علی دایی که در برنامه « 90 در 90 » شبکه دو جام جم حضور یافته بود، صحبتهای جالبی را در مورد خاطراتش از زمان حضور در تیم ملی، علت باخت ایران به قطر در مقدماتی جام جهانی 1998، بازی ایران مقابل اندونزی و خیلی از مسایلی که تاکنون مطرح نکرده بود، صحبت کرد که چکیده آن در زیر میآید:
* همه بازیهای تیم ملی برای من خاطرات خوبی را تداعی میکند، بازیهایی که آدم جوانیاش را در آن گذاشته و برای کشورش زحمت کشیده است، همه این بازیها قشنگ و زیبا هستند، چرا که برای ایران زحمت کشیدهایم.
* من با واقعیات زندگی میکنم، شاید بعضی مواقع حسرت می خورم که تیم ملی نمیتواند موفق باشد و شاید من می توانستم با حضورم به ایران کمک کنم، اما باید واقع بین بود. من فقط حسرت می خورم که چرا کمی دیر به تیم ملی آمدم. با این حال در حال حاضر خیلی از بازیکنان هستند که در سن کم به تیم ملی آمدند، بازیکنانی مثل حاج صفی و انصاری فرد فرصت دارند که کارهای بزرگتری در تیم ملی انجام دهند.
* لذتی که در خدمت به مردم هست، در هیچ چیز نیست. یک بار یک نفر به من گفت: "زمانی که یک سرباز برای کشورش جان میدهد، پرچم آن کشور را بر روی تابوتش میکشند." افتخار من این است که در زمانی که زنده بودم، این پرچم را روی دوش خودم کشیدم.
* در حال حاضر خلاء زیادی در خط حمله تیم ملی احساس نمیشود، با وجود بازیکنانی مثل انصاری فرد و مجیدی میتوان شاهد تغییرات مثبتی در تیم بود. من فقط یک خواهش از بازیکنان جوان دارم و آن این است که تمریناتشان را بیشتر کنند و بیشتر از قبل در محوطه جریمه کار کنند. کاری که خود من در زمان بازیگریم انجام دادم و پس از تمرینات نیم ساعت بیشتر میماندم و روی ضربات ایستگاهی کار میکردم.
* فوتبال ورزشی است که میتواند خیلی چیزها را عوض کند. مثلا برزیل با فوتبالش بیشتر از آن چیزی که ما از نفت به دست میآوریم، درآمدزایی میکند. درآمدی که در حال حاضر یک فوتبالیست حرفهای دارد را نمیتوان با یک پزشک مقایسه کرد. مثلا درآمد هفتگی کریستیانو رونالدو، بیشتر از یک مقام بلند پایه انگلیس است. متاسفانه ما به خاطر محدودیتهایی که در کشورمان داریم نمیتوانیم این چیزها را شاهد باشیم. یک فوتبالیست تنها هفت هشت سال میتواند درآمد کسب کند و به دلیل آن زندگی خود و خانوادهاش را در آینده تامین کند.
* زمانی که ما در تیم ملی بازی می کردیم اصلا پاداشی وجود نداشت و ما چشم داشتی به گرفتن پاداش نداشتیم. تازه هنوز پاداش صعود خود به جام جهانی 2006 را نگرفتهایم، اما در حال حاضر وضعیت فرق میکند. من از یکی از بازیکنان تیم ملی شنیدم و راست و دروغش را نمیدانم، اما شنیدم که در زمان قطبی برای یک بازی به بازیکنان تیم ملی 10 هزار دلار پاداش داده بودند. در زمان مربیگری خودم که باید با هزار مکافات پاداش میگرفتیم، اما میدانم که بعد از آن و در جام ملتها وضعیت بهتر شد. در کل این پول یک پول تشویقی است. مثلا مسی احتیاجی به 200 هزار دلار پولی که از آرژانتین میگیرد، ندارد؛ خود فیفا این قانون را وضع کرده است که یک مقدار از پاداش صعود یک تیم به جام جهانی به بازیکنان داده شود.
* در بازی ایران مقابل قطر در مقدماتی جام جهانی 98 که دو بر صفر به این تیم باختیم در واقع ما بازی را از قبل باخته بودیم. پیش از آن بازی ما با عربستان مساوی کرده بودیم و به خاطر آن مساوی پاداش گرفتیم، در واقع بازیکنان ما در باد غرور بازی با عربستان بودند و فکر می کردیم حتما قطر را میبریم. این که میگویند به خاطر جریانهای مثل تغییر قیافه کریم باقری باختیم، اصلا درست نیست و من آن را تکذیب میکنم. باقری دوست داشت که سبیلش را بزند و باخت ما ربطی به این چیزها نداشت. حتی اگر مربی ما در آن زمان کسی غیر از مایلی کهن بود هم این حرفها را میگفتند.
* عشق فوتبال به هوادارانش است. ما همیشه با تشویق هوادارانمان انگیزه خاصی میگرفتیم و با حمایت آنها حریفان را میبردیم. بدون تماشاگر فوتبال معنا و مفهومی ندارد. امیدوارم که در بازی بعدی تیم ملی 100 هزار نفر پیش از آغاز بازی به ورزشگاه بیایند که زمانی که تیم حریف برای گرم کردن وارد زمین میشود، همان لحظه روحیهشان را ببازند. مطمئنا تیم ملی هر چقدر بهتر باشد، تماشاگران بیشتری هم به ورزشگاه میآیند.
* از زمانی که پول وارد فوتبال ما شد، حاشیه هم به فوتبالمان آمد. شما ببینید در دهه 70 تعداد روزنامههای ورزشی خیلی کمتر از الان بود. مطمئنا رسانهها برای این که مخاطب بیشتری پیدا کنند، به حاشیهها میپردازند. در حال حاضر در فوتبالمان حاشیهها خیلی بیشتر از متن شده است. در این چند سالی که مربیگری میکنم شاید باور نکنید، اما 50 ـ 60 درصد انرژیام را صرف خنثی کردن حاشیهها میکنم. مخصوصا زمانی که در پرسپولیس بودم.
* هر زمان که بحثی پیش آمده دنبال حقم رفتم و جلوی حرف زور ایستادهام. حق گرفتنی است و تا آخر عمرم هم حقم را خواهم گرفت. شما نمی توانید در خانه بنشینید که حقتان را دو دستی تقدیمتان کنند. برخیها انتقاد کردند که چرا من دنبال پولم رفتم. شما اسطوره بودن را در چه چیزی تعریف میکنید. من معنای خاصی از اسطوره برای خودم دارم. اسطوره یعنی با مردم بودن و بین مردم بودن. اسطوره یعنی که حرف مردم را بزند و با آنها رو راست باشد و حقشان را بگیرد. من نمی توانم کس دیگری باشیم و ریا کنم. مثلا جلوی شما این گونه صحبت کنم و همین که از این در بیرون رفتم کارهای دیگری انجام دهم.
* در زمان بحث با مایلی کهن از یک نقطه به بعد دیگر صحبتهایش را جواب ندادم، چرا که او در یک مقطعی به مغازه برادر بزرگتر من رفته بود و بابت حرفهایش عذرخواهی کرده بود، اما پس از مدتی دوباره حرفهایی میزد که نتیجه نداشت. مثلا یک بار گفته بود دایی تا پولش را از پرسپولیس نگیرد، کار نمیکند. من فقط می خواهم به مایلی کهن یادآوری کنم که می توانید از آقای فراهانی که در سازمان بارزسی کل کشور مسئول است، بپرسید که من چه کردهام. من از پرسپولیس در زمان مدیریت غمخوار پول زیادی طلب داشتم، اما به خاطرم عشقم به پرسپولیس از این پول گذشتم و به سازمان بازرسی نامه دادم که من از پرسپولیس هیچ طلبی ندارم. متاسفانه بعضیها راجع به همه چیز صحبت میکنند که هیچ فایده ای هم ندارد.
* دیگر راجع به پرسپولیس صحبتی نمیکنم، چرا که این تیم را دوست دارم. من پیش از این همه حرفهایم را زده ام، اگر صحبتی کردهام با دلیل و مدرک بوده. سال گذشته که در جام حذفی قهرمان شدیم همه گفتند رقیبان پرسپولیس ضعیف بودند یا دسته یکی بودند، اما امسال ما سپاهان و فولاد و ملوان را بردیم تا قهرمان شدیم. قبل از بازی با سپاهان هیچ کس فکر نمی کرد که این تیم را ببریم، باشگاه در روزنامهاش کلی تبلیغ کرد که ما به بازیکنان و مربیان تیم در صورت قهرمانی پاداش ویژه میدهیم، اما الان هیچ خبری از پول نیست و پاداشی به ما ندادند، چون اصلا فکر نمی کردند که ما قهرمان شویم. پدرم همیشه میگفت خیلی جاها که آب خنک بهت میدهند، اول آن را فوت کن و بعد بخور. وضعیت ما هم همین گونه بود. ما باید 100 تا چشم و گوش داشته باشیم که ببینیم در اطرافمان چه میگذرد. پس از رفتن من استیلی آمد. من از سه ماه قبل همه اینها را پیشبینی کرده بودم و می دانستم که آنها با چه کسی تمام کردهاند. البته من با استیلی مشکلی ندارم و رابطه ما با هم شکر آب نشده، اما می خواهم بگویم چرا باید حرف شما را از زبان استیلی بشنوم. من نگاهی به نیمکت پرسپولیس نداشته و ندارم، چرا که خیلی زود با راهآهن قرارداد امضا کردم. شاید باور نکنید، اما من هنوز بیشتر از 50 درصد قرارداد سال قبلم را نگرفتهام.
* من به احترام اسم ایران از فدراسیون به فیفا شکایت نکردم. مدارک من آماده است و مطمئن باشید که اگر شکایت کنم، پول دو سال از قراردادم را میگیرم. قانون کار میگوید که اگر کسی را اخراج کنید، باید پول او را طبق قرارداد بدهید. من خیلی جاها از حقم به خاطر بیت المال گذشتم، اما آقایان میآیند و بیانیه صادر میکنند که این پول بیت المال است و شما به آن چشم دوختهاید.
* می خواهم به مردم عزیز ایران بگویم که ارتباط بین علی دایی و شما همیشه دو طرفه بوده است، از خدا می خواهم که این افتخار را به من بدهد که تا آخر عمر نوکری مردم را بکنم.
* از من میپرسند که چرا رییس فدراسیون نمیشوی؟ اما باید بگویم در این مملکت اگر بخواهی رییس فدراسیون شوی باید سیاسی باشی، ولی من آدم سیاسی نیستم و تا زمانی که این فضا حاکم باشد، این کار را قبول نمی کنم چرا که شما استقلال کاری نخواهید داشت. همچنین اگر بخواهید در AFC خودتان را مطرح کنید و رییس و نایب رییس باشید، باید حمایت داخلی داشته باشید و از لابیهای ویژه ای برخوردار باشید، متاسفانه چنین چیزی در ایران امکان ندارد. من پشت میز نشستن را زیاد دوست ندارم و عاشق اینم که کنار زمین باشم. شما ببینید «بکن باوئر» چگونه به این مرحله رسید. یک آلمان پشت بکن باوئر بود، یک آلمان دوست داشت که بکن باوئر را به دنیا معرفی کند و حتی برای خیلی از کارهای او معلم گرفتند.
* تمام مشکلاتی که من در این مدت در مسایل حاشیهای داشتم بدین خاطر بود که مسایل غیر فنی برایم مطرح میکردند، اگر کسی از من انتقاد فنی بکند، من مخلص او هم هستم، یا ایرادش را قبول میکنم یا قبول نمیکنم، اما متاسفانه بعضیها پایشان را فراتر می گذارند و چیزهایی که نمی دانند به من نسبت میدهند، اگر در این زمان پاسخگو نباشی، میگویند ذهن مردم منحرف شده است، شما فکر میکنید من به چه علت در این مدت دو سه بار به برنامه «90» رفتم، برای این که مردم روشن شوند و خیلی چیزها را بدانند. شاید من 30 ـ 40 درصد هر موضوعی را به مردم میگویم و باقی آن را پیش خودم نگه می دارم.
* من با راهآهن قرارداد دارم و تا پایان این فصل به هیچ عنوان امکان ندارد که به پرسپولیس بروم. هر اتفاقی که میخواهد بیفتد. من امسال به پرسپولیس نمی روم. با وجود این که تیممان را دیر بستیم، اما از یارگیری راهآهن راضیام. راهآهن تیمی بود که همیشه برای نیفتادن میجنگیده و برای سال جدید تمام تلاشمان این است که این ذهنیت را عوض کنیم. هدف ما با راهآهن در این فصل این است که جزو 10 تیم بالای جدول باشیم. خیلی دوست دارم که یک روز در اروپا مربیگری کنم. خوشبختانه در کمیته فنی فیفا اطلاعات جدیدی به دست میآورم، مثلا یک بار در کلاس A مربیگری بودیم که بر روی یک موضوع خیلی تاکید داشتند. این در حالی بود که من آن تاکتیک را از سه ماه قبل در تیمم اجرا میکردم.
* همه ما باید از تیم ملی و کیروش حمایت کنیم. این تیم پتانسیل موفقیت را دارد. پیروزی سه بر صفر مقابل اندونزی برای استارت خیلی خوب بود و خود من را خیلی امیدوار کرد، مطمئنم تیم ملی میتواند در بازیهای بعد موفقتر باشد. این که میگویند بازیکنان تیم ملی با حضور بازیکنانی همچون کریمی و مجیدی بالا رفته را قبول ندارم. بازیکنان زمانی که آماده باشند، باید به تیم ملی دعوت شوند، شما ببینید نکونام دو گل برای تیم ملی میزند، مجیدی بهترین بازیکن لیگ است، علی کریمی خودش یک تیم است و هادی عقیلی که قطریها آمده اند یک مدافع از ایران گرفتند، ترکیب بازیکنان جوان و با تجربه به تیم ملی کمک میکند. باید یک مدیریت قوی هم کنار تیم ملی باشد، کیروش فقط 30 ـ 40 درصد تاثیرگذار است.
* ما در فوتبالمان احتیاجی به مدیر سیاسی نداریم. فوتبال خودش درآمدزاست. دادگان زمانی که در فدراسیون بود، کلی درآمدزایی کرد و حتی وقتی که رفت مقداری پول برای فدراسیون باقی گذاشت، متاسفانه ما در فوتبالمان در کار یکدیگر دخالت میکنیم، باید کار را به کاردان بسپاریم. مدیریت و برنامهریزی، نقش مهمی در موفقیت فوتبال ما بازی میکند، باید تیم ملی را حمایت کنیم. فوتبال زندگی ما است، نباید این زندگی را از مردم بگیریم، هر زمان که فوتبالمان خوب بوده، مشکلات اجتماعیمان هم کمتر بوده است. شما ببینید که مردم پس از یک برد تیم ملی چقدر خوشحال میشوند.
* استقلال تا اینجای لیگ بهتر از تمام تیمها کار کرده و شانس بیشتری برای قهرمانی دارد، البته استقلال در یارگیریاش قهرمان بوده و همین باعث شده که الان در صدر جدول باشد.