«مجتبی جباری» را به جرأت می توان بهترین چهره این روزهای فوتبال ایران نامید. او اساساً آدم متفاوتی است همچنین فوتبالیست متفاوتی. نگاه او به مقوله فوتبال و از آن مهمتر به زندگی موجب می شود تا به او بگوییم «خاص»، آنچه میخوانید گفتگویی متفاوت با مجتبی جباری است:
* فکر می کنم سال نود برای تو، سال متفاوتی بود، سال اوج گیری دوباره و سالی که دیگر از آن بدشانسی ها خبری نشد.
- خب بله، سال خوبی بود. از ابتدای این فصل تمام تلاشم را کردم تا به فرم مطلوب برسم هر چند خیلی سخت بود اما کوتاه نیامدم و ادامه دادم. یکی از دلایل اصلی این شرایط خوب من، پزشک تغذیه ام آقای «دکتر فرج زاده» بود که جا دارد از ایشان تشکر ویژه ای داشته باشم؛ بعد هم که آقای مولایی به استقلال آمدند و تمرینات بدنسازی ویژه ای را برایم در نظر گرفتند خیلی آماده تر شدم. این مسائل کمک کرد تا راحت تر تمرین کنم و در خدمت تیم باشم.
* در همین سال به مهره غیرقابل انکار «تیم کارلوس کی روش» مبدل شدید.
- داستان من و تیم ملی داستان متفاوتی است. من برخلاف خیلی ها از طریق تیم ملی معروف نشدم و در باشگاه ها به شهرت رسیدم؛ البته در این سال ها همواره در اردوهای تیم ملی حضور داشتم و در 18 سالگی توسط برانکو از ابومسلم به تیم ملی فراخوانده شدم اما زیاد بازی نکردم که یکی از دلایل این موضوع مصدومیت ها و دلیل دیگرش به مقاطعی برمی گردد که کیفیت بازی نفرات خیلی اهمیتی نداشت و لژیونرها تحت هر شرایط در تیم ملی بازی می کردند.
* اگر اشتباه نکنم 25 بازی ملی داری؟
- بله
* کم نیست؟
- کم است، بله اما خب کاری نمی توان کرد.
* داستان «کارلوس کی روش» با خارجی های قبلی تیم ملی متفاوت است، شنیده ایم که خیلی به بازی تو علاقه دارد.
- بله البته در دوره های قبلی هم مربیان بدی نداشتیم اما مصدومیت های پشت سر هم مانع راهم شده بود. «کی روش» تجربه زیادی دارد و از برخورد ایشان با کادر فنی، بازیکنان و کلیه عوامل تیم ملی لذت می برم و درس می گیرم. یک بار جمله ای را به ما گفت که خیلی مهم بود و تا آن روز از زبان هیچ مربی ای نشنیده بودم.
کی روش گفت: «شما فوتبالیست حرفه ای هستید، از فوتبال لذت ببرید و دائم در استرس و فشار نباشید.»
* فکر می کنی با این مربی، جام جهانی به ما لبخند بزند؟
- بله، ان شاءالله
* ولی حتماً می دانی که راه سختی در پیش داریم.
- این را همه می دانند.
* پس از آن گرد و خاکی که به راه انداختی، در دربی هفتاد و سوم آن قدر خوب بودی که دیگر کمتر کسی یاد آن مصاحبه جنجالی تو افتاد.
- البته در این دربی خیلی سرحال نبودم و شدت سرماخوردگی ام در حدی بود که حتی انتظار نداشتم بتوانم به زمین بروم؛ با این حال تا وقت های اضافه مسابقه انرژی ام را تقسیم کردم و دوام آوردم و خوشبختانه با آن گل ها به پیروزی رسیدیم. با وجود آنکه دو گل زدم و بهترین بازیکن زمین شدم اما خودم اعتقاد دارم در دربی قبلی بهتر عمل کردم.
* خیلی ها می گویند پاس زیبای امیرآبادی به تو روی گل اول، پاسی از جنس پاس های خودت بود.
- پاس فوق العاده ای بود؛ مهدی در آن صحنه درک خیلی خوبی از من داشت. وقتی توپ به او رسید فریاد زدم «صبر کن، صبر کن» و مهدی هم ایستاد و وقتی من عبور کردم آن پاس فوق العاده را داد.
* و تو هم با دقت به توپ ضربه زدی؛ انگار در یک صدم ثانیه هم تصمیم گرفتی استپ نکنی و هم دروازه بان را فریب بدهی.
- همین طور بود. اول نشان دادم که می خواهم توپ را با روی پا بزنم و همین مسئله موجب شد دروازه بان آنها برای تصمیم گیری تاخیر کند و در لحظه آخر با بغل پا توپ را وارد دروازه کردم.
* گل دوم را هم که خیلی با آرامش از روی نقطه پنالتی زدی.
- بله، از آقا فرهاد خواستم من بزنم می دانستم حقیقی شیرجه می زند و توپ را به وسط زدم.
* نتایج استقلال تا اینجای فصل منتقدان تیم شما را راضی نگه داشته اما بحث کهکشانی بودن این تیم موضوعی دوسویه است؛ برخی ریشه این نتایج را در یارگیری اول فصل استقلال می بینند، نظر تو چیست؟
- درباره موضوع کهکشانی نظری ندارم اما ما به معنای واقعی تیم هستیم و یک دست شما می توانید هر اسمی روی آن بگذارید. شما نمی توانید در گروه موسیقی فقط دو سه نوازنده خوب داشته باشید و دیگران ساز خودشان را بزنند. ما در استقلال گروه ارکستری هستیم که سازها و نوا زنده ها با یکدیگر همخوانی دارند و همین مسئله موجب شده تا موفق عمل کنیم و نتایج خوبی بگیریم.
* و این گروه به نظر تو قهرمان می شوند؟
- ان شاءالله.
* مجتبی، تو آدمی احساسی هستی؟
- بله
* «برون گرا» هستی یا درون گرا»؟
- بعضی چیزها را بروز می دهم و بعضی چیزها را نه. در این سال ها اگر هم حرفی زده ام فقط بخش های اندکی از نظراتم بوده است.
* ظاهراً نگاه تو به زندگی و فوتبال متفاوت است.
- نمی دانم.
* رفتارت موید این موضوع است؛ به نظر می رسد دغدغه هایت پایانی ندارند.
- خب دغدغه که دارم. من نمی توانم مثل خیلی ها از کنار مسائل بی تفاوت بگذرم. درسته که گاهی «خودخوری» می کنم ولی بازهم حرف هایم را می زنم حتی به قیمت اینکه گروهی ناراحت شوند. این ذات من است که نمی توانم ساکت بمانم. وقتی انسان می بیند که از توانایی های موجود در ورزش کشورش خوب استفاده نمی شود، چرا نباید اعتراض کند؟
* قبول داری که آدم غیرقابل پیش بینی ای هستی.
- نمی دانم، مگر اتفاقی افتاده؟
* بعضی وقت ها که کسی انتظارش را ندارد اعتراض می کنی؛ حتی در سبک بازی ات و در نوع پاس دادن هایت نیز قابل پیش بینی نیستی.
- (می خندد)
* موافقی درباره نسل سوم کشورمان صحبت کنیم؟
- بفرمایید.
* خب نظرت درباره این نسل چیست؟
- خیلی از حرف ها را نمی توان زد اما من معتقدم نسل مستعدی است که متأسفانه امکانات و شرایط موجود درحد آن استعدادها نیست و به آنها برای برجسته کردن توانمندی هایشان کمک نمی کند.
* می دانم که اهل مطالعه هستی.
- تا حدودی بله.
* چه می خوانی؟
- متفاوت است، شعر زیاد می خوانم؛ مولانا را دوست دارم، مثنوی معنوی را همواره می خوانم و در زندگی خیلی کمکم کرده است، غزلیات حافظ را دوست دارم.
کتاب های دکتر شریعتی را می خوانم و سخنرانی هایش را گوش می کنم و گاهی اوقات هم رمان های خارجی را می خوانم.
* کدام بیشتر تو را متأثر می کند؛ معنویات مولانا یا سخنان دکتر شریعتی؟
- هر کدام جای خودش، من حتی در فوتبال هم از این خواندنی ها کمک می گیرم.
* و اعتقادات؟
- خیلی مهم است. بعضی مواقع آن اعتقادات در حرفه آدم تأثیر می گذارد و مثلا در پیروزی ها یاری تان می دهد اما بعضی وقت ها شاید پیروزی در کار نباشد اما به خود آدم کمک می کند، من اعتقاد دارم اگر حرف راست بزنی ضرر می کنی اما این باعث نمی شود که دروغ بگویم؛ آن وقت چیزهای مهمتری را از دست داده ام.
خدا حتی در مصدومیت ها به آدم کمک می کند اما قبل از معامله با خدا باید با خودت معامله کنی چون خودت را بهتر از هر کسی می شناسی. انسان نمی تواند خودش را گول بزند و نزد وجدان خود می داند چه توانایی و قدرتی دارد.
گاهی شاید بگویند «جباری» چرا مصاحبه می کند؟ خب این وظیفه من و امثال من است که به خاطر نسلی که پشت سر ما هستند و فردا از راه می رسند حرف بزنیم و آن ها را فدای خودمان نکنیم. آدم باید همیشه مرگ را نزدیک خود احساس کند؛ آن وقت تلاش می کند که اگر از این دنیا رفت راضی و خشنود برود.
* این «جباری احساسی» آخرین بار کی از ته دل گریه کرد؟
- شب عاشورای امسال به خاطر ارباب.
* کجا خیلی آرام می گیری؟
- خانه خودم. جا دارد از همسرم که این محیط آرام را برایم مهیا کرده تشکر کنم.
* بعد از فوت پدر خیلی ضربه خوردی، هنوز هم در آن فضا قرار داری؟
- خودم را می زنم به فراموشی چون در غیر این صورت اذیت می شوم. من معتقدم باید زندگی کرد و ادامه داد.
* تاثیرگذارترین جمله ای که تا به امروز خوانده یا شنیده ای؟
- چند جمله تاثیرگذار بوده که آنها را سرمشق زندگی ام قرار داده ام یک جمله از حضرت امیر به مالک اشتر خواندم که فرموده بودند: مالک اگر کسی را در هنگام شب در حال گناه کردن دیدی، صبح روز بعد او را به همان شکل نگاه نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو متوجه نشده باشی.
* گرچه قیاس درستی نیست اما اگر در همین روزگار ما انسان ها معنای این سخن را بفهمیم خیلی چیزها درست می شود. اولین بار که این جمله را خواندم مو بر تنم سیخ شد.
یک بیت شعر هم هست که خیلی از آن تاثیر گرفته ام:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
* زندگینامه کدام شخصیت تو را تکان داده است؟
- زندگی دکتر حسابی. ایشان آن قدر خدمت به این مملکت کرده که وقتی کتاب او را خواندم تعجب کردم که چرا سر هر کوچه یک مجسمه از او نگذاشته اند؟
* شغل دوم داری؟
- بله مغازه موبایل فروشی دارم.
* کلا اهل تجارت هستی و یا بهتر است بپرسم شمه تجارت را داری؟
- تجارت را دوست دارم و از کاسبی بدم نمی آید و فکر می کنم اگر آدم تجارت کند و کسب درآمد نماید لذت بخش است.
* «مادی» چطور، هستی؟
- صددرصد، تا جایی که بتوانم پول درمی آورم اما از حد تعادل دور نمی شوم.
* فکر می کنی اگر فوتبالیست نبودی در چه حرفه ای مشغول بودی.
- سخت است، نمی دانم.
* به حقت رسیده ای؟
- حقم؟ من به خیلی چیزها رسیده ام که از حقم هم بیشتر بوده است. خدا مرا در شرایطی قرار داده که اگر فوتبالیست نشده بودم به این جا نمی رسیدم.
* بارها این جمله را از زبان تو شنیده ایم که؛ «اگر انتقاد می کنم می خواهم ورزش کشورم پیشرفت کند» کمی درباره این جمله می گویی؟
- جواب این سؤال خیلی مفصل است و شاید هم دوباره به بحث های دیگر کشیده شود، اگر اجازه بدهید در یک مصاحبه دیگر جواب بدهم.
* تا کی ادامه می دهی؟
- تا هر وقت بتوانم البته بستگی به شرایط دارد.
* به مربیگری فکر می کنی؟
- ان شاءالله.
* استقلالی ها لقب «زیدان» را به تو داده اند، واقعا فوتبال خودت را در قالب فوتبال او قرار داده ای یا اینکه بازیکن بزرگ دیگری هست که جنس فوتبالت به آن شبیه باشد؟
- هیچ فوتبالیستی را بیشتر از «زیدان» قبول ندارم. حتی یک استپ ساده «زیدان» با استپ کردن دیگر فوتبالیست های دنیا فرق داشت و همین مسائل باعث شد به بازی اش علاقه مند شدم.
* بهترین فوتبالیست ایران را چه کسی می دانی؟
- بارها گفته ام که فوتبال «کریم باقری» را قبول دارم.
* و از نفرات فعلی؟
- فوتبال آندو (تیموریان) را خیلی دوست دارم و از بازی «علی کریمی» هم خوشم می آید.
* اهل سیاست هستی؟
- نه زیاد، ما همین که گلیم خود را از آب بیرون بکشیم هنر کرده ایم.
* ممکن است روزی وارد دنیای سیاست شوی؛ مثلا نمایندگی مجلس، شورای شهر و...
- اصلا نمی آیم.
* خیلی محکم گفتی!
- چون هیچوقت وارد این عرصه نخواهم شد.
* برای جوان هایی که می خواهند جا پای «مجتبی جباری» بگذارند چه حرفی داری؟
- باید صبر کنند تا امکانات ورزش کشور چند برابر امروز شود و آن وقت پیشرفت کنند. من که چیزی نیستم اما تا همین جا هم معجزه شده که رسیده ام و از شانسم بوده که افرادی سر راهم قرار گرفتند و کمکم کردند درجا نزنم.
امیدوارم روزی برسد که پیشرفت استعدادهای این کشور از حالت شانس و اتفاق خارج شود و روی یک برنامه ریزی درست جلو برویم.
* خیلی ها به حاشیه های این روزهای فوتبال کشور انتقاد دارند، به نظر تو فوتبال ما پاک است.
- برای این سؤال جوابی ندارم.