ابتدا از تیم ملی شروع کنیم. کارلوس کیروش انگیزههای زیادی دارد که ایران را به جام جهانی ببرد. بیشک شما بازیکنان هم این را درک کردهاید.
بله، حضور او برای فدراسیون، مردم و ما بازیکنان خیلی امیدوارکننده است. با کیروش فقط به صعود به جام جهانی فکر میکنیم و اصلا به نرفتن فکر نکردهایم. او مرد بزرگی است و شخصیت بزرگی دارد. این شخصیت را به تیم هم منتقل کرده است.
مثلا در بازی با اندونزی باور میکردی این همه تماشاچی به استادیوم بیاید؟ انگار این تاثیر حضور کیروش است.
واقعا من هم باورم نمیشد. همانطور که گفتم او به تیم ملی شخصیت و بزرگی داده است. در مقابل بحرین دیدید که ما چطور بازی کردیم. این تیم همیشه ما را اذیت میکرد. گربه سیاه ایران بود ولی در همان بحرین میتوانستیم حداقل 4 گل به این تیم بزنیم. در طور 90 دقیقه 2 تا توپ روی دروازه ما نیاوردند. نکته آن مسابقه هم گلزنی تیم ملی در وقتهای تلف شده بود. او روحیه جنگیدن را به تیم تزریق کرده و همین که ما تا دقیقه 90 میجنگیم، نکته مهمی است. در سالهای اخیر ما همیشه مقابل اغلب تیمها مشکل داشتیم. جلوی همان قطر آخرین بار قبل از کیروش چقدر بد بازی کرده بودیم ولی با این مربی در دوحه حداقل باید 5 گل به این تیم میزدیم. مردم دیگر فوتبال را میفهمند و متوجه میشوند که فوتبال ما عوض شده. کیروش روحیه بردن را به تیم تزریق کرده است. واقعا دوست ندارم وقتی او را داریم، از نرفتن حرف بزنیم. من خودم دوست دارم صعود کنیم چون میخواهم جام جهانی را تجربه کنم. به کمک خدا و حمایت مردم شک ندارم که بالا میرویم.
در مرحله دوم رقبا خیلی سختتر هستند. 3 بازی پشت سر هم در خرداد ماه سال آینده داریم. کیروش اسمش را گذاشته بود ماموریت غیرممکن. مثلا میگفت ممکن است ما به ازبکستان برویم، بعد برگردیم تهران بازی کنیم و بعد برویم استرالیا. خوبی کیروش این است که به سختترینها فکر میکند.
وقتی خودت را برای این شرایط آماده کرده باشی، همیشه به جای بهتری میرسی تا این که تصور کنی همه چیز آسان است.
با وجود سابقه کیروش در منچستر، رئال مادرید و تیم ملی پرتغال واقعا برای او قابل هضم است که تیم ملی برای سفر تا بحرین 8 ساعت در راه باشد؟
حتما او این چیزها را قبول کرده. البته قرار شده بازیکنانی که بازی کردهاند، در هواپیما در بخش بیزینس کلاس بنشینند تا زیاد مشکل پیدا نکنند.
واقعا تیم ملی به هواپیمای شخصی نیاز ندارد؟
وسط بیابان دنبال هواپیمای شخصی میگردید؟
در یکی دو ماه گذشته پرویز مظلومی سرمربی تو در استقلال از منتقدان اصلی کیروش بود. تو چه برداشتی از این اختلاف نظرها داری؟
میدانم منظور شما چیست. من خودم بعد از بازی با سایپا علیه عزیز محمدی حرف زدم. خود او میداند چقدر دوستش دارم. خیلی به گردن من حق دارد. حقیقت این است مردم وقتی می آیند استادیوم گوششان بدهکار نیست که ما مصدوم داریم یا به این کار ندارند که ما سه روز در میان بازی میکنیم. هم من باید جوابگوی طرفداران باشم، هم پرویز مظلومی و هم دیگر بازیکنان. هر کس واقعا به فکر خودش است و کیروش هم دارد برای تیم ملی برنامهریزی میکند. حالا این وسط سازمان لیگ وظیفه دارد که بین آنها تعامل ایجاد کند. با این شرایط ما خیلی تحت فشار هستیم و زیاد مصدوم میدهیم.
قبول دارید هیچ تیمی هم به اندازه استقلال مصدوم نداده است؟
خب شاید به خاطر این است که ما هم اول فصل و هم نیم فصل زمانی برای بدنسازی نداشتیم.
این موضوع اصلا به کادر پزشکی استقلال ربط ندارد؟
بازیکن در وهله اول بدنسازیاش مهم است. در واقع کار با این شروع میشود. بعد تو به تمرین میآیی. اگر در تمرین آسیب ببیند یعنی خوب بدنسازی نکرده است. اگر هم آماده باشی اصلا مصدوم نخواهی شد. در واقع کار اصلا به کادر پزشکی نمیرسد. زمین خوب هم گاهی مزید بر علت میشود. واقعا من ماندهام تیم نفت چطور در دستگردی بازی میکند. ما آنجا درست و حسابی نمیتوانیم تمرین کنیم.
الان کابوس فینال حذفی را نمیبینید؟
نه کابوس نیست.
البته گفتهاند چمن حافظیه تا قبل از عید آماده میشود.
ای بابا، این چه حرفی است؟ مگر میشود یک ماهه این چمن درست شود؟ از آن موقع که من در فجر بودم تا حالا یک دستی هم به این زمین نزدهاند.
شما نسلی از بازیکنان هستید که خوب درک میکنید و حرف میزنید ولی کاری که باید انجام بدهید نمیکنید. چرا اتحادیه بازیکنان ندارید؟
من دو هفته پیش این حرف را زدم. خود من خیلی وقت است دنبالش هستم ولی مهم این است که یک تعداد بازیکن با هم باشیم. با یکسری دوستان ارتباطم خیلی نزدیک است. الان خود من مشغلههایم زیاد است ولی سرم خلوت شود این کار را میکنم.
این بحث دوستی که پیش آمد، یاد جام جهانی 2006 افتادیم و اختلافاتی که داخل تیم بود. الان ظاهرا دیگر از آن جو خبری نیست و در تیم ملی همه با هم دوست هستند. حتی بعد از گلهای تیم ملی کل نیمکتنشینها با هم خوشحالی میکنند. این نکته مهمی است.
مهمترین چیز همین است. من آن دوره که در تیم ملی نبودم ولی الان مهم این است که ما با هم یک دست هستیم. این تیم تورنمنت سختی را در جام ملتها سپری کرد. بعد از این که برگشتیم بازیکنان علیه هم حرف نزدند. همه از یکدیگر حمایت کردند. الان این دوستی خیلی بیشتر دارد خودش را نشان میدهد. ما بازیکنان تیم ملی معمولا در اردو هستیم و حتی بیشتر از خانواده، همدیگر را میبینیم. این خودش اتحاد را به وجود میآورد. استقلال هم بیشتر از هر چیز موفقیتش را مدیون این دوستی است.
به لیگ برتر برگردیم. خوب است استقلال و پرسپولیس ستاره داشته باشند، درست است؟
شاید برای شما خوب باشد که آنها ستاره داشته باشند. شما از ستارهها می نویسید.
ولی تماشاگر باید یک نفر را تشویق کند.
وقتی تیم خوب باشد چرا یک نفر تشویق شود؟
مثلا وقتی مجیدی بود تیم را حداقل در حمله جلو میبرد.
ولی من معتقدم طرفداران تیم را تشویق کنند بهتر است.
ببینید امسال پرسپولیس نتیجه نگرفته ولی طرفداران مدام میگویند به خاطر پرسپولیس و علی کریمی به استادیوم میرویم. این نشان میدهد کریمی به تیم وزن داده.
صددرصد. کریمی جزو ستارهها و بزرگهای فوتبال ماست. اگر نکونام هم برگردد میتواند مثل کریمی باشد. او واقعا کمتر از علی نیست.
رحمتی چطور؟ نمیخواهد برای خودش وزنهای باشد...
نه من دنبال کم کردن وزن هستم!
شاید اگر شما در داربی یکی مثل مجیدی را داشتید اینطور نمیباختید.
من کاری ندارم. خود مردم فوتبال را میفهمند. نمیتوانی چیزی به آنها القا کنی. بازی فولاد بود که توپ از زیر بغلم رفت توی گل. 5 دقیقه تماشاچیها داشتند من را تشویق میکردند. با این که بازی تمام شده بود دوباره من را صدا زدند و از روی پلهها برگشتم بالا. مردم میفهمند چه کسی بازی میکند، چرا میرود و چرا نمیرود. حالا بخواهیم یکسری چیزها را القا کنیم درست نیست.
تو خیلی اخمو شدهای!
خب از این به بعد اخم نمیکنم و میخندم.
خیلیها میگویند تو بهترین گزینه برای کاپیتانی هستی. چرا که بازیکن باسابقهای هستی و پیراهن شماره یک تیم ملی را هم بر تن میکنی!
نه اصلا به بازوبند فکر نمیکنم.
بازیکنان استقلال روی تو نظر دارند.
نظر لطفشان است. رابطه من در استقلال با بازیکنان طوری است که شاید به خیلیها پرخاش کنم یا سرشان داد بزنم ، اما شما دیدی کسی ناراحت شود؟ شاید احترام برایم قائلند.
اگر نظر بازیکنان برای کاپیتانی روی تو باشد چطور؟
هیچ وقت بازوبند را نمیگیرم، حتی اگر بدهند. /ش