کد خبر : ۳۲,۱۳۵
سرمربی تیم فوتبال استقلال گفت: اگر من باهوش بودم در این سال‌ها این همه بلا سرم نمی‌آمد.
 پس از آن تکلیف تمدید قراردادتان برای سال سوم با سپاهان چه شد؟

اگر یادتان باشد همان برنامه‌ایی که سال دوم برنامه‌ریزی کرده بودم برای سال سوم هم همان برنامه را می‌خواستم پیاده کنم و قراردادمان را تمدید کنیم. آخر فصل که شد دیدیم یکی یکی آدم ها را می‌زنند، اول آقای پورسینا را زدند و با او طوری برخورد کردند که همه چیز مشخص بود. من هم می‌دانستم که با آقای ساکت چه برخوردی می‌کنند و می‌دانستم که او را برمی‌دارند حتی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به آقای ساکت گفتم که شما را برکنار می‌کنند و می‌توانید از او همین مسئله را بپرسید. به او گفتم آقای ساکت می‌خواهند شما را بزنند حواس‌تان باشد. البته این حرف‌ها شاید برای من به قول دوستان گران تمام شود اما شما بنویسد که مردم بدانند. مجدداً‌ جلسه گذاشتیم در دفتر تهران تا با اعضای هیئت مدیره سپاهان صحبت کنیم. همه دور هم جمع شدیم و من دیدم که ساکت مغموم گوشه‌ای نشسته است و صدایش درنمی‌آید. حسینی عضو هیئت مدیره آن زمان مشغول صحبت کردن با ما شد و گفت می‌خواهیم سقف قرارداد را رعایت کنیم و اگر می‌توانید با این شرایط کار کنید بسم‌الله. به حسینی گفتم شما می‌دانید چه می‌گویید؟ او گفت نامه از بیت رهبری آمده است و نهادهای مختلف نامه زدند که سقف را رعایت کنید. البته که من می دانستم نامه از این جاها هم نیامده است، در جواب حسینی پاسخ دادم ما که 20 درصد از بودجه را هم کم کرده بودیم. فقط چند یا علی دیگر تا کسب جام قهرمانان آسیا باقی مانده بود. به او گفتم می‌دانید ما در حال حاضر در آسیا کجا هستیم و سپاهان چه وجهه‌ای پیدا کرده است که او گفت می‌دانم ولی می‌خواهیم قانونمند باشیم. مطمئن هستم اگر از آقای ساکت بپرسید ایشان در مورد این صحبت‌ها نه نمی‌گوید. در آخر به حسینی گفتم فوتبال ما در حال حاضر در بدترین شرایط خودش به سر می‌برد و شما اجازه بده ما قهرمان آسیا شویم و باشگاه سپاهان نقطه عطف فوتبال ما باشد. حتی به او گفتم این افتخار را پای من ننویسد و حتی من را کنار بگذارید اما مجموعه را به هم نریزید به حسینی گفتم من می‌روم اما این فکر، فکر غلطی است. به حسینی تأکید کردم من دو سال است که اینجا زحمت کشیدم اما به اینجا رسیدن حاصل 10 سال کار است او پایش را در یک کفش کرد و گفت می‌خواهیم کار خودمان را انجام دهیم بعد از آن من تصور می‌کردم اگر بمانم سپاهان نابود می‌شود نگو آنها می‌خواستند قلعه‌نویی را بزنند چون بعد از اینکه من از آنجا بیرون آمدم با رقم‌های خیلی بیشتر بازیکنان‌شان را نگه داشتند. اینجاست که می‌گویم داستان مار و پله چیست. حتی محرم نویدکیا در برنامه 90 وقتی تیمش قهرمان شد صراحتاً گفت نسبت به سال گذشته بیشتر هزینه کردیم. یعنی اگر قلعه‌نویی در سپاهان می‌ماند این تیم قلع و قمع می‌شد چون من می‌دانم آب را از آن بالا می‌بستند تا کار برای ما سخت شود. من از شما رسانه‌ها می‌خواهم هزینه‌های کادر فنی سال بعد از من سپاهان را پیدا کنید تا به حرف من برسید یعنی اگر در آنجا بودم سپاهان نابود می‌شد. به حسینی گفتم گول این بازی‌ها را نخورید که می‌گویند سقف، هیچ‌کس این سقف قرارداد را رعایت نمی‌کند. حتی گفتم به خاطر فوتبال قهرمان آسیا شوید و من هم می‌روم ولی بازیکنان تیم خود را حفظ کنید. البته سپاهان می‌توانست قهرمان آسیا شود که آن مشکل به وجود آمد ولی باز هم می‌گویم بهترین دوران خوب من در فوتبال، در زمان حضورم در سپاهان بود و حتی زمانی که از پله‌های باشگاه پایین آمدم به ساکت گفتم اینجا نمان. اینها برای شما هم برنامه دارند و من از دو ماه قبل هم می‌دانستم و دیدید که دقیقاً دو ماه بعد از اینکه من رفتم آقای ساکت را هم برداشتند. بحث زدن قلعه‌نویی بود که دیدید وقتی ما از آنجا رفتیم محسن بنگر را از داماش آوردند حتی جانواریو را اضافه کردند و جلال حسینی هم به تیم سپاهان اضافه شد و من خوشحال هستم که آن زمان از مجموعه جدا شدم چون در نهایت به ضرر این تیم بود. البته در مورد سپاهان یک مطلب دیگر را هم بگویم به غیر از آقای رحیمی هر شخص دیگری جای ساکت می‌آمد سپاهان این شرایط را نداشت چون باز هم یک مدیر ورزشی جایگزین مدیر قبلی شد مثال می‌زنم ولی اسم تیم را نمی‌آورم شما ببینید مدیرانی که رفتند و مدیری غیر فنی جایگزین آنها شد این روزها چه شرایطی دارند. باید بگویم وقتی نیرو اهل فن و ورزشی باشد چگونه می‌تواند کارش را به درستی انجام دهد.

و بعد از سپاهان به تراکتورسازی رفتید تجربه تراکتورسازی چگونه بود؟

اول از همه بگویم که عاشق مردم تبریز هستم، در تبریز و آذربایجان در خیابان لمس می‌کردم که مردم چقدر به من محبت داشتند آن سال هم جزو سال های خوب زندگی‌ام بود. درست است که امکانات نداشتیم، بی‌پولی زیاد کشیدیم، نیمی از زمین تمرین ما یخ زده بود و خیلی مسائل دیگر اما رفتنم به تراکتورسازی دو علت داشت، اول اینکه در بازی سپاهان و تراکتورسازی یا به قول آذری‌زبان‌های عزیز (تراختور) دو گروه از هواداران آذری در هتل برای من گل آوردند حتی فردای آن روز ما تراکتورسازی را 3 بر یک شکست دادیم. دلیل دوم این بود که روز مسابقه من را خیلی تشویق کردند و این محبت مردم آذربایجان در ذهن من ماند و خدا را شکر خوشحال هستم که تراکتورسازی آسیایی شد چون من همان زمان مصاحبه کردم و گفتم اگر جای مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا بودم تراکتورسازی را به خاطر این مردم مستقیماً به لیگ قهرمانان می‌فرستادم. همین‌جا اعلام می‌کنم در نایب قهرمانی و موفقیت تراکتورسازی قلعه‌نویی کمترین نقش را داشت. در آن زمان خدا و اهل بیت به ما کمک کرد و اگر حواسمان جمع بود و بازیکنان‌مان تجربه داشتند شاید حق‌مان بود که قهرمان شویم هرچند در دو بازی به ما لطمه زدند یکی بازی رفت مقابل سپاهان و یکی دیگر هم مقابل استقلال که هر دو مسابقه به صورت مستقیم با رقبای‌مان بود.

به نظر می‌رسد سال گذشته سال پرشور شما بود چون لقب‌های خاصی در آنجا به شما داده بودند اما در آخر دلخوری‌هایی برای شما به وجود آمد.

به تمام مقدسات عالم قسم برای سال دوم می‌خواستم در تراکتورسازی بمانم سه ماه مانده بود که بازی‌ها تمام شود با آقای جعفری جلسه گذاشتیم که البته او هم زحمت کشید و باید از ایشان هم تشکر کنم. چهار پنج ماه بی‌پولی کشیدیم ولی او هم تلاش خود را کرد. امکانات محل تمرین ما خوب نبود و روی نیمی از زمین محافظ کشیده بودند و خیلی سختی‌ها کشیدیم. در اواخر لیگ جلسه‌ای را با آقای جعفری گذاشتم و به ایشان گفتم که این تیم تقریباً آسیایی شده، برحسب تجربه دو سه کار را به شما می‌گویم و اگر توانستید انجام دهید من هم تا آخر فصل تیم را با همین شرایط بالا می‌کشم شما هم برو چهار پنج میلیارد پول جور کن برای نقل و انتقالات. به او گفتم اگر این یک ماه آخر را هم پول نداری من قضیه را مدیریت می‌کنم که خدا پدر مدیرعامل مؤسسه جوانان خیر را بیامرزد که یک میلیارد پول به ما تزریق کرد که انصافاً آن یک میلیارد به اندازه 10 میلیارد برای ما کار کرد. مردم آذربایجان همیشه از این دکتر بزرگوار باید تقدیر و تشکر کنند. این یک میلیارد تومان رسید و کار ما برای آخر فصل حل شد. مجدداً با جعفری جلسه گذاشتم و به ایشان گفتم من 5 ماه تیم را بدون پول نگه داشتم اگر اصرار می‌کنم به این دلیل است که در فصل نقل و انتقالات یک مربی باید 12 امتیاز بگیرد آن هم با به خدمت گرفتن بازیکنان خوب. به ایشان گفتم مثل آن 5 ماهی که بی‌پول بودیم این قضیه تکرار نشود چون همیشه نمی‌شود بازیکن را 5 ماه بدون پول و به این شکل نگه داشت. به ایشان گفتم بازیکنی که یک سال در تبریز تجربه کسب کرده و می‌داند که ممکن است 5 ماه به او پول ندهند برای سال بعد دیگر گول نمی‌خورد. بازیکنان قطعاً خواسته‌هایشان را تغییر می‌دهند پس ما باید تیمی ببنیدیم که پا به قهرمانی باشد. از جعفری خواستم بازیکنانی که می‌خواهیم حفظ کنیم، بازیکنانی که مدنظرمان است را به خدمت بگیریم و سوم هر بازیکنی که خواست از اینجا برود تسویه حساب آن را بدهید تا برای اولین‌بار یک کار قشنگ در این فوتبال توسط باشگاه تراکتورسازی انجام شده باشد. جعفری گفت قبول است و من با هیئت مدیره صحبت می‌کنم. درست به قبل از بازی با ملوان رسیدیم یکی از پسران جعفری هم در آن جلسه کنار من حضور داشت، در آن جلسه شایعه شده بود که علی دایی که انصافاً افتخار فوتبال ما هم هست با پیشنهاد مسئولان تراکتورسازی مواجه شده و آنها با او حرف زده‌اند. حتی در آن جلسه گفتم آقای جعفری آن مطالبی که قبلاً گفتم باز هم روی حرفم هستم و نقل و انتقالات برای ما مهم است فردا که بازی با ملوان تمام شود کار من تازه شروع می‌شود، جعفری گفت یعنی چی و من گفتم که زرنگی ما باید این باشد که زمان را از حریفان‌مان بگیریم. به جعفری گفتم مطلب دوم این است که من یک مربی حرفه‌ای هستم شایعه شده که شما با علی دایی مذاکره کردید حتی به جان پسرم قسم خوردم که ذره‌ای بابت این موضوع ناراحت شدم شما هم به عنوان مدیرعامل باشگاه رایزنی‌هایت را هم انجام بده ولی این برنامه‌های من است و حتی جعفری قسم خورد که اصلاً مذاکره‌ای با دایی نکرده‌ایم و من هم مجدداً تأکید کردم شما حق دارید که با هر شخصی که دوست دارید مذاکره کنید و هیچ ایرادی ندارد.

 بعد چه اتفاقی افتاد؟

خوشبختانه بازی با ملوان هم تمام شد و تیم نایب قهرمان شد و مردم تا 4 صبح جشن و پایکوبی می‌کردند حتی وقتی که به هتل رسیده بودم گفتم بهتر است اینجا بمانم تا در ترافیک نمانم فکر می‌کنم نزدیک‌های 3 صبح بود که به منزل رسیدم. هیچ وقت این خاطره‌ها فراموشم نمی‌شود. من به تهران آمدم و جعفری با من تماس گرفت و گفت هیئت مدیره جلسه‌ای در تهران گذاشته و شما هم باشید. به جعفری گفتم لزومی ندارد که من در جلسه هیئت مدیره باشم. شما به عنوان مدیرعامل در آنجا حضور داشته باش و خواسته‌های خود و تیم را بگو که اتفاقاً جعفری به جلسه رفت و پس از پایان جلسه خیلی خوشحال با من تماس گرفت و گفت که همه چیز مورد موافقت قرار گرفته و 17 میلیارد تومان بودجه سال آینده تصویب شده است. جالب اینجاست که در جلساتی که با جعفری داشتیم او به من گفت که تاکنون 6 میلیارد تومان هزینه کردیم اگر 1.5 میلیارد دیگر هم خرج کنیم کل تیم با 8 میلیارد تومان نایب قهرمان شده بود آیا شما باورتان می‌شود؟ من هم باورم نشد حتی به جعفری گفتم شما مطمئنید که ایشان گفت مطمئن هستم که این حرف را می‌زنم. به جعفری گفتم بودجه درست که تصویب شد اما الان چی داریم که او پاسخ داد یک ریال هم نداریم. دیگر نتوانستیم کار کنیم و با هم قطع همکاری کردیم و من به تهران آمدم و این را هم بگویم که خوب شد یادم آمد، شما از دوستان قدیمی من و به خصوص آقایان صدر محمدی بپرس در همان زمان یک رقم وحشتناک دیگر به من پیشنهاد شد و آقای محمدی شاهد هستند که به ایشان گفتم من می‌خواهم در تراکتورسازی بمانم. به مدیرعامل مس کرمان گفتم شما مربی‌تان مربی خوبی است و اگر همانطور که من اشکالاتی دارم اشکالات آقای قاسمپور را بگیرید، تیم‌تان با این مربی خیلی بهتر از من نتیجه می‌گیرد. از آقای محمدی خواهش کردم که معدنی به نام معدن سون‌گن در آذربایجان هست و اگر می‌شود شما به تشکیلات تراکتورسازی کمک کنید و منتی هم نگذارید چون از همانجا درآمدزایی می‌کنید ایشان گفت طرح خوبی است من از آن استقبال می‌کنم و با مسئولان هم صحبت می‌کنم، حتی ایشان به من گفت اگر من بیایم شما در تراکتورسازی بمانید که گفتم اگر شما هم به تراکتورسازی بیایید من نمی‌مانم. یعنی پیشنهاد مس کرمان را برعکس کردم و از آنها خواستم شما به تشکیلات تراکتورسازی کمک کنید چون قهرمانی این تیم در آسیا به خاطر پشتوانه مردمی نزدیک‌تر است و حالا تراکتورسازی برند بسیار خوبی هم دارد. ظاهراً پس از آن به توافق نرسیدند و همه چیز منتفی شد ولی خدا را گواه می‌گیریم بعد از تراکتورسازی اصلاً بحث استقلال نبود چون واقعاً دوست داشتم در تراکتورسازی بمانم و حتی پیشنهاد مس کرمان را هم به خاطر تبریز رد کردم.

پس قصد داشتید در تبریز بمانید که پیشنهاد استقلال و این حرفه مطرح شد؟

مدیرعامل مس به من گفت قضیه استقلال چیست و از بین استقلال و مس کدام تیم را انتخاب می‌کنید که من گفتم می‌خواهم در تراکتورسازی بمانم اینها را هم می‌توانید از آقای صدر محمدی بپرسید.

 اما زمانی که به استقلال آمدید شرایط مالی این تیم بهتر از تراکتورسازی نبود چون بازیکنان نزدیک به 13 هفته پول نگرفته بودند؟

هر وقت به استقلال آمده‌ام شرایط مالی اینگونه بوده است. وقتی به من پیشنهاد دادند در جلسه دوم حاضر شدم که فتح‌الله‌زاده هم حضور داشت ولی جا دارد از رسولی‌نژاد تشکر کنم. اینکه یک نفر از مجموعه برود و کسی به او توجه نکند درست نیست. در همان جلسه مشکلات استقلال را گفتم و آنها قبول کردند که بودجه خوبی را در اختیار باشگاه بگذارند، قرار بود در ابتدا 5 میلیارد در اختیار استقلال بگذارند چون سال گذشته این اتفاق نیز افتاده بود اگر از بازیکنان می‌پرسیدید می‌گفتند سال گذشته حداقل 300 میلیون در ابتدای فصل گرفته بودیم. مشکل اینجا بود یک ماه قبل از آنکه لیگ تمام شود در جلسه هیئت مدیره استقلال تصویب شده بود کار جذب اسپانسر را دو نفر از آقایان انجام دهند و قرار بوده که اسپانسر 20 میلیارد تومانی بیاورند.

که این اتفاق نیفتاد؟

بحث اسپانسر طولانی شد و لیگ تمام و خبری نشد. سپس کار را به معاونت اقتصادی دادند که بازهم کاری انجام نشد شما تصور کنید بازیکنان آمده‌اند یک ریال نگرفتند و باید تیم را هم جمع می‌کردیم. البته این اتفاق خیلی مهم بود خودمان هیچ پولی نگرفتیم و من روی چند بازیکن خیلی تأکید داشتم که یکی از آنها آندو تیموریان بود که به فتح‌الله‌زاده گفتم به هر شکل ممکن قرارداد او را تمدید کنید. ایشان هم به هر دلیلی رفت چند بازیکن دیگر هم مدنظر ما بودند که همه جذب شدند ولی در نقل و انتقالات و یارگیری دو سه مورد اشتباه هم داشتم. البته بد آوردیم و فکر نمی‌کردیم به بی‌پولی بخوریم و مصدومیت جباری طولانی شود و اصلاً فکر نمی‌کردیم که در میانه راه توزی و جانواریو با این مشکلات روبرو شوند. با همه این مسائل لطف خدا و اهل بیت به ما کمک کرد تا صدرنشین شویم و حالا با تفاضل گل دوم هستیم.

 این روزها چند بازیکن گرفته‌اید که شاید به خاطر امضای قرارداد و حضور آنها در استقلال انتقاد می‌شود؟

تیم ما چند مشکل داشت که اولین آن این بود که جناح راست و چپ ما بالانس نبود. می‌خواستم توازن ایجاد کنیم و فکر می‌کنم با آمدن این نفرات توازن برقرار می‌شود. در جناح چپ به حسن اشجاری و عباس محمدرضایی اعتقاد دارم و دیدید که در بازی روز گذشته هم خوب کار کردند. در مجموع بازیکنانی که گرفتید در افکار تاکتیک من هستند.

 این روزها بحث جواد نکونام مطرح است و اینکه او می‌خواهد جدا شود.
قبلاً هم گفته‌ام که باید در خصوص نکونام علت‌یابی کنیم تا ببینیم ناراحتی او از چیست. با او صحبت می‌کنم تا ببینم مشکل از چیست اما باز هم اعتقاد دارم که این بازیکن باید آرامش داشته باشد چون از یک شرایط دیگر به فوتبال ما آمده است. نکونام این روزها به یکی از بازیکنان خوب استقلال تبدیل شده و از نظر فنی حضورش برای ما مفید بود، همانطور که او از حضور در استقلال استفاده کرد. نکونام مثل بقیه بزرگان تیم حرف‌هایش را منتقل می‌کند ولی باید با او صحبت کنم.

 یکی از مسائلی که مورد توجه شما است مسئله نظم و انضباط و توجه‌تان به اینگونه مسائل است در این خصوص توضیح بدهید.

این یک فاکتور و شاخصه موفقیت است. من هم 20 سال فوتبال بازی کردم و مربیان زیادی را دیده‌ایم همه اینها شاخصه‌اش نظم و انضباط است. فوتبال باید با نظم باشد و یکی از شاخصه‌هایش نظم و انضباط است که مسئله خیلی مهمی نیست.

 اینکه می‌گویند قلعه‌نویی خیلی باهوش است را قبول دارید؟

نه! من اگر باهوش بودم که در تیم ملی آن بلا را سرم نمی‌آوردند هر جا می‌رویم طلب‌کار هستیم و پول‌مان را نمی‌دهند نزدیک به 350 میلیون از تراکتورسازی بدهی دارم و 120 میلیون از سپاهان طلب‌کار هستم ،80 میلیون هم 5 سال است از استقلال طلب دارم. شما به کجای این مسئله می‌گویید باهوش، ساده‌تر از امیر قلعه‌نویی وجود ندارد. هروقت که دوست دارند مثل عروسک او را می‌آورند و بازی می‌کنند و در بدترین شرایط او را می‌آورند و در بهترین شرایط او را کنار می‌گذارند. اینها همان داستان مار و پله است. کدام مربی اینقدر طلب‌کار است آن هم به خاطر کسب قهرمانی؟ این باهوشی است؟ من اگر باهوش بودم این بلاها برسرم نمی‌آمد. شاید به خاطر این است که یکسری چیزها لحاظ می‌شود که قلعه‌نویی زده شود اما مطئمن هستم لطف خدا و اهل بیت شامل حالم شده و دعای مادرم همچنان پشت‌سرم هست. مطمئن هستم دعای او خیلی به من کمک می‌کرد. مربی خارجی می‌آید و حالا مسائل اخلاقی‌اش بماند تا سنت آخر می‌گیرد و می‌رود ولی تراکتورسازی را برای اولین‌بار در تاریخ نایب قهرمان کردیم پول‌مان را نمی‌دهند.

 کمی از این فضا فاصله بگیریم هنوز هم سر حرف قدیم‌تان مبنی براینکه اگر از فوتبال بروید کشاورزی می‌کنید هستید؟

هنوز هم سر حرفم هستم. اذیت که خیلی شدیم ولی هنوز سر حرفم هستم. بماند!

 شما گفته بودید که از تکرار موفقیت اشباع شده‌اید؟

اصلاً من کی این حرفم را زده‌ام؟ می‌خواهند آدم را بزنند کلماتی را به ما منتسب می‌کنند که مردم فکر کنند ما چه اخلاق‌هایی داریم. شما که دیدید من قبل از تمرین اینجا فیلم می‌بینم و خیلی از زمان‌ها همه می روند و من اینجا فیلم بازی حریفان را تماشا می‌کردم. آدمی که اشباع شده باشد این کارها را می‌کند؟ اصلاً چنین حرفی نزده‌ام. در این چند سال که من را می‌بینید در رفتار کاری من تغییری ایجا شده؟

شما توصیه‌پذیر نبوده‌اید ممکن است روزی این اتفاق رخ بدهد؟

این جمله درست نیست، زمانی ممکن است مشاورین و دوستان ما چیزهایی دیده باشند که ما آن نگاه را نداشته باشیم مثال می‌زنم در یک مقطعی با هادی عقیلی به مشکل خوردم دکتر اسلامیان ورود کرد و یکسری از مطالب را گفت و آن مسئله حل و فصل شد آیا این توصیه است؟ اتفاقاً من و هادی عقیلی امروز از دوستان بسیار خوب محسوب می‌شویم و او هر چند یکبار محبت می‌کند و از قطر با من تماس می‌گیرد. اسم این توصیه نیست این کمک به مجموعه است من آدم مشاوره‌ایی هستم و از مشورت خیلی استفاده می‌کنم شاید در آن مقطع داشتم یک تصمیم اشتباه می‌گرفتم ولی آقای اسلامیان راه ها را به من نشان داد و من هم نظرم تغییر کرد و اتفاقاً هادی عقیلی هم خیلی تغییر کرد دیدید که عقیلی تنها مدافعی بود که 2 سال کاندیدا شد تا بهترین بازیکن آسیا شود.

 تا به حال اشتباهی داشته‌اید که خیلی ذهن‌تان را درگیر کرده باشد؟

ما که خیلی اشتباهات داشته‌ایم مثلاً در جابجایی بازیکنان و در همان ابتدای ورودم شاید در مورد سیروس دین‌محمدی اشتباه کردم. می‌توانستیم او را نگه داریم چون در آن مقطع به دردمان می‌خورد ولی اشتباهات زیاد داشتیم اما الان چیزی یادم افتاد که باید بگویم من همیشه آخر فصل از همه حلالیت می‌گیرم. خیلی اوقات می‌گویند اگر حلالیت می‌طلبید می‌خواهید بروید می‌گویم نه، باید حلالیت طلبید در نیم‌فصل هم این کار را انجام دادم و از بچه‌ها حلالیت گرفتم چون ممکن است بعضی‌ از آنها با ما نباشند. حتی در جلسه ارنج بازی با داماش از بچه‌ها حلالیت گرفتم.

 انتقادی که به شما شده این است که در خصوص فرهاد مجیدی تغییر موضع داشتید و نظرتان 180 درجه تغییر کرد.

لزومی ندارد 180 درجه تغییر موضع بدهم، ابتدای فصل در جلسه‌ای من، فتح‌الله‌زاده و حلبی حضور داشتیم و خودم پیشنهاد دادم که مجیدی برگردد. فتح‌الله‌زاده اصلاً در جریان نبود که قرار است این حرف را بزنم. حتی گفتم دو بازیکن بزرگ استقلال در زمان من خداحافظی کردند و می‌خواهم مجیدی هم اینجا خداحافظی کند. فتح‌الله‌زاده به من گفت با دلت این حرف را می‌زنی و من هم گفتم مگر تا به حال شما چیزی را به زور از من خواستید؟ وقتی فی‌البداهه این حرف را می‌زنم یعنی دلی‌ام. الان هم می‌دانید با همه فراز و نشیب‌ها تیمم صدر جدول است و به مجیدی گفتم بیاید و کمک کند. تیم ما که ششم نیست مطمئن هستم نیم‌فصل دوم هم بهتر می‌شویم ولی ابتدای فصل پیشنهاد خودم بود و هیچ فشاری از طرف اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل به من وارد نشد و تغییر موضعی هم ندادم.

 به لیگ قهرمانان برسیم و دوست داریم بدانیم چه برنامه‌های ویژه‌ای دارید؟

ما که کار سختی داریم و امکانات‌مان هم با آنها قابل قیاس نیست. برای آن بازی‌ها کشورهای عربی نگاه ویژه‌ای دارند و برای آن مسابقات به یکباره میلیون‌ها دلار خرج می‌کنند. ما هم باید خوب پشتیبانی شویم اما نیروی انسانی خوبی داریم برای من تعجب است عین 4 سالی که در آسیا می‌روم هم گروهم سخت است و هم قرعه. اگر بتوانیم نفرات‌مان را تکمیل کنیم می‌توانیم خوب کار کنیم.

: اما باید ببنیم حریف‌تان چکار می‌کند؟

ما همه تعاریف را انجام دادیم تا حریفان‌مان را شناختیم. ایمان عالمی را سپردیم تا کارهای تیم‌های حریف را انجام دهد اینها تئوری است مهم بازیکنان داخل زمین هستند.

ارزیابی شما از تیم ملی چیست و آیا خوش‌بین هستید که به جام جهانی صعود کنیم؟

ما هم باید به مدیران آرامش بدهیم هم به کادر فنی و هم به بازیکنان. فضای فوتبال ما نیاز به آرامش دارد. باید همه به هم کمک کنیم کادر فنی و مدیران و بازیکنان در یک فضای آرام نتیجه بگیرند. پیش‌زمینه و بسترسازی دست ما است و بقیه موارد دست خدا است.

 آیا بازیکنان ما این توانایی را دارند که از پس این مسائل بربیایند.

اجازه بدهید من جواب این سؤال شما را ندهم چون همه چیز داخل زمین است. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد بازی آلمان و سوئد از 4 یک به 4- 4 تغییر کند. همه تیم‌هایی که به جام جهانی می‌روند با یک انگیزه و یک برنامه می‌روند. متأسفانه یک بحث غلطی در فوتبال ما وجود دارد که همه می‌گویند باید این کار را انجام دهیم و یا آن کار را انجام دهیم این وظیفه ما است. یعنی ژاپن، برزیل و کره هیچ کار نمی‌کنند. امیدوارم رسانه ملی و بچه‌ها مطبوعات و کارشناسان به همه اعضای تیم ملی آرامش بدهند.

 خیلی از اتفاقات داخل زمین برای تیم ملی افتاده است گواهی می‌دهد که خوب کار نکرده‌ایم؟

یک چیزی را بگویم، واقعیت این است که ما در داخل زمین پیشرفتی نداشتیم. شاید خیلی‌ها از قلعه‌نویی ناراحت شوند اما وقتی که ما کره جنوبی را بردیم انتقاد کردند. روز بازی با ازبکستان گفتم حتی یادم است که با رادیو مصاحبه می‌کردم و گفتم باید از کاشته‌ها و شروع‌ مجددهای ازبکستان مراقبت کنیم. واقعیت قضیه این است چیزی که ما دیدیم براساس برنامه پیشرفتی در آن وجود نداشته است. ولی در اینکه کی‌روش مربی بزرگی است شکی در آن نکنید اما من پیشرفتی ندیدم.

فارس: چند سال است که به صورت حرفه‌ای مربیگری می‌کنید؟

از سال 76 یا 77

 دلتان نشکسته است؟

(با تعجب) تا دلتان بخواهد! خیلی جاها سختی زیاد کشیدم بی‌محبتی و خیلی چیزهای دیگر دیده‌ام، مثلاً بعد از 2 سال یک چنین سپاهان بسازی و در عرض 5 دقیقه آن را از تو بگیرند. تنها چیزی که خداوکیلی برای مادرم به خاطرش ناراحت هستم این است که این 3 سال چون از تهران دور بودم نتوانستم زیاد به او سر بزنم (در این لحظه سرمربی استقلال بغض می‌کند و اشک چشمانش را فرا می‌گیرد.) برای این دور بودن تاوان‌هایی دادم. دوست داشتم نتیجه آن را ببینم اما یک آدم می‌آید و در عرض 5 دقیقه همه چیز را خراب می‌کند. مثل این است که شما درختی بکارید و چند سال پای او بنشینید و سپس یک آدم بیاید در عرض 30 ثانیه، عمر آن را نابود کند، شما باشید ناراحت نمی‌شوید؟ البته سپاهانی‌ها خیلی به من محبت کردند ولی در این چند سال می‌توانستم بیشتر به مادرم سر بزنم اما برای آنکه مبارزه کنم با این مسائل کنار آمدم. همیشه به همسرم می‌گویم خدا کند مادرم از من راضی باشد. او می‌پرسد مگر چطور و من می‌گویم که در این 3 سال خیلی کم به او سر زده‌ام. رفتم برای آنکه قلعه‌نویی بمانم مبارزه کردم. من حجت‌الاسلام والمسلمین شهاب مرادی را خیلی دوست دارم ولی خیلی راحت به او می‌گویم شهاب مرادی. یک روز از او مشورت گرفتم که او به من گفت اگر این کار را نمی‌کردی قلعه‌نویی نبودید. اتفاقا سر داستان تیم ملی با هم صحبت می‌کردیم اینکه شما می‌گوید دلت شکسته جوابم این است زن و بچه‌ات را به خود به شهرستان ببری، می‌بینی برای آنها هم سخت است اما یک آدم روبرویت می‌نشیند و حرف‌هایی می‌زند که تمام برنامه‌هایت به هم می‌ریزد شما هم نمی‌دانی به این آدم چه بگویی تمام رؤیاها و زحماتت برهم می‌ریزد. حرف من این است این آقایان با اره برقی و نه با اره دستی می‌خواستند قلعه‌نویی را قطع کنند. او نمی‌خواست سپاهان را قطع کند بلکه می‌خواست قلعه‌نویی را قطع کند، شما باشید دلتان نمی‌شکند؟ 7،8 ماه در تبریز بودیم و پسرم می گفت دوستانم در تبریز آذری صحبت می کنند و انصافا برای من خیلی سخت است چون به این زودی ها نمی توانم زبان آذری ها را یاد بگیرم. حتی به آنها درس را هم به زبان آذری یاد می دادند. این سختی ها را باید در کنار خانواده ام تحمل می کردم اما از خانه و کاشانه و مادرم دور بودم ولی به او می گفتم که تو من را دعا کن تا با این آدم های مار صفت مبارزه کنم. مادرم می گفت تو کار خودت را بکن ولی مواظب خودت باش چون نمی توانند در حرف حق با تو مبارزه کنند یک شکل دیگر با تو برخورد می کنند. این مسائل دل شکستن دارد دیگر. البته دل من که نشکست چون به تراکتورسازی رفتم و مبارزه کردم. این آدم ها از دست من خسته شدند از بس که با آنها مبارزه کردم( می خندد) حرف آخر؛ آقایان این حرف من مکتوب پیش شما بماند. اگر ما به آن مرحله ای برسیم که نزدیک صعود کردن باشد یک ماری روی دوش من می نشیند و نیشم می زند. این سند را داشته باشید تا بعد. درست موقعی که می خواهیم قهرمان آسیا شویم منتظر نیش هستم.

 صحبت خاصی ندارید؟

ما در زندگیمان مدیریت و دوستان خوبی داشتیم. از همه بیشتر از قریب تشکر می کنم. ضمن اینکه آقایان فتح الله زاده، امیدوار رضایی، داریوش مصطفوی، نیک نفس، هیبدی، ساکت، برادران شفیع زاده زحمات زیادی کشیدند که البته یک دلخوری از آنها دارم که به خودشان گفته ام. روزی آقای ساکت به من گفت اولین کسی که مخالف آمدن شما به سپاهان بود من بودم ولی الان خوشحال هستم که با شما کار کردم. آقایان علی امیری،سید مهدی علوی،برادران حاج محمد و عرب، بهرام امیری، هاشم ساعدی، کامران منزوی، فتاحی و مجید بصیرت نیز از دوستان خوب و کاری من هستند. درست است که در تبریز دوستان این اواخر کمی به من کم لطفی کردند اما باز هم از آنها تشکر می کنم.در تیم ملی نیز امیر حاج رضایی، مهدی مناجاتی و دیگر همکارانم تشکر می کنم. در آخر از مادرم حلالیت می گیرم و همسرم و فرزندانم خیلی جور من را کشیدند. شاید آنها از لحاظ امکاناتی در آسایش بودند اما درگیری های دیگری داشتند و من در کنارشان زیاد حضور نداشتم. در آخر خاطره ای از مجید بصیرت می گویم که شاید جالب باشد.

 بفرمایید؟

من یک اورکت داشتم که آن را به مجید بصیرت دادم. چند بار بصیرت این را در سرما می پوشید و هر بار او اورکت را به تن می کرد سپاهان 4،5 گل می زد به شوخی به او می گفتیم همیشه باید این اورکت را بپوشی. به بازی الهلال رسیدیم و مسابقه در ریاض بود. ما به بصیرت گفتیم باید این اورکت را بپوشی در حالی که هوای ریاض بالای 50 درجه بود. بصیرت می گفت ما را مسخره می کنند ولی ما گفتیم باید بپوشی. فکر می کنم آخر آن را پوشید و آخر سر به او گفتم اگر هم در زمین نمی پوشی در رختکن آن را به تن کن.(می خندد) فکر می کنم خاطره برای پایان این مصاحبه بد نبود. /ش

۲۵ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۲۲
فارس |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 
nami744
۱۳۹۱/۰۹/۲۵ Iran
0
0
2

به خدا ژنرال آخر هرچی مربی ....دوست دارم امیر خان کیه که قدر تو رو بدونه.


تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید