<font>قلعهنویی مهاجمی را به فوتبال ایران شناساند که سر از تیمهای اماراتی درآورد و به تیم ملی هم رسید. فصل هشتم که امیر بار دیگر سکان هدایت استقلال را بر عهده گرفت باردیگر شاهد اینگونه روشها برای رسیدن به موفقیت بودیم. امیر قلعهنویی بود که فابیو جانواریو را در ترکیب اصلی استقلال قرارداد یا خسرو حیدری را که چندان تجربه نداشت به یکی از مردان حیاتی استقلال بدل کرد. امیر از آرش برهانی که یک فصل اسفبار را در زمان مربیگری حجازی و فیروز کریمی پشت سرگذاشته بود را به مرد اول خط آتش استقلال تبدیل کرد. آرش آن فصل آقای گل لیگ شد. امیر قلعهنویی بعد از اینکه از استقلال رفت و روی نیمکت سپاهان و تراکتورسازی تبریز نشست نیز باز هم از این ابتکارات انجام داد. امید ابراهیمی را باید دست پرورده امیر قلعهنویی بدانیم. بازیکنی که شاید بتواند درتیم ملی هم مهره کارآمدی باشد. در سپاهان از این دست بازیکنان گمنام کم نداشتیم که در زمان مربیگری امیر قلعهنویی ستاره شدند. یانوش یکی دیگر از این بازیکنان به حساب میآید اما اوج هنرنمایی امیر قلعهنویی درتراکتورسازی رقم خورد. همه میگفتند امیر از ناحیه دروازهبان با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد اما او ناگهان محسن فروزان را رو کرد. دروازهبانی که حالا در قاب چشمان امیر قلعهنویی نیز قرارگرفته است. در استقلال فصل دوازدهم اما تا به حال ندیدم امیر ریسک پذیریهای گذشته را به طور جدی تکرار کند. شاید تصور میشد او میتواند از امین منوچهری بازیکنی در کلاس آسیایی بسازد اما هنوز میبینیم که امیر با اندکی تردید و دودلی به بازیکنانش مینگرد. در استقلال گزینههایی وجود دارند که امیر با میدان دادن به آنها میتواند بار دیگر ریسک پذیری خود را به رخ بکشد. میثم بائو یکی دیگر از این مردان است. چرا امیر در بازی با فجر به بائو که در بازی قبل گل زده بود میدان نداد؟ امیر به میلاد میداودی هم میتواند این نگاه را داشته باشد. امیر استاد احیا کردن بازیکنانی است که تصور میشود به پایان دوران فوتبال خود رسیدهاند. <br> آیا امیر از این میترسد که به میلاد بازی دهد و خدای ناکرده همین مساویهای خانگی را هم به دست نیاورد؟ البته قلعهنویی تا به حال به تمام بازیکنانش میدان داده و پیدا است هنوز روی همان مدار ریسک پذیری و آزمایش همه بازیکنان پیش میرود اما وقتی میبینیم او در یک بازی فوق مهمترجیح میدهد یک مدافع را در خط حمله قراردهد به این موضوع پی میبریم که امیر در جریان بازی آخر نگرانیهایی را با خود به میدان مسابقه آورد که منجر به از دست رفتن 2 امتیاز خانگی شد. ای کاش قلعهنویی مثل بازی با راه آهن که به زعم همه کارشناسان جورترین ترکیب را کنار هم قرارداد باردیگر از سیاوش اکبرپور بازی نمیگرفت و مجبور نمیشد برای راضی نگه داشتن عمران زاده او را در خط حمله بازی بدهد! امیر قلعهنویی برای رسیدن به موفقیت در استقلال نیازمند یک چیز است: «کنارگذاشتن تعارف با بازیکنان بزرگ.» آیا اشکالی دارد که عمران زاده در یکی از بازیهای استقلال یک دقیقه هم بازی نکند؟ آیا اجبار است که در خط حمله با وجود داشتن منوچهری، بائو و میداودی از مدافع بهعنوان مهاجم بهره گرفت؟ چرا قدرت ریسک پذیری امیر قلعهنویی تا این اندازه پایین آمده است؟ چرا امیر برنمی گردد به تفکرات همان بازی با راه آهن که بی گمان بهترین بازی استقلال در فصل دوازدهم بود؟!/ش</font>