نام اسماعیل شریفات به عنوان جوانترین کاپیتان تاریخ باشگاه استقلال به ثبت رسید! یک دقیقه به پایان بازی مانده بود که فرهاد مجیدی هنگام خروج از میدان بازوبند را به بازوی اسماعیل بست.
شریفات باورش نمیشد که کاپیتان استقلال شده بود. در همان یک دقیقه هزار بار به بازوبند نگاه کرد و آن را بالا و پایین کشید. با خودش میگفت خواب میبینم یا بیدارم؟! سوت پایان بازی که به صدا درآمد کاپیتانی شریفات هم تمام شد. اسماعیل فکر میکرد الان با دسته گل به استقبالش میآیند و او را روی دوش میگیرند! اما مربیان استقلال با حالتی جدی برابرش ظاهر شدند و با هم گفتند: «پسر جان مگر قرار نبود بازوبند کاپیتانی را به مهدی امیرآبادی بدهی؟!» شریفات لکنت زبان گرفته بود و آقا، آقا میکرد. بعد که زبانش باز شد گفت: «آقا به خدا خود فرهاد گفت بازوبند را به دستت ببند.»
مربیان استقلال که احساس میکردند شریفات دارد سکته میکند یکدفعه با هم خندیدند و به او گفتند: «اشکالی ندارد پسر، مبارکت باشد. شوخی کردیم. فرهاد با ما هماهنگ کرده بود.» انگار آب را روی آتش ریخته بودی. شریفات داشت از ناراحتی گر میگرفت و فکر میکرد مثل برهانی تنبیه میشود اما وقتی خندههای کادر فنی را دید خندهاش منفجر شد و تازه فهمید که مربیان او را دست انداختهاند. آنهایی که حرفهای کادر فنی استقلال با شریفات را شنیدند دیروز مدام درباره این موضوع حرف میزدند. به هرحال سوژه خوبی برای خندیدن بود.