پاسخ به این چرا طولانی است، قصد هزار و یک شب است و مثل دالانهای تو در تویی می ماند که از هر کدام که می روی به دوراهی می رسی و راه گریز یا مرکز اصلی و انشعاب اصلی را نمی یابی!
دقیقا از کجا باید شروع کرد؟
از قوانین، قوانینی که کارشناسی نشده است. از عدم وجود یک کارگروه متشکل از برخی نمایندگان مجلس و بعضی نمایندگان دولت در فوتبال ایران و البته با مدیران کارنامه دار و کاربلد!
اگر اینها دور هم بنشینند چه اتفاقی رخ می دهد؟
فرض کنید چنین گروهی دور هم بنشینند: "محمد عباسی، ضرغامی، رسولی نژاد، دهقان، امیدوار رضایی، یحیی زاده، فتح الله زاده، آذری، ساکت، کفاشیان، عزیزمحمدی، تاج، کاشانی، عابدینی و..."
این کارگروه در 3 جلسه می تواند به راهکار برسد، تضمین می کنیم که می تواند اما به یک نفر نیاز دارد که این کارگروه را تشکیل دهد.
فوتبال ایران این روزها به بساط فروشها می ماند، به دستفروشها می ماند که روی پیاده رو بساز پهن کرده اند و نه مغازه دارند، نه ویترین، نه نورپردازی و...!
مدیران یک به یک می آیند، میان قوانین پیچیده "له" می شوند، آبرو و اعتبارشان را حراج می کنند و می روند!
مجلس راهها را بسته است، ردیف بودجه ای در کار نیست، تلویزیون هم پول نمی دهد، کپی رایت هم در کار نیست؛ هواداران هم نمی توانند به باشگاهها پول بدهند!
معادله عجیب و غریب که نیست، اینطوری پولی در کار نیست که نیست! همه از کنار این فوتبال مفت می خورند، چاق می شوند، اعتبار کسب می کنند اما خود فوتبال گلایه می کند، دست فروشی می کند!
تلویزیون بیش از 60 ساعت از برنامه هایش را در هفته با فوتبال پر می کند و مخاطب بدست می آورد و در کنارش آگهی به خورد بیننده می دهد از آن راه هم پول درمی آورد اما حق فوتبال را نمی دهد! حتی در وادی سیاست نیز همه از کنار این فوتبال خواسته هایشان و شعارهایشان را مطرح می کنند اما حقش را نمی دهند! مالیاتش را نمی دهند!
6 امتیاز این بار از پرسپولیس کم شد، همین 2 سال پیش بود! 12 امتیاز از استیل آذین هم کم شد، همین روزهاست که قصه استقلال به هم بپیچد! دیگران نیز ایضا!
بساط این دستفروشی را باید جمع کرد! باید جمع و جورش کرد و آن را از بین برد! کارگروهی می خواهد، کارگروهی متشکل از صاحبان منافع و البته کاربلدان!
ذوب آهن در باتلاق گیر کرده است! آنها پولی ندارند که به بازیکنانشان بدهند، سپاهان زیر بدهی ها کمر خم کرده، پرسپولیس از بس که پول ندارد با شرایط بد خود ادامه می دهد، ملوان در حال غرق شدن است! شاهین بالی برای پرواز ندارد و اسیر اعتصاب و اعتراض داخلی است و قرار است از میان همینها تیم ملی ساخته شود! از میان همین دستفروشها! کسانی که سرپناه واقعی ندارند اما برای خیلی ها سرپناه ساخته اند!
این فوتبال در حال تعطیل شدن است! شاید هم این حرف خواسته همانهایی است که بارها و بارها گفته بودند که این فوتبال را باید تعطیل کرد!! / ش
*سررشته داری