کد خبر : ۲۸,۶۶۰
آدمهایی که امروز با هر پست و عنوانی در پرسپولیس هستند اول باید از خود بپرسند چقدر این تیم را دوست دارند و چقدر عاشقش هستند؟‌ آیا به فرض یک بازیکن نیمکت‌نشین حاضر است با نظر مربی‌اش کنار بیاید و بعد از هر پیروزی در حالی که خودش بازی نکرده به خاطر مردم خوشحال باشد؟

یکی از پیشکسوتان پرسپولیس حرف درستی زده که چون از دل برآمده لاجرم بر دل هم می‌نشیند. اینکه پرسپولیس «عاشق»‌ ندارد، «کاسب» دارد. هر کس مدتی در پرسپولیس هست و پولی می‌گیرد معروف می‌شود و می‌رود. بعد هم که می‌رود آرزو می‌کند تیم سابقش با سر به زمین بخورد. چرا؟ چون خودش نیست و منافعی ندارد. نشانه‌هایی در تمام تیم‌های سالهای اخیر پرسپولیس دیده می‌شود که صحت این ادعا را ثابت می‌کند. همین حالا مانوئل ژوزه می‌گوید شما نمی‌توانید به من مشورت بدهید. شما فقط می‌‌توانید به من بگویید برو! این که مانوئل می‌گوید به من می‌توانید بگویید برو، کاملا نشان می‌دهد که او با توجه به قرارداد دو ساله و 2/3 میلیاردی‌اش بی‌میل نیست همین حالا برود و تمام پولش را بگیرد. مسئله فقط این نیست که بعضی از بازیکنان پرسپولیس ژوزه را قبول ندارند بلکه ژوزه هم خیلی از بازیکنان فعلی پرسپولیس را قبول ندارد و حتی در یکی از بازی‌ها با اشاره به سرش می‌گفت اینها مغز ندارند!

***

ژوزه حرف زور نمی‌زند. او اگر برود پولش را می‌خواهد. ژوزه یک کاسب است که فقط در این دو سالی که با پرسپولیس قرارداد دارد تیمش را دوست دارد. اما او قطعا عاشق پرسپولیس نیست. اشتباه نشود. یکسری از این پیشکسوتهایی که امروز ژوزه را می‌کوبند هم عاشق نیستند اتفاقا آنها هم کاسبند. آنها هم پرسپولیس را فقط با خودشان و برای خودشان می‌خواهند. عاشق پرسپولیس کسی است که به دل هواداران نگاه کند. وقتی شما به دل هوادار نگاه کنی فرقی نمی‌کند ژوزه مربی باشد. استیلی باشد، دنیزلی باشد، مایلی‌کهن باشد یا هر کس دیگری. برای هوادار بیش از هر چیز سرنوشت پرسپولیس مهم است نه سرنوشت آدمها. خیلی‌ها آمدند و حتی 10، 15 سال در پرسپولیس ماندند اما مردم آنها را در کوچه و خیابان نمی‌شناسند یا اگر بشناسند به قول معروف تحویل نمی‌گیرند. خیلی‌ها آمدند کیسه‌ای دوختند و رفتند اما این وسط کمتر کسی عاشق خود پرسپولیس بود و کمتر کسی غصه هوادار را می‌خورد و با او اشک می‌ریخت.

***

پرسپولیس را یک عده به خاطر پولش دوست دارند، یک عده به خاطر شهرتش و یک عده به خاطر مسائل سیاسی و بده بستانهای آنچنانی. متاسفانه اکثر مسئولان ورزشی و حتی قدیمی‌های خود پرسپولیس اینگونه‌اند آن وقت از یک فوتبالیست بیست و چند ساله که طبیعتا پول و شهرت را دوست دارد چه انتظاری می‌رود؟ اینکه فوتبال عوض شده و علمی شده و خیلی چیزهایش نسبت به 20، 30 سال قبل عوض شده همه درست اما پرسپولیس همین امروز و در شهریور 91 همچنان عاشق می‌خواهد و کمبود آدمهای عاشق را احساس می‌کند. این کمبود حتی از کمبود هافبک‌ دفاعی به مراتب بدتر است. کمبود هافبک‌ دفاعی را شاید بتوان با چند جابه‌جایی جبران کرد اما کمبود عاشق را نمی‌شود. آدمهایی که امروز با هر پست و عنوانی در پرسپولیس هستند اول باید از خود بپرسند چقدر این تیم را دوست دارند و چقدر عاشقش هستند؟‌ آیا به فرض یک بازیکن نیمکت‌نشین حاضر است با نظر مربی‌اش کنار بیاید و بعد از هر پیروزی در حالی که خودش بازی نکرده به خاطر مردم خوشحال باشد؟ عاشق بودن فقط با حرف و مصاحبه و ژست عاشقی گرفتن ممکن نمی‌شود. عشق یک مسئله کاملا دلی است و پرسپولیس امروز علاوه بر تمام مشکلات فنی و غیرفنی‌اش کمبود آدمهای عاشق را که واقعا تیم را به خاطر مردم دوست داشته باشند، احساس می‌کند.

۱۹ شهریور ۱۳۹۱ ۰۹:۳۵

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید