کارلوس کیروش روز پنجشنبه نشست هماندیشی با سرمربیان تیمهای لیگ برتری برگزار کرد مسئولان برگزار کننده اما هر چقدر منتظر شدند تعداد مربیانی که حاضر شده بودند به خودشان زحمت بدهند و راهی آکادمی شوند از 7 نفر فراتر نرفت و نشست با همین تعداد مربی برگزار شد.
* دوری راه، اردو و تمرین تیم، بهانههای قابل پیشبینی
7 مربی لیگ برتری به نامهای پرویز مظلومی، امیر قلعهنویی، فرهاد پورغلامی، حسین فرکی، علی کلانتری، عبدالله ویسی و منصور ابراهیمزاده سرمربیان تیمهای استقلال، تراکتورسازی، ملوان انزلی، نفت تهران، فجر سپاسی، صبای قم و ذوب آهن در نشست حاضر شدند، حضور مربیان شاغل در تیمهای غیر تهرانی مانند تراکتورسازی، ملوان، ذوب آهن، فجر مقاومت سپاسی و... نشان داد که بعد مسافت نمیتواند دلیل مناسبی برای غیبت در این جلسه باشد. بلکه دلیل دیگری را برای غیبت مربیان باید جستوجو کرد و آن چیزی نیست جز : خودبرتربینی.
* تعامل با تیم ملی، جادهای یک طرفه
در حالی که مسئولان، مربیان و کارشناسان تعامل باشگاهها با تیم ملی را همیشه یکی از عوامل مهم موفقیت تیم ملی برشمردهاند، به نظر میرسد این عبارت هم کمکم به شعارهای نخ نما تبدیل میشود. در آرشیو مصاحبه مربیان به کرات گله و شکایتهای مربیان شکست خورده به چشم میخورد که اردوی تیم ملی، غیبت بازیکنان ملیپوش، خستگی و فرصت کم ریکاوری و مصدومیت را عامل باخت تیمشان توصیف کردهاند. به نظر میرسد مربیان ایرانی با مفهوم اصلی واژه "تعامل" آشنایی ندارند. تعامل یعنی همکاری دو طرفه. یعنی همچنان که یک مربی میتواند نسبت به مصدومیت، خستگی و یا هر مشکل دیگر بازیکنانش در تیم ملی گله کند، جنبه دیگری هم وجود دارد، سرمربی تیم ملی هم میتواند اعتراض کند که چرا بازیکنان ملیپوش در باشگاهها به خوبی آماده نشدهاند. شاید مربیانی که دوری راه را بهانهای برای غیبت قرار دادهاند، انتظار داشتهاند کیروش 18 بار برای گفتوگو با هر مربی به هر شهر سفر کرده و با دعوت رسمی از آنها بخواهد در جلسه شرکت کنند.
* از عکس یادگاری در خارج تا بیتوجهی در داخل
حضور کارلوس کیروش در ایران به عنوان یک مربی کاربلد و با دانش خارجی گویا به چشم برخی مربیان کوچک آمده است. چیزی که در اختیارمان قرار ندارد را در حد پرستش بالا میبریم و وقتی آن را به دست آوردیم به آن کم محلی میکنیم. دستیار فرگوسن و سرمربی رئال مادرید کسی است که بسیاری از همین مربیان داخلی در صورتی که در خارج از کشور با او روبهرو میشدند، تقاضای گرفتن عکس یادگاری میکردند و حالا که او حی و حاضر در تهران است، حتی زحمت چند ساعت سفر را به جان نمیخرند تا در نشست هماندیشی او حاضر شوند. کیروش همان کسی است که جرارد پیکه، مدافع ملی پوش بارسلونا در زمان حضورش در منچستریونایتد عنوان کرده بود که فرگوسن تنها وظیفهی مدیریت و نظارت تیم را بر عهده دارد و کار تمرین و مسائل فنی تیم بر عهدهی کیروش است. از سرمربی فعلی تیم ملی ایران در فوتبال اروپا به عنوان سازندهی نسل طلایی فوتبال پرتغال نام برده می شود. نشست هماندیشی کیروش البته فنی و آموزشی نبود و تنها فرصتی بود برای تعامل و شناخت بیشتر. فرصتی که البته از سوی برخی مربیان نادیده گرفته شد.
* اخلاق حرفهای کیروش، صندلیهای خالی مربیان منتقد
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در قبال همکارانش در باشگاه رفتاری کاملا حرفهای را پیش گرفته است. کیروش در نشست خبری که چند روز پیش در آکادمی داشت در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اظهارات مربیان به صراحت اعلام کرد که با همکارانش از طریق رسانهها صحبت نمیکند بلکه ترجیح میدهد به طور مستقیم با مربیان به گفتوگو بنشیند و این اوج رفتار حرفهای کیروش را نشان می دهد. در سوی مقابل برخی مربیان با انتقادهای زیاد از کیروش نسبت به مسائل مختلف از قبیل زمان تمرین، زمان اردو، نحوه دعوت بازیکنان به تیم ملی، زمان بازیهای دوستانه، نحوه انتخاب حریف تدارکاتی و... ایراد گرفته بودند در این نشست حاضر نشدند. شاید حضور در جلسه هماندیشی و مذاکره رودررو راه را برای انتقادهای بعدی میبست، شاید هم برخی می دانستند که ایرادهایشان بنی اسرائیلی است و تاب روبرو شدن با پاسخهای کیروش را نداشتند.
حضور مربیان لیگ برتری در نشست هماندیشی با کادر فنی تیم ملی حداقل سودی که داشت این بود که رفتار رسانهای حرفه را از کیروش فرا بگیرند. لازمه رخ دادن این امر این است که بپذیریم کیروش چیزهایی برای یاد دادن به ما دارد. هم در بعد فنی و هم در بعد غیر فنی.
نکته جالب: حضور 3 مربی سابق تیم ملی در نشست
از میان مربیان داخلی که سابقه نشستن روی نیمکت تیم ملی را دارند 3 مربی به نامهای حسین فرکی، منصور ابراهیمزاده و امیر قلعهنویی در نشست هماندیشی حضور داشتند و این نشان میدهد مربیانی که خودشان هدایت تیم ملی را تجربه کردهاند با مشکلات آن بیشتر آشنا هستند و درک بهتری از شرایط تیم دارند، از میان مربیان داخلی تیم ملی تنها علی دایی، سرمربی راه آهن که در اردبیل به سر میبرد در نشست حاضر نشد.
* موفقها حاضر، قعرنشینان غایب
از 7 مربی حاضر در نشست هماندیشی با کیروش هر چهار مربی تیمهای اول تا چهارم جدول حضور داشتند. قاسمپور، دایی، شرفی و بلاژویچ هم که به ترتیب هدایت 4 تیم انتهای جدولی داماش گیلان، راه آهن شهرری، مس سرچشمه و مس کرمان را بر عهده داشتند، در این نشست حضور پیدا نکردند. حداقل از مربیان علم گرایی مانند مجید جلالی انتظار می رفت تا در این نشست شرکت کنند. غیبت این تعداد مربی در نشست، قطعا بازخورد خوبی در جامعهی فوتبال نخواهد داشت. امید می رود در جلسات بعدی مربیان با تنظیم زمان بندی خود برای این برنامههای از پیش تعیین شده برنامه ریزی کنند. هرچند مصاحبهی برخی مربیان و نوع ادبیات استفاده شده توسط برخی از مربیان نشان می دهد که عدهای کلا با فلسفهی این نشستها مشکل دارند و آن را به صلاح فوتبال نمی دانند.
* آن کس که نداند و نداند که نداند...
سالانه کلاسها و دورههای آموزشی فوتبال زیادی در سراسر جهان برگزار میشود اما آموزش فوتبال حرفهای فقط مسائل تاکتیکی پیچیده و جنبههای صرفا فنی نیست، رسیدن به حد آرمانی پیشرفت را باید از پله اول شروع کرد. پله نخست شاید این باشد که بپذیریم دست بالای دست بسیار است. بپذیریم فروتنانه و بدون تکبر و غرور از کسی که بیشتر میداند چیزی یاد بگیریم تا عبارت "آن کس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابدالدهر بماند" در مورد فوتبال ایران مصداق پیدا نکند.