تیم ملی فوتبال ایران برای نخستین بار در تاریخ برابر تیم ملی لبنان شکست را پذیرفت،به محض اتمام این دیدار ملال آور موج انتقادات علیه بازیکنان تیم ملی و کادر فنی آغاز شد تا شدت نارضایتی از این اتفاق در جامعه پدیدار گردد، اما برخلاف این موج اعتراضی بازیکنان و کادر فنی این تیم هچ واکنشی از خود نشان ندادند تا اوج بی تفاوتی در تیم ملی فوتبال ایران مشاهده شود.
شکست ناباورانه تیم ملی فوتبال ایران ذائقه اهالی ورزش ایران را به شدت تلخ کرد، پس از موفقیت بزرگ کاروان ورزشی ایران در بازیهای المپیک و متعاقب آن درخشش ورزشکاران کاروان ورزشی دلوار در بازیهای پارالمپیک شوکی مثبتی به ورزش ایران وارد شد که این شوک با راهیابی تیم ملی والیبال ایران به رقابتهای لیگ جهانی سبب شد شادی مضاعفی در جامعه شکل بگیرد اما این شیرینی بابت این موفقیتهای بزرگ با ناکامی مردان میلیاردی کارلوس کیروش خیلی زود از بین رفت.
البته این اتفاق فضا را برای منتقدان سرسخت رشته پرهزینه اما ناکام فوتبال فراهم آورد تا با حملات خود شمشیر تیز نقد منصفانه و غیر منصفانه خود را بر گردن فوتبال بیمار و مریض ایران بگذارند تا به بهانه این ناکامی انتقام سختی از فوتبالیها بگیرند اما آنچه مهم و قابل توجه است این حقیقت است که مردم ایران دیگر فوتبال و ستارههای کاغذی وطنی را دوست ندارند.
با اتفاقات اخیر دیگر کسی نای همراهی و دلدادگی به این رشته سرشار از ناکامی را ندارد،رشتهای که تنها پول در آن حرف اول را میزند و موفقیت هیچ جایی در آن ندارد.امروز درصد انزجار از فوتبال به اندازهای در کشور رشد کرده است که نمیتوان از این رشته به عنوان یک رشته مهیج برای مردم نام برد، فوتبالیستهای نازک نارنجی فوتبال ایران به اندازهای ضعیف و غیر قابل تحمل در پیکارهای ملی و باشگاهی ظاهر شدند که کمتر کسی در ردیف حامیان آنها قرار دارد.
هزینههای هنگفت صورت گرفته در این رشته توسط مدیران بعضأ هزینهگرا باشگاهها سهم عمدهای در پیدایش این فضا داشته است، اما بالاترین سهم در خلق این ناکامی از آن مردانی است که همانند افرادیست که نام خود را فوتبالیست حرفهای گذاشته اند. افرادی که در فصل نقل و انتقالات گذشته برای امضا کردن قراردادهای خود با باشگاهها ارقامی نجومی طلب کردند تا پیراهن فلان باشگاه را به تن کنند.
دیگر خبری از بغض بابت ناکامی تیم ملی نیست، امروز به جای قیافههای مایوس لبخند در چهره اهالی ورزش نقش میبند،لبخندی که آنقدر تلخ و ناامید کننده است که میتوان هزاران جمله ناگفته را در پس آن مشاهده کرد.امروز خبری از نذر و نیاز برای موفقیت تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی نیست! نذر و نیازهای دیروز به نیش و کنایههای تند و تیز مبدل گشته چون دیگر فوتبال برای دلخوشی مردم انجام نمیشود.
کدام دست برای موفقیت تیم ملی در بازی برابر لبنان به آسمان بلند شد تا شاگردان پرمدعای کارلوس کیروش برابر حریفی که تا به حال حتی یک بار هم نتوانسته بود دروازه ما را باز کند به پیروزی دست پیدا کند،چه کسی برای اینکه میلیاردرهای فوتبال ما به پیروزی برسند نذر و نیاز کرد، چه کسی به این تیم دل خوش کرده بود که برای رهاییآن از بند ناکامی به زمین و زمان بزند.
از این بگذریم، در چهره کدام بازیکن تیم ملی ناراحتی و سرخوردگی موج میزد،کدام بازیکن از شدت ناراحتی به رحتکن نرفت،کدام بازیکن بابت عملکرد سرسام آور خود از مردم ایران عذرخواهی کرد،کدام بازیکن بابت شکست به تیمی که هرگز نتوانسته بود به ایران گل بزند اظهار شرمساری کرد، کدام بازیکن از فرط ناراحتی بابت این ناکامی بزرگ اشک ریخت؟
بر این اساس نباید از این فوتبال انتظار معجزه داشت، فوتبال ما همین است، بازیکنان به اطلاح حرفهای فوتبال ما تنها به درآمدزایی از جبیب ملت فکر میکنند بدون آنکه بفهمند ملت چه انتظاری از آنها دارند،آنها به پر شدن حسابهای بانکی خود فکر میکنند نه ناراحتی و توقع مردم، چون میدانند به راحتی میتواند از پاسخ دادن به مردم و رسانهها فرار کنند به این بهانه که رسانهها و مردم در پی تخریب آنها هستند!
آنها هر شب با این آرزو به خواب میروند که مدیران شهرت طلب و تازه وارد آنها همجنان پایدار در سمت های خود باقی بمانند تا با سازی که میزنند آنها را وادار به انجام حرکات موزون کنند تا با این حربه همچنان از جبیب ملت صاحب سرمایه شوند!