازنشسته کرد در حالی که خیلیهامان خون دل خوردیم تا او شد یک دروازبان ششدانگ. یک گلر مطمئن. چیزی که او را به عابدزاده نزدیک کرده بود. اگر اشتباهات رحمتی در خروج روی توپهای ارسالی به ما ضربه زده است، یقیناً او به همان اندازه و شاید بیشتر تاثیرگذار و مثبت بوده است. ضمن آنکه این ایراد تنها به سید مربوط نمیشود. ساختار دفاعی هر تیمی است که نقطه ضعف دست رقبا میدهد و رفع این موارد چارهای جز سرکوفت زدن و انتقاد کردن دارد.
حالا ما ماندهایم و یک سینمای خالی... سوپراستار آن موقع که بازیاش دیدنی نبود پرکار بود و حالا که همه در انتظار نمایشش بیتابند خیلی کار نمیکند. علت چیست حتماً برای ما مهم است. مگر ما چند بازیگر مثل او سراغ داریم. در ضمن او دیگر متعلق به تنها خودش نیست. مردمی هستند که پایش نشستهاند.
به همین راحتی میتوان سید را هم با بهرام رادان مقایسه کرد. دروازهبانی که آنقدر به او نیازمندیم که در بازیهای تدارکاتی و حتی در دیدار با تیمی مثل مالدیو هم از او استفاده کردیم.
ما در این لحظات حساس و پیش رو که تیم ملی در راه جام جهانی برزیل است و کارش آنچنان هم ساده به نظر نمیرسد بدون شک نمیتوانیم آزمون و خطا کنیم. به دست نیاوردن نتیجه دلخواه حتی در یک بازی هم میتواند رویای برزیل را بر باد دهد. کاش لااقل کسانی بودند که به خاطر منافع ملی قبل از چنین اتفاق مهم و احتمالاً بسیار تاثیرگذار علاج واقعه قبل از وقوع میکردند و نمیگذاشتند کار به اینجا بکشد./ش