*تو یکسال پیش به ایران آمدی و یکسری انتقادها از لیگبرتر داشتی. هنوز هم روی حرفت هستی؟ تو آن موقع میگفتی بازیکنان ایران سفت بازی نمیکنند. اخیراً هم این حرف را تکرار کردهای. فکر میکنی باید چه اتفاقی بیفتد که این دیدگاه تو تغییر کند؟ چه چیزی بوده که تغییر نکرده؟
اولین چیز و به نظرم مهمترین شرط، زمین چمن است. وقتی چمنها خوب باشد، میتوانی پیشرفت کنی. روانتر بازی کنی و بازی بهتری انجام بدهی ولی ما یک داستان مهم دیگر هم در ایران داریم؛ فیرپلی. باید قانون فیرپلی در ایران صددرصد عوض شود. برای اینکه اغلب اوقات ما تعریف درستی از این بحث نداریم. فیرپلی این نیست که هرکس خورد زمین باید توپ را نگه داری و بزنی بیرون. در خیلی شرایط، تأکید میکنم در خیلی شرایط، بازیکنان اصلاً مصدوم نیستند و فقط بهخاطر اینکه توپ را از دست دادهاند، خودشان را زمین میاندازند و میخواهند بازی را قطع کنند. میدانند با این کار فشار بازی از بین میرود. بهخاطر همین زیاد بازیها در جریان نیست و معمولاً متوقف است.
خب این موضوع را چطور باید فهمید؟
ما به راحتی از صورت یک بازیکن میتوانیم بفهمیم او مصدوم است یا نه ولی متأسفانه تماشاگران نمیتوانند این موضوع را تشخیص بدهند. به همین دلیل تصور آنها نیز این است که مدام باید توپ را بیرون زد.
*کارلوس کروش هم به این موضوع اشاره کرده بود. او گفته بود، به بازیکنان گفتهام تا کسی نمرده، خودش را نباید زمین بیاندازد! اگر بتوانیم این موضوع را عملی کنیم، چقدر تحرک در فوتبال ایران بیشتر میشود؟
خیلی زیاد. قطعا شرایط بازیها متفاوت و بهتر میشود. بهخاطر اینکه الان هر 10 دقیقه، 2 دقیقه در بازی وقفه داریم چون گلر روی زمین خوابیده. اصلاً انگار این موضوع در بین گلرها سنت است که با گرفتن یک توپ، باید 5 دقیقه روی زمین بخوابند!
*فکر میکنی اینجا باید چکار کنیم؟ قانون بگذاریم؟
دقیقا. من موافق این هستم که برای فیرپلی یک قانون جدید تعریف شود.
*ولی مربیان هم روی این موضوع تأثیرگذار هستند. به هر حال آنها هم بدشان نمیاید یک وقت هایی، زمان تلف شود.
خب درست میگوئید، موقعی که تیم جلو باشد شاید او دوست داشته باشد تیمش وقت را تلف کند و بازیکنش روی زمین بخوابد. این تاکتیکی است که در دهه 80 در دنیا مورد استفاده قرار میگرفت!
*یکی از فاکتورهایی که بازیکنانی مثل ساموئل به ایران میاید، آن است که بازی کنند. اما چیزی که بسیار مهمتر است، انتقال فرهنگ حرفهای بودن است. آیا تا به حال شده از تو چیزی بپرسند یا بخواهند این روحیه را منتقل کنی؟
از موقعی که من آمدم تنها یک بار آقای ماجدی از من چیزی راجع به یک مسئله انضباطی پرسید! وگرنه از من چیز دیگری پرسیده نشده است.
*خب ما کمی میخواهیم درباره زندگی حرفهای یک فوتبالیست بگویی. تو از نظر بدنی فرم ایدهآلی داری. چه میکنی که آمادگیات را از دست ندهی؟
اول اینکه من همیشه مواظب غذا خوردنم هستم و زیاد غذا نمیخورم. خودم زیاد بدنسازی میروم. هر وقت زمان خالی گیر بیاورم به سالن میروم و برای خودم وزنه میزنم. زیاد کششی کار میکنم. بعد از بازیها هم معمولاً به استخر میروم و بیشتر زمان را در حوضچه آب گرم و سرد هستم.
*مثلاً در روز چقدر برنج میخوری؟
خیلی کم. ببیند به نظر من زمانی که در ایران غذا میخورند، زمان خوبی نیست. مثلاً شما اگر ساعت 8 شب به بعد غذا بخوری، خیلی سخت جذب بدن میشود. من همیشه سعی میکنم خیلی کم و به موقع غذا بخوریم. در دوران فوتبالیام تا به حال نشده 8 شب به بعد شام بخورم.
*زمانی که تو به فوتبال ایران آمده بودی، هیجان زیادی به دلیل این حضور وجود داشت که یک بازیکن در کلاس جهانی به ایران میآید. ولی الان که نگاه میکنی این هیجان از بین رفته است. مردم انگار به حضورت عادت کردهاند. این برای تو عجیب نبود؟ اینکه نگاهها به مرور زمان عوض میشود؟
اولا برای من فرقی نمیکند که نگاهها به سویم چه جوری است و چطور به من نگاه میشود. من بازیکنی هستم با بیش از 300 بازی در لیگبرتر. اگر بازیکن ایرانی هست که بگوید من هم میتوانم بازی کنم، میتواند این کار را انجام دهد. فکر مردم زیاد برایم مهم نیست. من یک بازیکن هستم و باید تلاش کنم درون زمین ماموریتم را انجام دهم.
*این را پرسیدیم که بگوئیم در ایران و کشورهای عربی، همه اعتقاد دارند بازیکن خارجی باید جادوگر تیم باشد. یعنی در هر بازی گل بزند، پاس گل بدهد و ستاره باشد. تو این را در استقلال حس کردی؟ اینکه بگویند دریبل کن و گل بزن؟
واقعیت این است که از روز اول فشار زیادی در این رابطه روی من نبود. من در بهترین لیگ جهان بازی کردهام. لیگی که بیشترین ببینده را در سراسر دنیا دارد. نمیخواهم از لیگ ایران بد بگویم ولی کسی در آنجا لیگ ایران را نمیشناسد. خود من هم نمیدانستم ایران لیگ دارد. من در انگلیس تحت فشار بازی کردهام پس طبیعی است وقتی به لیگ ایران بیایم، هیچ فشاری احساس نکنم.
*منظور ما مربیان است. هم تیمی ها.
خب همه انتظار گلزنی دارند. در حقیقت، اینجا تنها چیزی که مهم نیست این است که خوب بازی کنی! بلکه باید فقط گل بزنی.
*منظور ما هم همین بود.
خب درک فوتبال ایران با تمام دنیا کاملاً متفاوت است. در ایران تنها انتظار این است که در دید باشی. بهخاطر همین میگویم با همه دنیا متفاوت هستید.
*فصل قبل تو یا هافبک دفاعی بودی یا دفاع چپ. تو خیلی پاس کوتاه میدهی و عادت نداری توپ را نگه داری. اما خیلیها برداشت میکنند ساموئل میترسد توپ را زیر پایش نگه دارد.
شما در ایران علاقه زیاد به اسپانیا دارید و تیمی مثل بارسا را میپسندید. اگر شما تمرینات بارسا را هم ببیند، آنها بیشترین پاس کوتاه را میدهند. اصل فوتبال این است که توپ در حرکت باشد. بارسا چرا پاس کوتاه میدهد؟ چون میخواهد مدام توپ را به هر سو حرکت دهد.
*منظور تو این است که ما با علایقی که داریم، حداقل باید اسپانیا را الگو قرار بدهیم.
دقیقا، شما وقتی مدام این فوتبال را مثال میزنید، پس باید یاد بگیرید توپ را مثل آنها حرکت بدهید و نگذارید فوتبالتان ساکن باشد.
*به نظر میرسد این مشکل از پایه باشد. مثلاً خود تو چطور توانستی سطح اول فوتبال دنیا برسی؟ میتوانی مختصر توضیح بدهی؟
اولا اگر من بهترین روش را در فوتبال داشتم که الان اسمم پله بود! من ادعایی نداریم که حتماً روشم درست است. ولی من از سن 9 سالگی در سیستمی بزرگ شدم که یاد گرفتم کی پاس بدهم، کی بهاایستم، کی توپ را بدهم و کی نگه دارم. چیزی که باید بدانید، در همه جای دنیا روش فوتبال با اینجا فرق میکند. توپ همیشه جلوتر از بازیکن است. بهخاطر همین وقتی پاس بلند میدهی کار خیلی راحت میشود. ظاهر زیبا هم میشود دریبلهایی که در زمین میکنی.
*نکتهای که درباره پاسهای بلند گفتی در فوتبال انگلیس وجود دارد.
بله، البته آلمانیها هم زیاد از توپ بلند استفاده میکردند و علاوه بر این از سرعت خود استفاده مینمودند. به هر حال اینطوری فوتبال زیباتر میشود.
*انگلیس همیشه در رده باشگاهی قدرتمند است ولی چرا تیمملی این کشور قهرمان دنیا نمیشود؟
این را قبول دارم که از نظر نتیجه گیری، انگلیس نسبت به کشورهای صاحب سبک عقب است. دلیلش را همه میدانند. در لیگبرتر بیشتر بازیکنانی که کیفیت بالایی دارند، خارجی هستند. در انگلیس یک باشگاه میتواند کلاً بازیکنان خارجی داشته باشد ولی مثلاً در ایران اینطور نیست. نتیجه این میشود که تیمملی انگلیس نتیجه نمیگیرد و با این حال مردم دلیل را نمیدانند. به نظر من چیزی که انگلیس از آن رنج میبرد، همین موضوع است.
*در ایران بیشتر سوالاتی که از دوران بازیات در انگلیس پرسیده میشود این است که تو مقابل رونی، رونالدو و... بازی کردهای ولی شاید کسی از تو درباره کیفیت این بازیکنان نپرسیده باشد. درست است؟
خب من این موضوع را تائید میکنم ولی این سؤالات از من پرسیده میشود چون به هر حال تلویزیون این بازیکنان را نشان میدهد و برایشان جذاب است. ولی کسی واقعاً درباره بارفنی آنها از من نپرسیده است.
*این سؤال را پرسیدیم که بگوئیم آمدن نسلی چون ساموئل به فوتبال ایران چه چیزی میتواند برای ما داشته باشد که از آن استفاده نمیکنیم؟
چیزهایی که ما میتوانیم به این لیگ اضافه کنیم دیسیپلین است. دیگر اینکه چطور بازی کنیم. سومین نکته این است که در ایران من روحیات گروهی کم دیدهام. بازیکنان بیشتر به خودشان فکر میکنند. در واقع شخص مهم است نه تیم در حالی که تیم باید بزرگ شود. باید تجربیات لیگبرتر ایران را بیشتر کرد.
*حضور تو شاید راه را باز کند برای اینکه برخی بازیکنان دیگر هم بیایند. مثلاً آپیا که به ایران آمد ولی رفت. این موضوع چقدر میتواند کمک کند؟
خب وقتی آمدم به هر حال شناخت زیادی از من وجود داشت و بعضیها شاید با خود گفتند وقتی او رفته، پس ما هم میتوانیم به ایران برویم. قطعا این موضوع میتواند کمک زیادی کند و در را باز کند تا دیگران هم بیایند. من در پایان فصل قبل از ایران رفتم ولی یکی از دلایل مهم برگشتنم آدمهایی بود که با آنها کار میکنم. آدمهای مثل فتح ا...زاده که کمکهای زیادی به من کردند. کسانی که دارند پشت صحنه کار میکنند و ما آنها را نمیبینیم. حتی تدارکاتچی تیم. برخورد آنها خیلی خوب بوده. کادرفنی هم مدام حامی بازیکنان است و کمک میکند.
*تو در نیمفصل گذشته تجربه خوبی با استقلال نداشتید. هر چند قهرمان حذفی شدید ولی به هر حال قهرمانی در لیگبرتر را از دست دادید. چرا؟
چون ما ایمان نداشتیم که میتوانیم قهرمان شویم. به اندازه کافی به خودباوری نرسیده بودیم. وقتی 7 امتیاز جلو بودیم خیلی ریلکس بودیم و فکر میکردیم قهرمان شدهایم در صورتی که باید همان موقع کار را سفت میگرفتیم و به خودمان فشار میآوردیم.
*خیلیها به شما کاپ را تعارف زدند ولی خودتان نرفتید که بگیرید.
جذابیت فوتبال به همین چیزهاست. مثلاً منچستر سال قبل خوب بازی کرد و میتوانست قهرمان شود ولی در دقایق آخر سیتی آن گل را زد و برد.
*کار با امیر قلعهنویی برایت چگونه است؟ میدانی که به او میگویند ژنرال؟!
من با مربیان زیادی کار کردهام. ایشان هم یکی از آن مربیانی است که همیشه احترام خاصی برایش قایل هستم. او تصمیم میگیرد من باید چه کاری را در زمین بازی انجام دهم. به عنوان یک بازیکن همیشه تلاش کردهام خواستههای مربیام را در زمین پیاده کنم.
*تو در اوایل فصل در «پازل تاکتیکی» او نبودی. چقدر سخت بود که دوباره جایت را پس بگیری؟
در تمام دنیا بازیکنی که بازی نمیکند، دوست دارد زود به زمین برگردد. من هم برای آنکه برگردم، در تمریناتم تفاوتی ایجاد نکردم. تازه حجم تمریناتم را بیشتر کردم. طبیعتاً ناراحت بودم که بازی نمیکردم. منتظر زمانی بود که این شانس به من داده شود. الان هم همه چیز خوب است تا ببینم آینده چه میشود.
*البته همان روزها بحث پیشنهادهای خارجیات مطرح شد. آیا این یک رگههایی از اعتراض بود؟
اگر منظور شما بازارگرمی است، از طرف من نبوده است. اینکه تیمهای ایرانی یا خارجی من را بخواهند، برایم خوشحال کننده است. ولی با استقلال قرارداد دارم و به شخصه دنبال این مسائل نیستم.
*بحث حضور تو در پرسپولیس هم مطرح بود. وقتی گفتند شاید به این تیم بروی، چه حسی داشتی؟
هر بحثی که شد، تأثیری روی رفتار و بازی من نداشت. برایم مهم نیست چه شایعات و بحثهایی مطرح میشود. بحثهای داخل زمین به من ارتباط دارد.
*شاید گلهایی که اخیراً برای استقلال زدی، باعث شده حالا عزیز طرفداران باشی!
من هم این مسئله را باور کردهام. واقعاً در کشورهای دیگر اینطور نیست ولی در ایران قطعا اینطوری است که اگر گل بزنی عزیز طرفداران میشوی! همه به تو به عنوان یک قهرمان و ناجی نگاه میکنند.
*وقتی از ایران رفتی، چند ماه پیش دیلی میل یک مصاحبه از تو به عنوان قصههای خیابان تهران نوشته بود. برای آنجا چه چیزی جالب بود که مدام از تو میپرسیدند؟
به نظر خودم مردم ایران خیلی متمدن هستند. خیلیها فکر میکنند در ایران مردم همیشه درگیر و عصبی هستند ولی چیزی که من دیدهام مردم ایران خیلی محترمند. اینجا زندگی وجود دارد. رستورانهای خوب، جاهای دیدنی، برخورد خوب مردم و... جاهای دیدنی و متفاوتی در ایران وجود دارد. مردم شما واقعاً قابل احترام هستند و شاید خیلیها نتوانستهاند این موضوع را ببینند. ولی چیزی که به نظرم بد است، ترافیکی است که وجود دارد.
*تو وقتی آمدی شاید هدفت این بود چیزهایی را تغییر بدهی ولی حالا چه چیزهایی درون خود تو تغییر کرده است؟
وقتی من آمدم بازیکنان با نحوه بازی من آشنا نبودند ولی حالا به نحوه بازی هم آشنا هستیم!
*ایدهآل تو برای فصل جاری چیست؟
ما الان در صدر جدول هستیم و قطعا دوست دارم که تیم قهرمان شود و خوب بازی کند. خودم هم دوست دارم بیشتر گل بزنم. واقعاً نمیدانم، شاید فردا دیگر گلی نزنم و همه چیز تمام شود. اما تلاش میکنم برای تیم مفید بازی کنم.
*اشکان دژاگه در لیگبرتر بازی میکند. فکر میکنی او بتواند آنجا موفق باشد؟
از نظر فنی و تکنیکی در ایران یکی، دو بازیکن هستند که میتوانند در لیگبرتر بازی کنند. اما باید قبول کنیم تفاوتهای زیادی بین این دو فوتبال وجود دارد و به هر حال آدابته شدن با شرایط آنجا سخت است. من بازی اشکان را در تیمملی دیدهام. او بازیکن خوب و متفاوتی است. طبیعتاً انتظاراتی که در انگلیس از یک بازیکن وجود دارد با اینجا خیلی تفاوت دارد.
تا به حال با کارلوس کروش هم برخورد داشته ای؟
در انگلیس. چون به هر حال او مربی منچستر بود. در ایران هم، دو سه بار خیلی کوتاه همدیگر را دیدهایم.
*خیلی جالب بود که تو برای بازی کرهجنوبی هم به ورزشگاه رفتی.
تعدادی از بچههای تیمملی با من در استقلال هم بازی هستند. من هم در تهران واقعاً کار زیادی ندارم که انجام بدهم به همین دلیل رفتم به ورزشگاه تا بازی ایران را از نزدیک تماشا کنم.
*تو لقبی بین طرفداران نداری؟ دوست داری تو را با چه اسمی صدا بزنند؟
من را ساموئل ویرا صدا میکنند. ولی واقعاً خودم لقب خاصی را دوست ندارم و همان ساموئل برای من کافی است.
*لازم نیست به تو بگویند فابرگاس؟!
(خنده)
*مراسم بهترین بازیکنان دنیا بهزودی برگزار میشود. خودت چه بازیکنی را انتخاب میکنی؟
به نظر من ساموئل بهترین بازیکن دنیاست! (خنده) شوخی کردم. ولی در این چند سال بین دو نفر بوده؛ رونالدو و مسی. به نظرم دیگر تکراری شده است.
*به نظر تو بهترین بازیکن دنیا چه کسی است؟
ژاوی. او بهترین است.
*به آینده فوتبالیات فکر کرده ای؟
فعلا برنامهام این است که بازی کنم و با استقلال قهرمان شوم.
*دوست داری با پیراهن چه تیمی از فوتبال خداحافظی کنی؟
خیلیها شاید به تیم خاصی حسی داشته باشند ولی من حسی ندارم.
*خانواده تو در ایران نیستند. آیا دوری از آنها برایت سخت نیست؟
این طبیعی است که دوری از خانواده برای هرکسی سخت باشد، به ویژه اینکه اگر بچه داشته باشید.
*وقتی به انگلیس میروی، برایشان از ایران چه چیزی تعریف میکنی؟
چیز خاصی تعریف نمیکنم. سن آنها زیاد نیست. زیاد درباره این نمیپرسند که کجا هستم و چهکار میکنم، همین که من را میبینند خیلی خوشحال میشوند.
*برایشان سوغاتی چه چیزی از تهران میبری؟
چیز خاصی نمیبرم! /ش