پای تلویزیون مینشینی و با خودت میگویی امشب یک فوتبال درست و حسابی میبینیم. وقتی بازی شروع میشود و صدای گزارشگر را میشنوی با خودت میگویی خدای من!
به گزارش مشرق، متن زیر نقدی است بر گزارش بازیهای یورو 2012 و به این نکته میپردازد که چگونه گزارشگرها در دنده 2 گیر میکنند؟!
حس تلخی است. دیدن بازیهای زیبا و سطح بالا و شنیدن گزارشهای سطح پایین. در سالهای اخیر پدیدههای زیادی به گزارشگری صدا و سیما اضافه شده است. هدف از گزارش بازی توسط یک گزارشگر افزایش لذت بازی برای شنونده است اما در برخی موارد اگر نگوییم اکثر موارد این پدیده به جای اینکه منشا زیبایی باشد روی اعصاب آدم پیادهروی میکند جوری که لذت دیدن فوتبال ناب را از آدم میگیرد.
1- تلفظ ها: مورد اول و مهم که از همه بیشتر روی اعصاب است، تلفظها است. بهتر است آدم وقتی گزارشگر حرفهای صدا و سیما است اگر هم قرار نیست همه زبانها را بداند حداقل لیگهای معروف دنیا را دنبال کند و گزارشگر بومی را مد نظر قرار دهد و از گفتن چیزهایی که ذهن شنونده معمولی را نیز به سوت کشیدن وادار میکنند پرهیز کند.
مثلا خیلی خوب است که آدم بداند اسم اینیستا آندرس است و نه آندری. آندری مال روسیه و کشورهای مجاور است. مثلا آندری آرشاوین یا آندری شوچنکو.
یا خیلی خوب است که بدانیم اسم آلونسو ژابی است و قطعا «ب» دارد و نه «و». ژاوی اسم هافبک بارسلوناست.
2- لحن: مورد بعدی لحن برخی گزارشگران است. برخی گزارشگران زیادی نسبت به دیدن و گزارش کردن فوتبال هیجان زده میشوند و برخی دیگر انگار دارند توی پارک ساعی قدم میزنند و بازی فوتبال چند پسربچه را میبینند و برای رفیقشان تعریف میکنند.
مثلا من نمیدانم لحن هیجانی گرفتن، وقتی که پیکه توپ را بدون هیچ مزاحمی در خط دفاع به راموس پاس میدهد چه جایگاهی دارد؟!
جای خود شوخی میکنند و در جای خودش نیز ساکت میشوند تا به شنونده مجال بدهند تفکر کند!
3- دادن اطلاعات:
برخی گزارشگران دوست دارند در حالت خوشبینانه اطلاعات زیادشان را با شنوندگان به اشتراک بگذارند اما در اکثر موارد به بمباران اطلاعاتی شنونده میانجامد.
یا مثلا مورد دیگر به رخ کشیدن اطلاعات فوتبالی آقای گزارشگر است در زمینه فوتبال و مدرک مربیگری درجه A آسیا که خب اکثرا به نقد دفاع خطی و سرزنش پاسهای بی شمار و به زعم ایشان بی هدف تیمهایی که شبیه بارسلونا بازی میکنند میانجامد! بهتر است آدم کمی فروتن باشد و به این فکر کند که مردم هم برخی موارد را در مورد فوتبال میدانند!
4- فوتبالی بودن: آدم وقتی فوتبال را گزارش میکند یا در اصطلاح انگلیسیاش راجع به آن نظر میدهد، باید یکسری ویژگیهایی داشته باشد. یعنی عشق فوتبال باشد. یعنی بداند که جا ماندن یعنی چه و پوشش دادن یعنی چه؟!
مثلا در بازی اسپانیا - کرواسی در نیمه اول در یک کورس راموس بدجور جا ماند و پیکه تکل کرد و توپ را دور کرد که راموس عصبی آمد و تکل بدی را زد که به نظر پنالتی میرسید و حتی در اعتراض به این حرکت یکی از بازیکنان کرواسی کارت زرد گرفت! اما گزارشگر گفت پیکه جا ماند و راموس پوشش داد! تعریف جدیدی از جا ماندن و پوشش دادن!
5- چند بعدی بودن: البته این موهبتی است که در ایران تنها یکی دو نفر از آن برخوردارند. این علاوه بر فوتبال و بعد فوتبالی ابعاد دیگری را به شنونده اضافه میکند که خب متاسفانه خیلیها مطالعه لازم در این زمینه را ندارند!
سوای همه این حرفها یک پیشنهاد برای گزارشگران جوان این است که اگر یکسری عادات بد را کنار بگذارند و سعی کنند خودشان باشند نه کپی عادل فردوسی پور با سس اضافه از هیجانات و اطلاعات!! یا حتی در موردی کپی جواد خیابانی! میتوانند برند جدیدی از گزارشگر در صدا و سیما باشند و به من شنونده این حس را بدهند که وقتی پای تلویزیون مینشینم و صدایشان را میشنوم حداقل ناامید نشوم.