<font><span>صدمین گل آرش برهانی را به نوعی می توان سیاسی ترین گل چند سال اخیر استقلال دانست؛ تکه آخر پازلی که قلعه نویی طراحی کرده بود برای جمع کردن حاشیه های تیم. شاید برهانی نداند یا نخواهد بداند که گل صدمش یکی از مهمترین گل های دوره سرمربیگری قلعه نویی است در شبی که قرار بود سکوهای کم تماشاگر فقط سرمربی را تشویق کنند، سرود شادی بخوانند و از در حمایت در آیند، شبی که «آرش» تیر آخر را اول زد، شبی که آتیلا حجازی هم در ورزشگاه بود! چرا؟<br> «پرده آخر» را خود قلعه نویی اجرا کرد، یک تنه! شب، داخلی، سالن نشست رسانه ای ورزشگاه آزادی؛ امیر (اردشیر سابق) آرام است. صورت سردش همیشه توانسته نقاب خوبی برای احساسات تندش باشد اما چشم هایش نه، راه فرار حرف های در سینه مانده اند! با این حال امیر آرام است. سوالات را یکی یکی پاسخ می دهد تا نوبت برسد به خبرنگاری که قلعه نویی رفته و دیده زودتر از او و استقلال در مریوان حضور یافته است! سوال خبرنگاری که در نشست رسانه ای قبل از بازی با صبا مورد لطف همایونی قرار گرفت در نشست رسانه ای بعد از بازی با صبا در مورد مجیدی بود و پیشنهاد میلیاردی مس کرمان به او و بدین ترتیب می رسیم به نقطه عطف پرده آخر، آن هم با آدرس دقیقی که قلعه نویی می دهد؛ برهانی نژاد، مدیر عامل اسبق مس کرمان!<br> قلعه نویی صحبت از تعصب می کند و حاجیلو و فنونی زاده و برادران بیانی که اسطوره اند و احتمالا جناب ایشان، ناصر حجازی را اصلا نمی شناسد و خاطرش هم نیست شاهرخ بیانی، دستیار آنالیزورش زمانی پیراهن سرخ پرسپولیس را به تن کرده است. در هر حال امیر آرام است و لابه لای همین آرامش ضربه اصلی را می زند؛ «کسی که پیراهن استقلال را به پول فروخته که نمی تواند الگو باشد» و در ادامه کنایه «لپ تاپ» ها و «سوزوکی» را می اندازد وسط که البته لپ تاپ نه، «تبلت» بوده! که خب نشان می دهد مملکت پیشرفت کرده و گویا دوره «چلوکباب» سر آمده است!<br> مجیدی هم مثل هر استقلالی دیگری جایگاه خاص خودش را در این باشگاه دارد اما هیچ کس حق عوامفریبی ندارد. کدام پیشنهاد میلیاردی؟ ضمن این که مجیدی قبلا استقلال را گذاشت و رفت به هوای پیشنهاد چند صد هزار دلاری الغرافه قطر. مطرح کردن چنین ادعایی از سوی مجیدی برای کم نیاوردن در جنگ با قلعه نویی، مضحک بود و آقای تازه کار باید از قبل پیش بینی دریافت ضربه از این نقطه ضعف را می کرد. حالا این وسط یک بنده خدایی هم آب را گل آلود دید و سری به ورزشگاه زد تا شاید به هوای تشویق مجیدی، هواداران یادی هم از او بکنند اما خب، مزایده را کس دیگر برد!<br> توجه داشته باشیم؛ منت گذاشتن های قلعه نویی هم چیزیست شبیه همان شعار های توخالی مجیدی در نامه خداحافظی اش! حالا یکی پول را بیشتر دوست دارد، دیگری قدرت را! سرمربی فعلی هم حق ندارد سر استقلال منت بگذارد. در این مورد خاص هر دو جنگاور از سلاحی مشترک استفاده می کنند. راستی قلعه نویی و مجیدی چند، چندند؟! <strong></strong></span></font>