آدم های زیادی، همه جای دنیا پیدا می شوند که آن چه را می بینند، مبنای قضاوتشان قرار می دهند و این رای صادر کردن های مشاهده ای برخی مواقع می تواند تطبیق واقعیت و حقیقت هم باشد اما خب قبول کنیم همیشه هم این طور نیست! برای قضاوت در مورد یک رویداد باید به اندازه لازم در موردش تخصص داشت.
فوتبال را میلیون ها نفر در سراسر دنیا دنبال می کنند، برایش وقت می گذارند و حتی برخی بابت این پدیده جان عزیز از کف می دهند! در دنیای وسیع فوتبال همه هم یک جور مشخص به قضیه نمی نگرند. دید یک هوادار ساده به فوتبال با نگاه یک مربی با نگاه یک ژورنالیست با نگاه یک کارشناس و دیگران متفاوت است. همین بازی استقلال و ذوب آهن را در نظر بگیریم. یکی توان فنی منوچهری را می بیند، یکی تاثیرگذاری بائو را. ژورنالیست ها معمولا قالبی قضاوت می کنند. یعنی آن ها یاد گرفته اند در این گونه موقعیت ها «تعویض های سرمربی» را مبنای تحلیل ها، تیترها و قضاوت های بعدی شان قرار دهند، چون این چیزیست که می بینند!
در این بین مربی ها به خیلی از وقایع رخ داده آگاهند اما خب آن ها ترجیح می دهند وقتی فضای رسانه ای به سودشان است، کمتر به جزئیات بپردازند اما در مجموع بهتر از هر کس دیگری می دانند چه طور شد که این طور شد؟
کارشناسان فوتبال چه کارشناسان حرفه ای و چه کارشناسان رسانه ای معمولا درکی نزدیک به مربی از قضیه دارند. به اندازه آن ها بر کنش ها و واکنش های یک تیم احاطه ندارد اما قضاوت شان با توجه به تخصص و شناخت شان از فوتبال و این که مثل مربی ها فشاری متوجه شان نیست و از دور کل قضیه را رصد می کنند، معقول تر و راهگشاتر است.
قلعه نویی در بازی با سایپا اشتباهات متعددی داشت که در حقیقت رفع این اشتباهات یکی از دو عامل پیروزی استقلال بر ذوب آهن بود. میزبان در ترکیبش فقط دو نقطه ضعف داشت. یکی حضور بیک زاده در دفاع چپ و دیگری استفاده از نکونام ناآماده به عنوان هافبک دفاعی که با توجه به مصدومیت منتظری و عدم آمادگی میثم حسینی باید گفت سرمربی استقلال در این دو مورد دستش بسته بوده و چاره دیگری نداشته است.
نقطه قوت کار قلعه نویی استفاده از خسرو حیدری در خط هافبک برای استفاده از سانترهای او بود که منجر به پویایی بیشتر جناح راست استقلال شده بود. فصل قبل هم ترکیب حمودی به عنوان مدافع راست و جلوی او حیدری نتیجه بهتری برای استقلال داشت.
با توجه به دفاع لایه ای و متراکم ذوب آهن، اتخاذ تاکتیک سانتر از جناحین بهترین راه بود اما دو ایراد برای استقلال داشت. برهانی و اکبرپور به عنوان زوج خط حمله اگر چه ذوبی ها را در یک سوم دفاعی خودشان نگه داشته بودند اما چون هیچ کدام سرزن نیستند، نتوانستند تاثیر چندانی روی دروازه حریف داشته باشند، خصوصا که دروازه بان ذوب آهن یک بلند بالای به تمام معنا بود و در کنار مدافعان تیم اصفهانی بسیاری از توپ های ارسالی را جمع یا دفع کرد.
در کنار رفع اشتباهات قلعه نویی، دومین عامل مهم پیروزی استقلال «ثبات تاکتیکی» این تیم بود که بدون شک جای توجه ویژه دارد. بحث ثبات تاکتیکی مقوله ایست که در فوتبال ما جایگاه چندانی ندارد. ثبات تاکتیکی یعنی منطقی بازی کردن، یعنی تا دقیقه آخر تحت امر مربی بودن و دوری از احساسات. استقلال تا همان اواخر بازی که به گل رسید، روی ارسال توپ از جناحین اصرار کرد و دیدیم که با تغییر بازیکنان و استفاده از نفرات با قابلیت تر در این تاکتیک، نهایتا به گل رسید.
استفاده به موقع از منوچهری که تنها مهاجم بلندزن استقلال است توانست در موقعیتی که وی به تنهایی بین چند مدافع ذوب آهن حضور داشت برای استقلال گل به همراه داشته باشد. شاید اگر قلعه نویی می خواست مثل بازی با سایپا منوچهری را از ابتدا به میدان بفرستد، این مهاجم را تا این حد باانگیزه نمی دیدیم. این چیزها جزو قوانین نانوشته فوتبال است که یک مربی بداند از هر بازیکنی چه زمانی و چگونه بازی بگیرد و قلعه نویی سوای بازی با سایپا در مجموع نشان داده هنر بازی گرفتن از بازیکنانش را دارد./ش