صدای عروسی را حتی روی سکوها هم میتوانستی بشنوی! آنجا که استقلال گلهای مفت میخورد و مدام از حریف عقب میافتاد اما هواداران روی سکوها برای پرسپولیس کری میخواندند و سوبله و چوبله میکردند و کهکشانیها را فریاد میزدند!
هواداران استقلال کاملا حق دارند عروسی بگیرند. حتی تا چند بازی بعد هم آنها عروسی میگیرند چرا که حریف خود را آنقدر به زانو در آوردهاند که تاریخ مقابل آنها تعظیم کرده است؛ اما آیا بازیکنان هم حق دارند مغرور باشند؟ و در عروسی شرکت کنند؟
دنیای حرفهای این مهم را بر نمیتابد! در دنیای حرفهای بازیکنان مثل دیجی در عروسیها میمانند؛ آنها کارشان را انجام میدهند و خودشان از آن لذتی نمیبرند بلکه این میهمانها هستند که با صدای موزیک شاد میشوند و کیفشان کوک میشود اما متاسفانه در مقابل نفت آبادان دیجیها هم کارشان را رها کرده بودند و همراه با میهمانان پایکوبی میکردند! برخی خسته بودند و بازی نکردند(!) برخی بازی کردند اما به جای بازی کردن، «بازی بازی» کردند! برخی هم که فقط اشتباه کردند به جای بازی کردن!
کار تمام نشده است؛ در واقع برای استقلال تازه کار شروع شده است! این چند روزی که سپری میشود جزو روزهای کم فشار استقلال است و تا چند روز دیگر بازیهای حذفی داخلی و سپس حذفی آسیایی و لیگ و جام باشگاههای آسیا چنان در هم میآمیزد که نفس نمیتوانند بکشند و اگر قرار باشد پس از هر پیروزی بزرگ عروسی بگیرند و 7 شبانهروز خوش باشند لیگ و حذفی و آسیا را با هم از دست میدهند و ناکامان بزرگی خواهند شد! غرور، دشمن بازیکن است و وقتی غرور و رضایتمندی و خوشحالی به هم تنیده میشود از بازیکن چیزی باقی نمیماند!
پرویز مظلومی و منصور پورحیدری این مهم را میدانند و دقیقا میفهمند که عیب کار کجاست!
مظلومی خودش تعریف میکند و میگوید در عرض یک هفته پس از قهرمانی در آسیا که روی دوش مردم به تهران رسیدیم، هفته بعد چنان شکستی خوردیم و با چنان واکنشی از سوی مردم مواجه شدیم که ما را با آمبولانس از ورزشگاه خارج کردند!
این قصه ممکن است برای استقلال رخ دهد و اگر همه به خودشان نیایند و استراحت کردن را به اتمام نرسانند و عروسی را مختومه اعلام نکنند استقلال روزهای بدتری را هم خواهد دید.
بله پیروزیهای متوالی مقابل پرسپولیس استقلال و همه اعضایش را کاملا بیمه کرده است، شاید حتی شکستهای بعدی هم زیر سایه رکورد بزرگ استقلال تاثیر زیادی نداشته باشد اما استقلالیها نباید فراموش کنند که حافظه تاریخی ما ایرانیها ضعیف است و اگر بخواهند همچنان به جای فوتبال بازی کردن و جنگیدن عروسی بگیرند، به زودی صدای همه در میآید! آنها با این تیم هماهنگ، متعصب و پیشرفته، افقهای بلندی را برای خود متصور شدهاند که به پیروزی در داربی ختم نمیشود!
در واقع استقلالیها باید عروسی را تمام کنند وگرنه دومین نفت هم میتواند استقلال را بسوزاند و رویای قهرمانی نیمفصل را با خود بشوید و ببرد!
این روزها استقلال یک تیم رویایی است؛ اما حتی تیمهای رویایی هم اگر درست بازی نکنند و اگر برای پیروزی نجنگند به بنبست میرسند و حیف از این تیم است که آخر فصل حسرت این روزها را داشته باشد و بازیکنانش روزهایی را به یاد آورند که با عروسی گرفتن آتش به امتیازات خود کشیدهاند!