<font>خبر دور از ذهن و غافلگیر کننده بود. فرهاد مجیدی از دنیای بازیگری فوتبال کنار کشید. او که یکی از بهترین بازیکنان صاحب تکنیک و برخوردار از عالیترین سطح مهارتهای فردی بود در حالی که هنوز میتوانست از تاثیرگذاران و بازیکنان کلیدی باشد، بازی نکردن را ترجیح داد. فرهاد در استقلال به بالاترین مدارج ممکن در عرصه بازیگری دست یافت و یکی از شناسههای فوتبال ایرانی که ریشه در حرکات هنری دارد – فرازی بالاتر از فوتبال تکنیکی- شد. بازی فرهاد دلنشین و حرکاتش مردم پسند بود. راز ماندگاری او و شکوفاییاش در سالهای اخیر مهارت، هوش سرشار و به ویژه خلاقیت کمنظیری است که به حرکات تکنیکیاش تلون و رنگارنگی خاصی میبخشید. فرهاد مجیدی در استقلال و با استقلال به همه جا رسید. استقلال هم با فرهاد لحظههای ناب و شیرین را خلق کرد. استقلال به اصلیترین رسالت خود در قبال فرهاد – که جوانی بود مستعد و لایق اوجگیری – عمل کرد و از نوجوان ترکهای تیمهای پارچین و جوانان کشاورز، بازیکنی ساخت که تیمملی به سرعت برق درهایش را چهارتاق به روی او باز کرد. فرهاد بیست سال نداشت که به تیمملی راه پیدا کرد. استقلال که فرهاد را به یکی از بهترین و مقبولترین بازیکنان ایرانی فوتبال آسیا – شاغل در لیگ امارات- بدل کرده بود وظیفه خود را در حق جوان لایقش تمام شده نمیدانست. فرهاد دوباره به استقلال آمد تا این بار به نحوی کاملتر «پر پرواز» خود را بگشاید و کاپیتان استقلال شود. مظهر قدرت تیم آبیها شود. در «گالای آسیایی» بهترین مهاجم و تکنیکیترین فوتبالیست قاره کهن لقب بگیرد. با سرفرازی به تیمملی برگردد و به عنوان کاپیتان تیمملی پیشاپیش ملیپوشان گام بردارد و حالا حرف آخر را بزند. کمی زود. کمی عجولانه. فرهاد، هنوز میتوانست در قلب دفاع حریفان بسیاری «ولوله» بپا کند!/ش-ا<br> </font>