داربی برای مردی که از سالها پیش خود را متخصص نباختن در داربی معرفی کرده بود، آن قدر در شهرت مانوئل در بردن داربیها غرق شد که خود را ملزم به احتیاط کرد. انگار که دست و پایش از پیش از داربی لرزیده بود. لرزیده بود که وقتی میخواست قلم را روی کاغذ بگذارد و نام بازیکنان اصلیاش را برای داربی بنویسد، لرزش چشم و دستش اجازه جسارت را از او بگیرد. قرار دادن پنج مدافع، دو هافبک دفاعی، چه نشانی از شورورزیهای یک ژنرال داشت؟ ژنرالی که شاید میتوانست سنگینترین شکست تاریخ پرسپولیس را رقم بزند، اما با خوش اقبالی از شکستی تاریخی گریخت. اگر توپ کریمی به دیرک نمیخورد، اگر قاضی دروازه را کج نمیدید، اگر غلامرضا رضایی جلوی شوت پولادی نمیایستاد، اگر نکونام در آخرین لحظه، پیراهن بنگر را نمیکشید و پاره نمیکرد تا توپ را به جای دروازه به اوت بفرستد، شاید حالا امیر نمیتوانست با آرامش در مورد داربی حرفی بزند. انگار که او حالا به همه آمال و آرزوهایش رسیده باشد. گرفتن یک امتیاز از ضعیفترین پرسپولیس تاریخ. (حداقل براساس جدول!)
بحث بر سر مقایسه و مقایسهها نیست. بحث بر سر مقایسه امیر با پرویزی که پرسپولیس را در هر مدلی برده بود هم نیست. بحث بر سر امیر است که چون نمیدانست مانوئل با چه برنامهای وارد زمین میشود، هم بازی خودش را خراب کرد، هم بازی حریف را و هم خاطرهای که در یاد هواداران میماند. حداقل حسن تمام داربیهای قبل با مظلومی و دنیزلی و استیلی این بود که با وجود تمام دلهرهای که مربیان برای از دست دادن نیمکت و جایگاه خود داشتند، باز هم داربی را قربانی هراس خود نمیکردند. برتری تمام داربیهایی که مظلومی و دایی و دنیزلی و استیلی روبهروی ما گذاشتند (و این بار شخص مانوئل هم سعی کرد همان رویه را داشته باشد) حداقل این بود که صندلی و نیمکت خود را بیش از حس و حال هوادارانشان نمیخواستند. دایی با همه آن ایرادهای مربیگریاش، بهترین داربیهای پرسپولیس را به نمایش گذاشت. هرچند هر دو داربی را باخت، اما حداقل نترسید. حداقل برای جاودانه شدن، پنج دفاع و دو هافبک دفاعی را به زمین نفرستاد.
داربی 75 میتوانست یکی از ماندگارترین داربیهای تاریخ برای استقلال باشد. اما همین امروز هم نمیتوان یک موقعیت واقعی گل از استقلال به یاد آورد. حتی نمیتوان استقلال را تیم برتر زمین چه در چرخش توپ و چه در ایجاد موقعیت دانست. تیمی که به لحاظ مهاجم و هافبک، بهترینها را در اختیار خود میدید.
امیر قلعه نویی ترسید. برای اولین بار بعد از سالها، نیمکت استقلال پیش از داربی از ترس باخت، لرزید و همین لرزش را به زمین بازی هم انتقال داد. هرچند مقایسهها میان مربیان دردناک است، اما به یاد بیاورید روزی را که پرویز مظلومی بدون آندو، جباری، کیانوش، مجیدی و البته بدون خریدهای این فصل مثل نکونام، توزی، جانواریو، اکبرپور و ... وارد زمین شد و شورورزانه مقابل پرسپولیس جنگید. همین جمعه، مانوئل که در قیاس با قلعه نویی هم نیمکتی لرزانتر داشت، هم تیمی ناقصتر، هم هوادارانی کم صبرتر، هم موقعیتی خطرناکتر در جدول، شهامتی خاص را به هوادارانش هدیه داد. شهامتی که باعث میشد، سکوها هم به سود پرسپولیس بچرخد. استقلال نباخت، اما امیر بازنده بود./ش