*از اولین دربی که به عنوان بازیکن استقلال را همراهی کردید شروع کنیم؟
من قبل از اولین دربی خودم (به عنوان بازیکن) با آقای پورحیدری صحبت کردم و قرارداد بستیم اما بعداً تغییر و تحولاتی انجام شد و آقای غلامحسین مظلومی آمد. تقریبا 20 روز مانده بود به دربی که قرارداد بستم اما قبل از آن یک ماه پام به توپ نخورده بود. به علی آقای پروین ارادت داشتم و هنوز هم دارم اما خب با استقلالیها حرف زده بودم و از زمان جکیچ استقلال را دوست داشتم. این بود که رفتم استقلال البته آن موقع یک قانون عجیب بود که هرکس از خارج میآمد باید 6 ماه بیرون میموند تا بتونه بازی کنه. علی پروین هم گفت اگه رفتی، مرد و مردونه برای استقلالیها بازی کن چون استقلال هم تیم بزرگیه و مال همین مملکته.
*... و آن دربی را با پنالتی باختید و شما هم پنالتی خراب کردید؟
بله، دیگه.
*در بازیهای آسیایی پکن هم پروین دوست داشت شما را با خودش ببرد اما مصدوم شدید؟
بله من کلاً پام خراب بود و آن مسابقات را از دست دادم.
*قبول دارید دوران اوجتان در شاهین بود؟
بله، خب در شاهین با دو پا فوتبال بازی میکردم و در استقلال با یک پا! چون مصدومیت شدیدی داشتم! البته آقای پورحیدری نقش بسیاری در استقلالی شدن من داشت.
*چطور؟
ببین منصورخان انسان بزرگیه اما مردم نسبت به او کملطف بودن. او زندگیشو فدای استقلال کرد. دهخدا به مصدق نامه نوشت و گفت مردم قدر نخبهها را نمیدونند. ما هم قدر منصورخان را نمیدونیم. خود من اولین چکم را از منصورخان گرفتم. او در خیابان شهید مطهری نمایشگاه داشت که دو دانگ از آن را به من داد. بنده 10 سال شاگردش بودم و به این مسئله افتخار میکنم. البته یک جاهایی اختلاف داشتیم ولی با قاطعیت میگم منصورخان به حقش نرسید و مردم هم قدرش را ندونستند.
*چک شخصیاش را به شما داد؟
بله، البته در آن دربی سال 67 اصلاً قرار نبود بازی کنم اما هم بازی کردم و هم پنالتی زدم که خراب شد.
*پس ماجرای چک شخصی از همان موقع در استقلال وجود داشته؟
آره، ولی منصورخان خیلی نقش داشت و زحمت استقلال را زیاد کشید.
*برسیم به دربی 68 که شما خیلی مهره داشتید ولی پرسپولیس برد.
بله، آن روز یادم هست فقط 6 تا توپ را مرتضی فنونیزاده از روی خط بیرون کشید. ما خیلی خوب بازی کردیم اما توپهایمان توی گل نرفت. در مورد منصورخان این را هم بگویم که خیلی خوب تیم میبست.
*مثل خود شما. البته تیمهای شما معمولاً هجومی بازی میکردند اما امسال...
من خودم از این وضعیت ناراحتم و فوتبال هجومی را دوست دارم. ما ابتدای فصل روی جانواریو، جباری، توسی و... حساب کرده بودیم مثلاً من فکر میکردم جباری هفته ششم برسه ولی خب نرسید. من در هر تیمی با مطالعه یار میگیرم. یادم هست یک بار همین خبرورزشی که البته با ما بده! نوشته بود قلعهنویی باید دوباره تیمش را بسازد که به نظرم مطلب درستی بود.
*برمیگردیم به دربیهای قدیمی و برسیم به دربی معروف سال 69 که استقلال با 2 سانتر زیبای شما برد و پرسپولیسیها میگفتند گل مرفاوی آفساید است.
نه، اصلاً اتفاقاً آقای محمد فنایی اگر به جامجهانی رفت به خاطر همان بازی بود.
*بین دو نیمه که یک بر صفر عقب بودید، پورحیدری چه گفت؟
یادم هست قبل از هر بازی پرویز مظلومی صحبت میکرد و بین دو نیمه خود منصورخان. آن روز هم گفت آرامش داشته باشید. اگه دیگه گل نخورید میبرید.
*.... و استقلالی که سال 70 قهرمان آسیا شد؟
من یکی از افتخاراتم این است که با استقلال قهرمان آسیا شدم. البته بعد از آن وقتی برگشتم، استقلال رفته بود دسته 3! در دسته 3 بازیکنان خیلی وقتها خانه ما بودند در امیرآباد. ناهار میرفتیم رستوران و...
*شاهرخ بیانی هم چند تا بازی تو دسته سه کرد درسته؟
نه، شاهرخ نبود، شاهین بود که البته همان سال 72 خداحافظی کرد. یکی از کارهای خوبی هم که زرینچه کرد این بود که در کشاورز بود و وقتی استقلال رفت دسته سه، برگشت و به ما کمک کرد. ما از نسلی بودیم که قهرمان آسیا شده بود و حالا باید در دسته سه بازی میکردیم.
*سکوموروخوف سرمربی بود و اولیایی مدیرعامل؟
بله، روزی که اولیایی سکوموروخوف را خرید حدود 800 دلار به او پول داد. سکوموروخوف هم شیکپوش و چشمآبی بود. یادم هست حاجی اولیایی گفت اگه او را کیلویی هم خریده باشیم خوب خریدهایم! (خنده جمع) حالا اگه مربیگری بلد نباشه، عیبی نداره.
*وقتی قهرمان آسیا شدید چی به شما دادند؟
یک خط تلفن ثابت و یک سکه.
*از آن قهرمانی چیزی به خاطر دارید؟
یادم هست شاهین بیانی کاپیتان بود. وقتی رفتیم برای مراسم اهدای جام شاهرخ که بزرگتر از او بود، ناراحت شد و گله کرد که من بزرگترم و شاهین باید به من تعارف بزنه که جام را بگیرم. ما مشغول صحبت با شاهرخ بودیم که یهو حاجی اولیایی جام قهرمانی را برد بالای سرش (دوباره خنده جمع) جالب است بدانید که حاجی اولیایی با خودش 10هزار دلار به بنگلادش آورده بود... تیم قهرمان شد و او 8 هزار دلار را برگرداند!
*اون زمان استقلال و پرسپولیس راحتتر قهرمان میشدند چون خیلی راحت بهترینها را میخریدند و...
بله، چون توی رختکن 3 بر صفر جلو بودند. پول نبود اما رفاقتها بیشتر بود و بچهها بیشتر همدیگر را دوست داشتند. استقلال هم آن سالها خیلی تیم پرمهره و کاملی بود. اتفاقاً این از زرنگیهای علیآقا (پروین) بود که 7، 8 تا از آن تیم استقلال را برداشت و موفق شد.
*آن استقلال پرمهرهتر بود یا استقلال فعلی.
اون تیم خیلی کامل بود و به نظر من بهترین تیم بعد از انقلاب استقلال بود که همه جامها را فتح کرد چه داخلی و چه خارجی.
*از دربی جنجالی سال 73 بگویید. دربی فردا هم جنجالی میشود؟
گذشتهها گذشته. آن هم یک اتفاق بود و انشاءالله دیگه جنجال نمیشه.
*مجتبی محرمی در یک مصاحبه کلی از شما تعریف کرده بود.
این را بگم که مجتبی محرمی از اون استقلالیهای دوآتشه بود! در شیرودی وقتی استقلال گل میخورد، خیلی ناراحت میشد. من قطر بودم وگرنه نمیذاشتم بره پرسپولیس. محرمی واقعاً تو این فوتبال به حقش نرسید.قا (پروین) بود که 7، 8 تا از ان تیم استقلال اون معرفتی فوتبال بازی میکرد.
*حالا در آن درگیری شما مقصر بودید یا او؟
به هر حال هر دو طرف مقصر بودند.
*الان پرسپولیس در جدول خیلی با شما فاصله دارد. از طرفی گلمحمدی تجربهاش از شما کمتر است ولی دربی شرایط خودش را دارد.
ببین در دربیها خود بازیکنان خیلی انگیزه دارند و احتیاجی نیست ما روی مسائل فنی کار کنیم بلکه باید توان و وقتمان را بگذاریم روی مسائل روحی و روانی. فرگوسن میگه سختترین بازیها مقابل تیمهای پایین جدول است.
*یعنی پرسپولیس پایین جدول است؟
نه نه، پرسپولیس همیشه پرسپولیسه حتی اگر پایین جدول باشه. استقلال هم همیشه استقلاله.
*این مسائل روحی استقلال که گفتید الان با ماجرای رحمتی حسابی...
اتفاقاً من از خود رحمتی و حمید بابازاده گله دارم. آنها باید قبل از این اتفاق مسئله را به من میگفتند اما آقای کروش خیلی مقصره.
*یعنی بیشتر از رحمتی؟
بله، کروش باید رحمتی را میخواست و با او صحبت میکرد. اون که مربیه و اینجور مسائل رو زیاد دیده. همین امسال همه فکر میکردند من با مجتبی و مهدی برخورد کنم اما به خاطر استقلال این کار رو نکردم. فرق مربی با بازیکن اینه دیگه. باید شاگرد اشتباه کنه تا ارزش استاد مشخص بشه. این مسائل همیشه هست. زمان ما هم بود. مربی باید بهموقع تنبیه کنه و البته نگاه پدرانه داشته باشه.
*چرا مشکل خروج رحمتی حل نمیشود؟
رحمتی در استقلال این مشکل را نداره.
مگه میشه؟
ببین بالاخره پیتر چک هم اشتباه میکنه اما رحمتی امسال خیلی خوب بوده. در تیمملی هم ما 7 امتیاز داریم که 6 امتیازش حاصل درخشش رحمتی است!
*شنیدهاید صحبت از یک کودتا علیه کروش بوده و گفتهاند عدهای می خواستند شما سرمربی تیمملی بشوید؟
نه بابا، این حرفها چیه؟ وقتی کروش به لبنان باخت که من از او حمایت کردم. حتی سیموئز آمد اینجا تشکر کرد.
*انصافاً اگر شما جای کروش بودید با رحمتی چه برخوردی میکردید؟
اگه 10 سال پیش بود، میگفتم خداحافظ اما الان نه، او را میخواستم و حرف میزدم. همین امسال من با مجتبی، پژمان و... صحبت کردم حتی اولین بازیکن تاریخ که خودم با او قرارداد بستم، جباری بود. البته ما زیرمجموعه دکتر فتحا...زاده هستیم! او یک مدیرعامل کامل است. من هم حد خودم را میدانم و افتخار میکنم که با این مدیرعامل و هیأتمدیره کار میکنم. بههرحال اگر پختگی من نبود، الان خبری از مجتبی جباری هم نبود. با آمدن او استقلال مدرن بازی میکند.
*در مورد فتحا...زاده شوخی کردید دیگه؟
نه بابا، شما با من بدید. ببین میتونی یهکاری کنی که دکتر فتحا...زاده مرا برکنار کنه (خنده).
*اما...
دکتر فتحا...زاده از مدیران خوب و تاریخساز استقلال است که کارنامه خوبی دارد و قهرمانیهایش نشاندهنده این مسئله است.
*فتحا...زاده گفت مظلومی باید قول قهرمانی بدهد اما در مورد شما چنین حرفی نزد.
شرایط فرق میکند. امسال ما مشکلات مالی زیادی داشتیم.
*خب پارسال هم مشکل مالی بود. همین حالا مظلومی پولش را کامل نگرفته.
نه، امسال مشکلات مالی بیشتر است. شما میتوانید تحقیق کنید. ما استقلال را دوباره ساختیم. شرایط مالی پارسال بهتر بود. خود من هم هنوز بابت قهرمانی استقلال در لیگ 87 حدود 80 میلیون از باشگاه طلب دارم.
*برسیم به آن جمله معروف شما در مورد هواداران استقلال. همانکه گفتید هواداران مثل اهل کوفهاند!
البته گفتم بعضیها ولی شما ببین من به خاطر استقلال از خیلی چیزها گذشتم. از 2، 3 میلیارد تومان گذشتم. همین الان این شعاری که میدهند را هم قبول ندارم. همین که میگویند: «امیرخان، فرهاد، استقلال قهرمان» این شعار اشتباه است. بازیکنی که زحمت کشیده و 22 هفته در کنار تیم بوده را نباید فراموش کرد. هواداران باید قدرشناس باشند. من قبول دارم در هر دههای هواداران یک بازیکن را خیلی دوست دارند ولی باید قدر زحمات بقیه را هم دانست وقتی قدر ندانند، میشود همان اهل کوفه!
* انگار شما با بعضیها که محبوبند به مشکل میخورید؟
مثلاً کی؟
* مثلاً علی سامره.
اتفاقاً زمان من بسیاری از محبوبها تو استقلال بودند. من فقط با بازیکنانی که در اهداف ما قرار نگیرند به مشکل میخورم همین.
* ماجرای بازوبند هم که خیلی دردسرساز شده.
من باید در این ماجرا از رفتار خوب صادقی، منتظری و اکبرپور تشکر کنم که به خاطر استقلال معرفت به خرج دادند. از اول قرار بود اگر مجیدی باشه، کاپیتان باشه. بعد مجتبی و... البته هر کس باید حد خودش را بدونه. من روزی فرهاد را آوردم که استقلال در صدر جدول بود. اگر ششم بود میگفتند قلعهنویی از ترس مردم فرهاد رو آورده. فرهاد هم اگر برگشته به خاطر زحماتی که سالهای قبل برای استقلال کشیده، برگشته و البته شخصیت وجودی خودش. من با حاجآقا و آقای انصاری و امیدوار رضایی در این مورد حرف زدم و مشاوره گرفتم و در نهایت فرهاد برگشت اما اینکه مشکل کاپیتانی داریم را نه، قبول ندارم چون حل شده.
* پس چرا نکونام نفر آخر میرود تو زمین؟
نه، مشکلی نیست.
* اگر مشکلات به مرحله حادی برسد و برخوردها شخصی بشه شما وارد عمل میشوید؟ به نظر میرسد امسال خیلی محتاط عمل میکنید.
نه، اگر انگشت شما سیاه شود و به قلبت ضربه بزند مجبوری آن را قطع کنی. من هم اگر مجبور شوم، برخورد میکنم و مسلماً کوتاه نمیآیم. برای من نظم و انضباط، اصول کاری و اهداف استقلال از هر چیزی مهمتره اما شما با من خوب نیستید.
***
خارج از سوال و جواب
قهرمان آسیا که شدیم، شاهین بیانی میخواست جام را بالای سر ببرد که شاهرخ ناراحت شد. او بزرگتر از شاهین بود و داشت گله میکرد که شاهین باید به من تعارف بزند جام را بالای سر ببرم. ما هم مشغول آرام کردن شاهرخ بودیم که یهو دیدیم حاجی اولیایی خودش جام را بالای سر برده! /ش