1- همه آنهایی که احساسات را کنار گذاشته و از دریچه منطق و فن فوتبال به بازی اخیر تیمملی مقابل بحرین نگریستهاند، معتقد بودهاند عملکرد کلی تیمملی مقابل این حریف سرسخت، ضعیف بوده و جای دفاع ندارد.
تیمملی به رهبری فنی کوئیروش در منامه 2 نیمه متفاوت داشت؛ یک نیمه دفاع مطلق و نیمهای دیگر هجوم کامل. اصل قضیه این است که مردان ملیپوش ما در هر دو نیمه عملکرد نامطلوبی داشتند، چه در فاز دفاع و چه در فاز حمله. سرانجام دفاعی بازی کردن تیمملی پذیرفتن گل اواخر نیمه اول بود و در نیمه دوم هم دیدیم که موقعیتهای گلزنی زیادی از دست رفت و اگر نبود ذکاوت فردی جباری، شکست را در آغوش کشیده بودیم. این عملکرد ضعیف زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که بازی برگشت را بگذاریم کنار عملکرد بینقص ملیپوشان در بازی رفت!
2- بازی با بحرین در تهران یک الگوی برجسته از تیمملی ایدهال همه ماست، نه به این خاطر که 6 گل به حریف زدیم، نه! فقط به این دلیل که ملیپوشان ترکیب کاملی از تاکتیکهای دفاع و حمله را ارائه دادند. فوتبالی مبتنی بر هجوم و فشار مداوم بر خط دفاع تیم مقابل.
این که تیمی بتواند توان، برنامه و برتری تکنیکی و تاکتیکیاش را به حریف تحمیل کند، نشاندهنده بلوغ آن تیم است، نشاندهنده تثبیت اندیشهای رشد یافته در ارائه سبک مشخصی از فو تبال. سبکی که مبتنی و متکی بر توان و پتانسیل آن تیم است، نه برنامه حریف، نه ترسهای تاکتیکی سرمربیاش و نه برخی محافظهکاریهای غیرقابل درک!
3- در نگاهی کلی مشکل اصلی تیمملی با کوئیروش همین عدم تثبیت شکل و فرم فوتبالی است که ارائه میشود و به تبع آن حرکت سینوسی در نتیجهگیری.
بدون در نظر گرفتن بازیهای دوستانه که به دلیل ضعیف بودن حریفان نمیتوان قضاوت درستی در مورد عملکرد تیمملی داشت، باید گفت حرکت تیمملی به رهبری کوئیروش در 4 بازی رسمی گذشته، حرکتی سینوسی بوده است و تأکید میشود این بالا و پایین شدن فقط نتیجه را شامل نمیشود بلکه تأکید بر نوع فوتبالی است که تیمملی ارائه میدهد. بازی با اندونزی اگرچه با پیروزی تیمملی همراه بود اما خب با توجه به این که بازی اول ما در این مسابقات بود و شروع کار کوئیروش محسوب میشد، کاستیهایی هم دیده شد که در مجموع میتوان از آنها گذشت هرچند انتظار برد پرگلتری را داشتیم که با درک اولین بازی بودن این دیدار میشد از آن گذشت و گذشتیم. آشفتگی تاکتیکی تیمملی مقابل قطر یک رویداد ناامید کننده واقعی بود که انتظار داشتیم با تلاش کوئیروش دیگر شاهدش نباشیم که بازی رفت مقابل بحرین این نوید را به ما داد. حقیقتاً هم این بازی یکی از بینقصترین فوتبالهایی بوده که تیمملی در چند سال اخیر ارائه داده است. امید آن میرفت این بلوغ را در بازی برگشت تثبیت شده ببینیم اما برخی ملاحظات غیرفنی و فنی کوئیروش این اجازه را به تیمملی نداد در صورتی که همه میدانیم پتانسیل چنین اتفاق بزرگی وجود داشت.
4- حالا سؤال مهمی که شخص کارلوس کوئیروش باید پاسخگویش باشد، این است که حرکت سینوسی تیمملی کِی تثبیت خواهد شد؟ تا کِی قرار است کشتی تیمملی سوار بر امواج بالا و پایین شود؟ در این که کوئیروش ناخدای باتجربه و دنیا دیدهای است، شک نداریم اما بیم آن میرود با او هم دریا زده شویم و اسیر توفان! اگر نه که دستکم باید شاهد عملکردی ثابت از ملیپوشان باشیم، فوتبالی نزدیک به آنچه در تهران مقابل بحرین ارائه شد و باز تأکید میشود نه از این بابت که 6 گل زدیم بلکه از نظر شکل فوتبالی که تیمملی ارائه داد.
5- در این جا توجه به نکتهای ظریف و مهم هم قابل توجه است. این که مطرح میشود تیمملی تا به حال با کوئیروش باخت نداشته است، صرفاً نکتهای آماری است و اصلاً ارزش فنی ندارد. در دورههای قبل هم تیمملی باختهای چندانی نداشته است؛ در دوره قلعهنویی و حتی در دوره برانکو که با توجه به حضور 5 سالهاش در رأس کادرفنی تیمملی فقط چندتایی باخت آورد. در همه جای دنیا هم همینطور است و این چیزی نیست که برخیها بخواهند از آن به عنوان یک برتری فنی برای کوئیروش یاد کنند. واقعاً سادهانگارانه است! / ش