هر کسی میتواند نظرات شخصی خود را به عنوان یک اصل و قاعده به دیگران بقبولاند؟ بعد از شاهکار آبیها در دربی تیم مظلومی دچار یک افت ناخواسته و غیرعادی شد. استقلال نه به لحاظ شکل بازی ذائقه هوادارانش را تامین میکرد و نه نتیجهگیری. اگرچه آبیها با همین کیفیت هم در رتبه دوم قرار داشتند اما بهانهای شد تا برخی از پیشکسوتان استقلال نظرات شخصی خود را به مظلومی و همکارانش تحمیل کنند. برای مثال حسن روشن از بیبرنامه بودن تیم مظلومی پرده برداشت و غلامحسین فرزامی نیز به سیستم و نوع بازی استقلال انتقاد کرد. پس از آن نیز کوچکترها به خود اجازه دادند وارد گود بشوند. مهدی پاشازاده، محمد نوازی، ورمزیار و ... هم در قامت منتقد قدعمل کردند اما انتقادهای این طیف نه تنها دردی از استقلال دوا نکرد بلکه به وضوح نشان میداد آنها دنبال چه اهدافی هستند. نظرات شتابزده پیشکسوتان باشگاه استقلال فضای غیرقابل تحملی را برای این باشگاه ایجاد کرده بود. قبل از بازی با ذوبآهن این گروه منتظر یک ناکامی دیگر بودند اما تیم مظلومی برخلاف انتظار مقتدرانه در اصفهان پیروز شد و پس از سالها با 3 امتیاز شیرین فولادشهر را ترک کرد. گروه منتقدان مظلومی اما پس از این پیروزی بزرگ سکوت کردند. رفتاری که ثابت میکند آنها هیچگاه تحمل موفقیتهای مظلومی را ندارند. پرسش این سوال که چرا این عده پس از نمایش تحسینبرانگیز استقلال در اصفهان سکوت کردهاند ضروری جلوه میکند. به واقع چرا امروز شاهد رفتار لاکپشتی گروه مخالفان هستیم؟ آنها سر را در لاک خود فرو بردهاند و از پیروزی استقلال چیزی نمیگویند. شاید تحلیلشان این است که اگر استقلال در اصفهان پیروز شد حاصل ضعفهای تاکتیکی و تکنیکی حریف بوده است؛ تحلیلی که معمولا از زبان منتقدان غیرمنصف استقلال میشنیدیم اما آیا به صرف برقراری دموکراسی میتوان هر ایدهای را پذیرفت؟ باختهای استقلال حاصل ضعف مظلومی است و بردهایش حاصل ضعف حریفان؟! او و شاگردانش از دیدگاه منتقدان کمترین تاثیری در پیروزی خود نداشتهاند؟! آیا میتوان برداشت دیگری از نوع رفتار این طیف پس از صدرنشینی استقلال داشت؟!
... پرویز مظلومی را که سیبل اصلی منتقدان محسوب میشود در فولادشهر بارها و بارها نظاره کردیم. نه آن لحظه که حنیف عمرانزاده به آسمان برخواست و دروازه ذوب را گشود یا آن زمان که میلاد میداودی نیروی هوایی استقلال را به رخ کشید؛ پرویز مظلومی آنجا آشکار شد که ترکیب استقلال را انتخاب کرد. پرویز آنجا به چشم آمد که دیدیم در روزی که مجتبی جباری در میدان نبود از کرار هم چشم پوشید و خط میانی خود را با فریدون زندی جفتوجور کرد. پرویز مظلومی بارها در فولادشهر دیده شد. آنها که ندیدند نیمه دوم چه اتفاقی افتاد باید به بینش و قدرت تحلیل خود تردید کنند. مظلومی نیمه دوم تاکتیک تیمش را دچار تغییری چشمگیر کرد تا علاوه بر حفظ نتیجه، تیمش در ضدحملات نیز حریف را تا شنیدن سوت پایان بازی آزار دهد. منتقدان او چگونه میتوانند سکوت کنند؟ سهم پرویز از این بازی آیا هیچ است؟ حسن روشن کجا است؟ غلامحسین فرزامی به چه چیزی میاندیشد؟