او درباره ماجرای انتقالش به استقلال می گوید: «وقتی در امارات بازی می کردم، مدام خبر می داند که النصری ها آرش برهانی را نمی خواهند و دارد اخراج می شود. یک نفر از طرف آقای فتح ا... زاده به من زنگ زد. از طرف پرسپولیسی ها هم تماس داشتم. روزی که می خواستم بیایم تهران، سردار یعقوبی به من زنگ زد و گفت در فرودگاه ماشین منتظرت هست و مستقیم بیا برای مذاکره با پرسپولیس. خلاصه ماشین آمد و من سوار شدم و رفتم برای مذاکره. همان شب رفتم برای مذاکره با استقلال. با آقای فتح ا... زاده نشسته بودیم که همان موقع تلویزیون اعلام کرد برهانی به پرسپولیس رفت! خلاصه جلسه ما تا 9 شب طول کشید که من آخرهای جلسه گفتم می توانم یک لحظه از اتاق بیرون بروم که فتح ا... زاده به آقای امیری گفت آرش وقتی می رود بیرون که قرارداد را بسته باشد. خلاصه که آخر سر رفتم پاس و 6 ماه در این تیم بازی کردم و بعد به استقلال رفتم.»
او درباره خاطره اولین برخوردش با مرحوم ناصر حجازی هم توضیح می دهد: «قبل از اینکه به استقلال ناصرخان بروم، به من پیشنهاد داد که به استقلال رشت بروم. 14 سالم بود. در شهرداری فیکس بازی می کردم. ناصرخان من را دید و گفت تو بازیکن با استعدادی هستی.» او اضافه می کند: «یک خاطره برایتان تعریف کنم که تا به حال جلوی کسی نگفتم چون رویم نمی شد. دوستانم در محل به من می گفتند با ناصر خان تلفنی حرف زده ای؟ می گفتم آره ولی باورشان نمی شد. باور نمی کردند من با او تلفنی حرف زده ام. ما در شیرودی بازی داشتیم که من دو گل زدم و یک پاس گل دادم. یک روز خوب بود. آقای حجازی در ورزشگاه بود و همینطور آقای ناصر ابراهیمی. ناصرخان بعد از بازی موبایلش را به من داد و گل زنگ بزن. روز اولی که می خواستم با او تلفنی حرف بزنم، رفتم یک گوشه از خانه که سوت و کور بود. وقتی جواب داد، از جایم بلند شدم. فکر کردم دارد من را می بیند. اینقدر بزرگ بود. وقتی با ناصرخان حرف می زدم صدایم می لرزید.»
برهانی به شنیدن تیکه های فردوسی پور عادت کرده. او درباره فوتبال عادل می گوید: «بازی اش اصلا خوب نیست. استاد تکروی است. البته شاید الان بازی اش خوب شده باشد. 6 سال پیش با هم بازی کردیم اصلا خوب نبود و مدام می خواست دریبل زیدانی بزند. ولی الان شاید خوب شده باشد. /ش-ا