هنگامی که به ورزشگاه میرویم و روی صندلیها و سکوها مینشینیم اشخاصی را ایستاده در ردیفهای مختلف و با لباس های متفاوت میبینیم که بوق و طبل به دست گرفته اند یا با فریادهایی بلند مشغول به هدایت و راهنمایی هواداران و تماشاگران هستند. اینها همان بوقچی های قدیم و لیدرهای فعلی هستند.بوقچی هایی که در چند سال اخیر قدرتی فراتر از سکوها پیدا کرده اند و شواهد گواهی می دهند در حوزه های مدیریتی نیز نفوذ کرده و بعضا برای مدیران نیز تصمیم گیری می کنند و در باشگاه های بزرگ کشور جریان سازی می کنند.
برای شناخت بهتر از لیدر، در وهله اول باید معنای واقعی آن را بدانیم؛ به راستی لیدر چه معنایی دارد و به چه اشخاصی لیدر میگویند؟
لیدر در لغت به معنای راهنما و رهبر است و زمانی که مجموعهای از افراد دور یکدیگر جمع میشوند، شخصی به عنوان هدایتکننده مسئولیت راهنمایی این افراد را برعهده میگیرد. طبق تعریفی که از این شخص در فرهنگها شده است این فرد باید دارای اطلاعات و آگاهی زیادی باشد تا بتواند افراد را به سمت و سویی که هدف مجموعه است سوق دهد، اما سوالی که مطرح میشود این است که آیا واقعا فوتبال و تماشاگران فوتبالی به این اشخاص نیاز دارند؟ شاید این گونه بهتر باشد که بپرسیم؛ آیا وجود چنین اشخاصی در ورزشگاهها لازم است؟ آیا این گونه نیست که این افراد فقط در جهت منافع باشگاهی که در آن فعالیت میکنند شعار میدهند؟ یعنی اگر راست و یا دروغ، در هر صورت شعارهایی سر میدهند که یا از بالادستان خود و از پیش تعیین شده و یا برای حفظ منافع خود فریاد میزنند؟ یا خصومتهای شخصی را دخیل میکنند؟ مگر تماشاگران نمیدانند چه شخصی خوب کار میکند و چه بازیکنی کمکاری میکند؟ البته نباید از منافع و سودهایی که این افراد میتوانند در ورزشگاهها به وجود آورند گذشت. حضوری که میتواند شعارهای غیراخلاقی و غیر ورزشی را از روی سکوها دور کند، اما آیا چنین اتفاقی تاکنون در استادیومهای ما رخ داده است؟! یا به جای اصلاح چنین مسائلی شاهد رفتارهایی به مراتب بدتر بودیم. شاهد درگیریهایی بین لیدرهای دو تیم، درگیری لیدر با مربی، فحاشی لیدر به سرمربی و یا مسائلی که بسیار در فوتبال ما رخ داده است.
در نگاهی اجمالی به وضعیت ورزشگاههای باشگاههای خارجی و لیگهای معتبر میتوان دید که چنین افرادی در سکوها و ورزشگاهها وجود ندارند و این تماشاگران هستند که خود مشغول به تشویق تیم محبوب خود میشوند بدون هیچ لیدر و رهبری!
بررسی نحوه تشویق تیم ها در لیگ های اروپایی و برخی از کشورهای پیشرفته فوتبال در آسیا از جمله ژاپن و کره جنوبی نشان می دهد که آنها کانون هواداران دارند که فقط در روز مسابقه ماموریت شان آغاز می شود و بعد از بازی فوتبال هم این ماموریت به پایان می رسد. حوزه مدیریت با حیطه فعالیت آنها کاملا جداست.
اما در فوتبال ما سرگروه هواداران لیدر نامیده می شوند و شرایط کاملا با انچه که در سطح اول فوتبال حرفه ای دیده می شود، متفاوت است؟ باشگاههای ما که واژه فرهنگ را دنبال نام خود به یدک میکشند در اولین اقدام برای ساماندهی هواداران و تماشاگران خود دست به استخدام افرادی به نام لیدر میزنند. افرادی که امید دارند با حضورشان در ورزشگاهها امید و انگیزه بازیکنان تیمشان را افزایش دهند و با تشویقهای موثر در راستای موفقیت تیم تلاش کنند. شاید بتوان از اولین مدیرانی که کانون هواداران و ساماندهی تماشاگران را در ایران راهاندازی کرد به اکبر غمخوار در باشگاه پرسپولیس اشاره کرد. غمخواری که در زمان مدیریتش به علت دودستگی به وجود آمده بین هواداران پرسپولیس قصد داشت تا با تشکیل کانونی به سمت و سویی برود که هدفش بود و هواداران را یکدست کند که البته پس از او، حسین قریب در باشگاه استقلال به مراتب کانونی پررنگتر تاسیس کرد.
شاید که نه حتما پیش از این نیز افرادی بودند که به علت عشق و علاقه خود به تیم محبوبشان در تمام بازیها حاضر میشدند. مرحوم ممد بوقی و حسن تارزان از قدیمی های بوقچی ها بودند که در بازی های باشگاهی یکی برای پرسپولیس بوق می زد و دیگری برای استقلال و در بازی های ملی نیز رنگ ها کنار می رفت و تیم ملی در اولویت قرار می گرفت. کسانی که بدون هیچ چشمداشتی و تنها برای موفقیت تیم محبوبشان در ورزشگاهها حاضر میشدند. آنها تا روز قبل از مسابقه هیچ ارتباطی با باشگاه ها نداشتند و ورود و خروجشان در دل هواداران بود. آنها دفتری نداشتند و نحوه فعالیت آنها کاملا جدا از سیستم مدیریتی باشگاه بود، اما اکنون شرایط متفاوت شده و باشگاهها افرادی را برای این موضوع استخدام میکنند و لیدرها برای حمایت از تیم محبوبشان حقوقی را دریافت میکنند و در ازای فریادهایی که سر میدهند پول دریافت میکنند! شاید این امر باعث شده تا این اشخاص وظیفه اصلی خود را فراموش کنند و به عنوان عضوی رسمی که در باشگاه استخدام شدهاند دست به اقدامات دیگری از جمله تعیین و تکلیف برای باشگاه بزنند.
در این گزارش قصد نداریم به ضرورت و لزوم وجود چنین اشخاصی بپردازیم، بلکه بحث تعاریف و مشخص شدن وظایف افراد را مد نظر داریم. لیدری که میتواند در تیم با سردادن شعارهای روحیهبخش باعث انگیزه بازیکنان بشود و هم میتواند با درگیری باعث حاشیهسازی در تیم بشود و شاید پس از مدتی حتی باعث تغییر و تحولات در تیم و یا حتی باشگاه بشود.
*رفتار سرد سردار با بوقچی ها
محمد رویانیان، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس که اولین حضور خود را در عرصه فوتبالی تجربه میکند، دست به اقدامی زد که خطیب در زمان مدیریت خود زد. خطیب که پس از غمخوار مدیرعامل پرسپولیس شد، لیدرها و همان هواداران شاخص باشگاه را به دست فراموشی سپرد و حمایتهای زیادی از این افراد انجام نداد.
رویانیان نیز که به نظر میرسد دل خوشی از این اشخاص ندارد، چند روز پیش و پس از حضور مصطفی دنیزلی در تمرینات سرخپوشان تصمیم گرفت تا از حضور لیدرها در باشگاه ممانعت کند. رویانیان حضور چنین افرادی را به ضرر باشگاه و تیم میداند و خطاب به آنها گفت که شما چه اقداماتی به سود تیم انجام دادهاید؟ او شعارهایی که علیه دایی، استیلی و کاشانی در ورزشگاهها سر داده میشد را منتسب به لیدرها دانست و چنین جوی را به ضرر تیم خواند و عنوان کرد که از این پس کانون مشوقین در باشگاه پرسپولیس حضور خواهند داشت و چیزی به نام لیدر نداریم.
سردار از روزهای آغازین حضورش در پرسپولیس اعلام کرده که می خواهد ساختارها را تغییر دهد و پرسپولیس جدیدی را بسازد، جراحی سکوها شاید یکی از برنامه های مدیریتی رویانیان است و دوست ندارد مانند مدیران یا مربیان قبلی سرخ پوشان از روی سکوها شاهد بیانیه ها، شعارهای تند و دو دستگی باشد.
به هر حال برای قضاوت بهتر و برای رسیدن به یک جمع بندی ایده آل این مورد نیاز به یک آسیب شناسی دقیق و جامع دارد.
چه استقلال و چه پرسپولیس برای آنکه بتوانند سکوهای سالمی داشته باشند نیازمند الگوهای مناسب و سیستم های نوین در سازماندهی هواداران دارند. رسیدن به این هدف کار راحتی نیست مگر آنکه برخی مدیران و بازیکنان بخواهند این حقیقت را درک کنند و بیش از آنکه بخواهند تحت تاثیر سکوها باشند، بیشتر به مسایل فنی و مدیریتی خود تمرکز کنند./ش