1 – درگیری لفظی سید رضا غیاثی، عضو کمیته داوران با هوشنگ نصیرزاده بر سر چگونگی چیدمان لیست داوران بین المللی به سمتی میرود که طرفین برای نشان دادن قدرت خود در فن بیان از هر جملهای بهره میگیرند تا دیگری را مغلوب کنند. رفتار غیر معقولانه این دو به حدی تاسف برانگیز است که بسیاری از بینندگان ترجیح میدهند تلویزیون را خاموش کنند تا نظارهگر این بداخلاقیها نباشند.
2 – سخنان رییس هیات مدیره سابق و فعلی سپاهان بر سر مواضع خود از چارچوب اخلاق خارج میشود و به جملاتی روی میآورد که در شان هیچ مدیری نیست اما اتهام دروغگویی به طرف مقابل نشان میدهد مدیران اخلاقگرای ما بدون توجه به جایگاه خود برای شکست حریف به هر وسیلهای متوسل میشوند.
3 – مصاحبه تند عضو هیات مدیره استقلال در انتقاد از عملکرد حنیف عمران زاده در بازی ملوان و پس از آن مصاحبه غیر معقولانه بازیکن استقلال نشان میدهد اخلاق در این حوزه هم به دست فراموشی سپرده شده چون مدیر شان خود را زیر سوال میبرد و در آن بازیکن هم ارزشهای پیشکسوت را نادیده میگیرد تا به اصلاح از جایگاهش دفاع کند.
4 – مدیرعامل سابق استقلال در گفت و گو با یک روزنامه ورزشی عملکرد مدیران سازمان لیگ را زیر سوال میبرد و با ایراد اتهاماتی به آنها نمونهای دیگر از بداخلاقیها در فوتبال ما را به نمایش میگذارد، مدیران اخلاقمدار که با سخنان غیرمنتظره واعظ اشتیانی روبرو میشوند با جملاتی بدتر پاسخ وی را میدهند تا اینگونه رفتار او را تلافی کنند اما در کمال ناباوری دوباره مدیرعامل سابق مصاحبه میکند تا نسبتهای زشتی را به متولیان اجرای اخلاق نسبت دهد.
5 – کاظم اولیایی برای آنکه مخالفت خود را با سیستم مدیریتی یک باشگاه نشان دهد، وزیر دولت را متهم معرفی میکند تا نشان دهد او هم مثل سایر مدیران چه آسان اصول را زیر پا میگذارد.
6- قائم مقام تازه وارد باشگاه پرسپولیس در اقدامی خودجوش(!) با دو روزنامه ورزشی مصاحبهای مفصل انجام میدهد تا نشان دهد او هم راه و رسم موفقیت در فوتبال را به خوبی آموخته است، زارع هم عنصر اخلاق و رعایت اصول اخلاقی را در سخنان خود فراموش میکند تا او هم مرتکب بد اخلاقی شود، با وجود اینکه او میخواهد از رویانیان دفاع کند اما در سخنانش مدیریت مدیرعامل سابق را زیر سوال میبرد تا نام او هم در فوتبال به ثبت برسد!
از این قبیل نمونههای مصداقی در فوتبال ما بسیار یافت میشود اما با وجود این رفتارها همچنان تاکید داریم که فوتبال ما از نظر اخلاقی نمونه است! شاید تمام اهالی فوتبال در ظاهر به رعایت مسائل اخلاقی پایبند باشند اما در رفتار کاملا خلاف این روند را دنبال میکنند تا آمار بداخلاقیها به شکل ناباورانهای رشد پیدا کند.در فوتبال ایران شاید اهرمهایی برای رجوع به مسائل اخلاقی وجود داشته باشد اما تمام این مسائل به صورت مقطعی این بحران را کنترل میکند و پس از مدتی دوباره شاهد رشد این معضل هستیم، شاید این واقعیت برای مجریان فوتبال ناخوشایند باشد اما باید بپذیریم که مشکل فوتبال ایران فرهنگ حاکم بر آن است از این رو تا زمانی که راه حلی برای درمان آن درنظر گرفته نشود نمیتوانیم شاهد فوتبالی اخلاقمدار باشیم.
فوتبال ایران در شرایط کنونی نیازمند تفکری ایدهآل برای رعایت اخلاق است که فعلا این تفکر در دسترس نیست!