<font>مردی که غرور و ابهت خاصی دارد و با اینکه خیلیها مخالف او هستند و از اخلاق و رفتارش خرده میگیرند اما هواداران او هم در سرتاسر جهان کم نیستند.</font><br> <font>رکورددار گل جهان خودش هم خوب میداند قهرمان شدن آسان، اما در قلب مردم ماندن کاری دشوار است. دایی مرد بلندپرواز فوتبال ما که از خطه قهرمانخیز اردبیل قد علم کرد تا سالهای سال میتواند در قلب تک تک ایرانیها جا داشته باشد.</font><br> <font>به هر حال برای مردی از دیار اردبیل باعث افتخار است که همه جای دنیا وقتی نام ایران را میشنوند میگویند: «ایران، دایی... فوتبال...» قطعا رسیدن به این جایگاه برای ابر مردی چون دایی آسان نبوده و حفظ آن نیز آسان نیست. به همین بهانه تصمیم گرفتیم زندگی و شخصیت دایی را تا حد ممکن مورد ارزیابی قرار دهیم و خصوصیات رفتاری او را در اختیار مخاطبانمان و علاقمندان قرار دهیم. بیشک بسیاری از جوانان و هواداران تمایل دارند بیش از این با چهره تاریخی ورزش آشنا شوند. در ادامه زندگینامه مردی را میخوانید که بسیاری به او لقب شهریار و سلطان فوتبال ایران را دادهاند.</font><br> <b><font>معرفی ساده</font></b><br> <font>طبق شناسنامه متولد سال 1348 است. او با 109 گل ملی در کارنامه ورزشیاش رکورددار گلزنی جهان است. سفیر یونیسف در ایران و عضو کمیته جوانان فیفاست.</font><br> <font>دایی چهره تاثیرگذار و شناخته شدهای برای مسئولان اجرایی AFC و فیفا به حساب میآید و معمولا در انجام دیدارهای مهم یا مراسم مهم قرعهکشی از این چهره مطرح ایرانی هم رسما دعوت به عمل میآورند.</font><br> <b><font>دایی متولد فروردین نیست!</font></b><br> <font>با اینکه تاریخ تولد دایی در شناسنامهاش اول فروردین 1348 حک شده است اما او متولد زمستان 1349 است. گویا پدر مرحومش برای این که در ثبتنام او در مدرسه دچار مشکل نشود تصمیم گرفته برای 6 ماهه اول شناسنامه بگیرد.</font><br> <b><font>خاطرات کودکی</font></b><br> <font>با اینکه دایی چهار برادر دارد اما او صاحب یک خواهر هم شده بود که پس از 15 روز از تاریخ تولدش درگذشت تا دایی از نعمت داشتن خواهر محروم شود و با چهار برادر دیگر خود دوران شیرین کودکی را سپری کند. خاطرات کودکی دایی بیشتر به محله «خیرال» اردبیل مربوط میشود که دایی تمام آن خاطرات را در این محله جا گذاشته است.</font><br> <b><font>پنج برادران</font></b><br> <font>علی دایی در خانوادهای تقریبا پر جمعیت بزرگ شده و چهار برادر دارد.</font><br> <font>شاید همین موضوع باعث شده دایی و برادرانش بیشتر به فکر ورزش و فعالیت در فوتبال بیفتند. با اینکه مرحوم ابوالفضل دایی تمایل داشت فرزندانش در درس و تحصیل خود موفق شوند اما این پنج برادر مسیر خود را در زندگی مشخص کردند و با توجه به عشق و علاقه خود به فوتبال در این رشته گامهایی اساسی برداشتند.</font><br> <font><b>برادر بزرگ معلم</b></font><br> <font>حافظ برادر بزرگ دایی است که به شغل شریف معلمی مشغول است. سایر فرزندان از جمله خود دایی از او به شدت حرفشنوی دارند. محمد برادر دیگر دایی است که او علاقه شدیدی به فوتبال دارد و قطعا در رشد علی نقش بسزایی داشته است. محمد بود که الفبای فوتبال را به دایی آموخت و دست او را گرفت تا در این مسیر رشد کند. شاید به همین خاطر است که دایی سعی میکند تا آنجا که میتواند به برادرش محمد خدمت کند. حسن برادر کوچکتر دایی هم در فروشگاههای دایی مشغول است و بهزاد کوچکترین عضو خانواده دایی نیز در اردبیل مغازه دارد و محصولات ورزشی دایی را میفروشد و...</font><br> <font><b>فرار از پشتبام</b></font><br> <font>دوران کودکی دایی در شرایط خاصی سپری شد. آن زمان که فوتبال حرفهای نشده بود و این رشته جذاب جز مصدومیت و عقب ماندن از زندگی حاصلی برای علاقمندانش نداشت، مرحوم ابوالفضل دایی مدام توصیه میکرد فرزندانش علاقه خود را به درس و مدرسه معطوف کنند و به جای پاره کردن کفش و پیراهن و مصدومیت یا دعوا به فکر نان باشند، با این حال دایی دستبردار نبود و نمیتوانست از عشق و علاقه وافر خود به توپ گرد چشمپوشی کند. او خیلی از اوقات مجبور میشد ساک ورزشی خود را به بیرون از منزل مسکونی پرتاب کند و از پشتبام به صورت مخفیانه از منزل خارج شود.</font><br> <font><b>متنفر از برانکارد</b></font><br> <font>اگر فیلم بازیهای آقای گل جهان را مرور کنید متوجه میشوید این مرد برعکس برخی از مهاجمان دنیا که اهل تمارض هستند، از برانکارد متنفر بود.</font><br> <font>دایی شاید در طول عمر بازیگری حرفهایاش فقط چند مورد مجبور شده سوار برانکارد شود.</font><br> <font>دایی یک بار حتی زمانی که در سایپا مربی و بازیکن بود، دچار مصدومیت شد و وقتی دید با برانکارد به سوی او میآیند؛ بلند شد و با وجود مصدومیت لیلیکنان به بیرون زمین رفت. دایی در هیروشیما و پس از بازی مقابل بحرین حدود 10 ساعت در اتاق عمل ماند. خیلیها میگفتند دیگر فوتبال دایی تمام میشود اما او جدیتر از قبل به میادین بازگشت.</font><br> <font><b>وضع مالی متوسط</b></font><br> <font>خانواده دایی از نظر مالی در وضعیت متوسطی به سر میبردند اما با بزرگ شدن پنج برادر کمکم وضعیت مالی خانواده روند صعودی به خود میگرفت.</font><br> <font><b>شغل اول پدر دایی</b></font><br> <font>پدر دایی مرحوم ابوالفضل بود که شغل اولش رانندگی بود. آن مرحوم یک تریلی داشت و راننده بینالمللی به شمار میرفت اما به دلیل تصادفی شدید تصمیم گرفت این شغل خطرناک و پردردسر را کنار بگذارد. بعد از این بود که به شغل مغازهداری و کاسبی روی آورد.</font><br> <font><b>دایی به همین راحتی مهندس نشد</b></font><br> <font>علی دایی برای ادامه تحصیلات خود و قبول شدن در دانشگاه مشکلات خاصی را پیش رو برداشت. او ابتدا در رشته کشاورزی آن هم در اردبیل تحصیل میکرد که با تلاش و پیگیریهای پدرش در دانشگاه شریف قبول شد تا در مهندسی متالوژی به تحصیلات خود ادامه دهد. دایی از همان کودکی هم به ورزش علاقه داشت و هم بچهای درسخوان و از هوش خوبی برخوردار بود.</font><br> <font><b>تمرین در روستای حمیدآباد</b></font><br> <font>دایی در اردبیل برای حضور در تمرینهای تیمی شرایط دشواری را پشت سر میگذاشت. او برای انجام یک جلسه تمرین خوب مجبور بود از جاده خلخال به سمت پیلهسیران و روستای حمیدآباد برود. گاهی دایی مجبور میشد در دمای هوای منفی 25 درجه آن هم پشت وانتبار خود را به محل تمرین برساند. با این حال دایی عاشق فوتبال و ورزش بود و در ذهن خود آیندهای روشن ساخته بود.</font><br> <font><b>دایی در نقش مدافع</b></font><br> <font>جالب است بدانید علی دایی در دوران نوجوانی و جوانی در پست مدافع بازی میکرد. علی دفاع راست بود و برادرش محمد در پست دفاع چپ ایفای نقش میکرد. دایی در ادامه با توجه به بلندی قامتش و مهارت در سرزنی به خط حمله اضافه شد.</font><br> <font><b>دو گل به تیم تبریزی زد</b></font><br> <font>دایی عضو تیم استقلال اردبیل بود که در سال 1364 به مصاف تیم ماشینسازی تبریز رفت. آن زمان تیم اردبیلی با نتیجه سه بر یک از حریف مطرح تبریزی عقب بود که دایی دو گل به ثمر رساند تا نتیجه سه بر سه مساوی شود. همان موقع نام این بازیکن بلندقامت و سرزن در تبریز و اردبیل بر سر زبانها افتاد اما آن موقع به دلیل کم بودن رسانههای خبری و نبود اینترنت و... دایی با سرعت کمی در مسیر رشد قرار گرفت.</font><br> <font><b>کلید طلایی</b></font><br> <font>دایی شخصیت جالبی دارد و با اینکه در ظاهر به نظر میرسد انسانی مغرور است اما او دوستان زیادی هم دارد که با آنها شوخی میکند و خیلی هم صمیمی است، با این حال او زمانی که در دانشگاه شریف درس میخواند ترجیح میداد با دوستان صمیمیاش در خوابگاه باشد و با اینکه کلید یک باب منزل مسکونی(بستگان یا دوستان) توسط پدرش در اختیار او گذاشته شده بود اما او اکثرا در خوابگاه میماند و به تحصیل و ورزش میپرداخت.</font><br> <font><b>نذر محرم</b></font><br> <font>اعضای خانواده دایی به ائمه اطهار و اهل بیت ارادت ویژهای دارند. دایی همیشه در ماه محرم در عزاداریهای سید و سالار شهیدان شرکت میکند و خالصانه در دستههای سینهزنی و عزاداری حاضر میشود. دایی نذر کرده است که همیشه در مراسم این ماه عزیز شرکت و نذر خود را ادا کند.</font><br> <font><b>وقف پدر</b></font><br> <font>در جریان مسابقات بوسان 2002 بود که از ایران به اردوی تیمملی خبر رسید پدر علی دایی مرحوم شده است. دایی مجبور شد بدون توجه به بازیهای باقی مانده تیمملی به ایران برگردد تا در مراسم ختم پدرش شرکت کند.</font><br> <font>اکنون در اردبیل مدرسهای به نام مرحوم ابوالفضل دایی تاسیس شده است. البته خانواده دایی در امور خیریه مشابه دیگری هم شرکت کردهاند.</font><br> <font><b>اولین نفر آمد</b></font><br> <font>وقتی دایی قبل از تعطیلات عید 91 پس از بازگشت از اصفهان دچار آن سانحه رانندگی شد و مجبور شد روی سرش نیز عمل جراحی انجام دهد؛ بازیکنان راهآهن با شروع تمرینهای تیم انتظار نداشتند سرمربی تیم حتی سر تمرین حاضر شود اما تکتک بازیکنان راهآهن وقتی پس از تعطیلات عید سر اولین جلسه تمرینی آمدند از حضور دایی در این تمرین شوکه شدند.</font><br> <font>دایی حتی زودتر از بازیکنان و مربیان تیم از جمله گلمحمدی، برادرش محمد و مسعود عالیپور در زمین تمرین راهآهن حاضر شده بود.</font><br> <font><b>عاشق ماکارونی</b></font><br> <font>خیلیها دوست دارند حتی از نحوه غذاخوردن ستارههای فوتبال و چهرههای سرشناس هنری باخبر شوند. جالب است بدانید دایی در غذاخوردن و سر سفره نشستن هم ساده و خودمانی ظاهر میشود و مثل برخیها کلاس نمیگذارد.</font><br> <font>دایی عاشق ماکارونی است و سعی میکند بیشتر از این غذا استفاده کند. در ضمن دایی اهل هله، هوله خوردن نیست.</font><br> <font>نوشابه زرد و مشکی را قاطی میکند!</font><br> <font>دایی با اینکه اهل هلههوله خوردن نیست و از چیپس و... بدش میآید اما در عوض حسابی طرفدار نوشابه است.</font><br> <font>او معمولا نوشابههای زرد و مشکی را با هم قاطی میکند و سر میکشد. با اینکه دایی میداند نوشابه زیاد برای سلامتی خوب نیست اما نمیتواند جلوی علاقه خود به این نوشیدنی مقاومت کند.</font><br> <font><b>چاقی و درد زانو</b></font><br> <font>اگر اندکی غفلت کند فورا وزنش بالا میرود. او وقتی چاق میشود، درد زانویش بیشتر میشود. از این رو تلاش میکند با تمرینهای ویژه و تنظیم برنامههای غذاییاش وزن خود را تا آنجا که امکان دارد کنترل کند.</font><br> <font>دایی پس از اینکه ورزش و تمرین حرفهای را رها کرد ناگهان وزنش بالا رفت.</font><br> <font><b>لندکروز مشکی</b></font><br> <font>پس از تصادف با پرادوی سفید رنگ، حالا لندکروز مشکی خریده است و با اینکه از سرعت زیاد میترسد و سعی میکند آهستهتر رانندگی کند اما هنوز هم به خاطر برنامههای فشرده کاریاش مجبور است کمی در رانندگی شتاب داشته باشد البته دایی گاهی یک پورشه 400 میلیونی هم سوار میشود که گفته میشود این ماشین متعلق به همسرش است.</font><br> <font><b>شیک و خوشپوش</b></font><br> <font>اکنون یکی از مردان ثروتمند جهان است و برای خرید لباسهای مارکدار و مد روز مشکلی ندارد.</font><br> <font>لباسها و کت و شلوارهای خود را از فروشگاههای ویژه و برجسته بالای شهر تهیه میکند و به ظاهرش اهمیت ویژهای قائل است. او بیشتر از رنگهای تیره استفاده میکند. دایی در مربیگری برای استفاده از پالتو علاقه نشان میدهد و سعی میکند در کنار زمین با ژستهای خاصی مقابل دوربینها قرار بگیرد.</font><br> <font>دایی پوشیدن پیراهنهای یقه گرد را زیاد دوست ندارد. یک بار هم وقتی گزارشگر 90 از او خواست تا یقهاش را ببندد، دایی جواب داد: «بروید با کسی مصاحبه کنید که یقهاش بسته باشد.»</font><br> <font><b>«نورا» عاشق گوشی بابا</b></font><br> <font>دایی چند سالی هم هست که پدر شده است. نام دختر او «نورا» است و عاشق گوشیهای مدل بالای باباست! نورا گاهی وقتی با گوشی بابا بازی میکند آخرین شمارهها را ناخواسته میگیرد و آن طرف هر چقدر «بله، بله» میگویند کسی جواب نمیدهد.</font><br> <font>دایی در افتتاح یکی از فروشگاههایش با دخترش مقابل دوربین عکاسان قرار گرفت.</font><br> <font><b>سرعت 220 کیلومتر!</b></font><br> <font>دایی یک بار هم زمانی که عضو تیم آرمینیا بیلهفیلد بود دچار سانحه رانندگی شده بود. دایی خودش قبول میکند که در تصادف آلمانش 220 کیلومتر در ساعت سرعت داشته است. او در مسیر برگشت از هانوفر آلمان ناگهان با راهبندان و ترافیک مواجه شده بود و با اتومبیل خود به گاردریل برخورد کرد که آن زمان هم به دلیل امنیت بالای اتومبیلش جان سالم به در برد.</font><br> <font><b>لایق ریاست AFC</b></font><br> <font>با اینکه متاسفانه ما در فدراسیون فوتبال انسجام مدیریتی نداریم و بیشتر به منافع شخصی فکر میکنیم اما دایی یکی از سرمایههای فوتبال ماست که به عضویت کمیته بینالمللی فیفا هم در آمده است.</font><br> <font>دایی از سرمایههایی است که اکثر کارشناسان اعتقاد دارند میتواند برای تصدی پست ریاست AFC کاندیدا شود./ش</font>