مجتبی جباری این روزها باز هم یکی از چهره های پر سر و صدای فوتبال ایران است که غیبتش در تمرینات استقلال باز هم حاشیه هایی را به وجود آورده است.او جزو بازیکنانی است که همیشه به شرایط حاکم بر فوتبال ایران،مسائل سخت افزاری،رعایت نشدن بسیاری از مسائل حرفه ای در فوتبال و بسیاری از اتفاقات دیگر معترض است و به نظر می رسد که روحیاتش با این فوتبال سازگاری ندارد.این را می توان از حرف هایش با قانون فهمید و حالا جباری باز هم به خاطر بدقولی مسئولان استقلال ناراحت است.حرف های این بازیکن را که معمولا ارتباط محدوی با رسانه ای دارد می خوانید.
قضاوتها درباره مجتبی جباری متفاوت است؛ عدهای میگویند آدم درونگرایی است که کمتر مصاحبه میکند. برخی هم معتقدند که اتفاقا آدم معترضی است؛ حق با چه کسی است؟
سوال خوبی بود. فکر میکنم هر دو در من وجود دارد. یک زمانی بود که ما وقتی وارد لیگ برتر میشدیم آنقدر هیجان داشتیم که دوست داشتیم با هر خبرنگاری که زنگ میزد مصاحبه کنیم. روزنامهها را میخریدیم و یا وقتی در یک برنامه تلویزیونی عکس یا فیلمی از ما پخش میشد هیجانزده میشدیم یا منتظر میماندیم تا نود، بازی ما را نشان دهد.
خب برایمان بسیار هیجانانگیز بود.اما بعد از مدتی دلسرد شدم. خیلیها میگفتند آقا مجتبی این مصاحبه جنجالی نیست اما جالب اینکه از همان حرفها مسایلی در میآمد و به آسیبش به خودمان بر میگشت. منبع آن هم معلوم نمیشد که بتوانید جواب او را بدهید.مسائل دروغ و غیرواقعی را انتشار میدادند . تا جایی که از اعتراضم پشیمان میشدم. زمانی فکر میکردم که این انتقادها سازنده است و میتواند به رشد فوتبال ما کمک کند. در فوتبال روز دنیا صدمثانیهها است که تعیین کننده است اما ما فرصتهای بزرگ را از دست میدهیم و هیچ اتفاق و پیشرفتی هم رخ نمیدهد.خب در چنین شرایطی هر کسی که به جای من قرار بگیرد دیگر کمتر حرف میزند و کمتر مصاحبه میکند. اما گاهی مثل گذشته خیلی اذیت میشوم و دوست دارم جواب بعضیها را بدهم.
چرا؟
بعضی وقتها محیط من را اذیت میکند. حتی این موضوع که برخی بازیکنان جایگاه خودشان را نشناسند و اجازه بدهند با آنها هر برخوردی انجام شود من را اذیت میکند.
الان با این اوصاف چطور فکر میکنی؛ اعتراض نسبت به شرایط موجود در فوتبال بهتر است یا سکوت؟
سکوت. باور دارم که سکوت بهتر است.
اما شما خیلی از مواقع اعتراضتان را به رسانهها میکشاندید. بهتر نبود برخی مواقع این مسائل را طور دیگری حل میکردید یا اعتراضتان را با خودشان مطرح میکردید؟
قبول دارم. در مورد باشگاه و برخی از مربیان بارها این اتفاق افتاد. اما هدفم این نبود که کسی را خراب کنم. قصد من پیشرفت بود. من بارها به مدیرعامل باشگاه گفتهام به جای اینکه به ما اینقدر پول بدهید یک مقدار از آن را صرف امکانات کنید. من بازیکنی هستم که استعداد دارم و میتوانم هر روز پیشرفت کنم تا بتوانم به اروپا یا به تیم ملی بروم. اما چرا این اتفاق نمیافتد. چون ما تنها چیزی که به دستمان میرسد پول است، فقط پول.
چرا؟
من میگویم سطح توقعات ما باید بالا برود. ما استقلال و پرسپولیس هستیم؛ با این همه طرفدار خیلی بد است که ما زمین تمرین نداشته باشیم.
اما باز هم جواب ندادی. چرا این مسایل را در رسانهها مطرح میکردی؟
باید به مطبوعات کشیده میشد تا مردم هم از آن اطلاع پیدا کنند و بدانند که اگر بازی کیفیت بالایی ندارد صرفا بازیکن مقصر نیست.
اما این بازیکن است که در زمین بازی تعیین کننده است. نه؟
ما میتوانیم کیفیت فوتبالمان را بالا ببریم. اگر بگوییم که استعداد نداریم، حرف بیخودی زدهایم. اما چرا این پیشرفت انجام حاصل نمیشود؟ بازیکنی که سال قبل به لیگ برتر آمده و اتفاقا چهره شده نسبت به سال گذشته خود چقدر پیشرفت کرده است؟ در صورتی که در سطح دنیا میبینیم مسی و رونالدو سال به سال بهتر میشوند؛ از نظر بدنی، سبکبازی و خیلی از موارد دیگر اما اینجا اتفاقی نمیافتد. شما دو ساعت سر تمرین میروید و بر میگردید؛ اصلا معلوم نیست بازیکن کجا میرود و در اختیار چه کسی است؟ فکر تغذیه خودش هست؟ الان کدام بازیکن دکتر تغذیه دارد؟ هیچکدام از اینها نیست.
اما خیلی از بازیکنان هم مثل تو فکر نمیکنند. نه؟
شاید با این اعتراضات یک سری از منافعشان به خطر بیفتد. من بارها دچار محرومیت شدم و بازیهای مهم را از دست دادم. یعنی جریمهها و دور بودنها برای من بهتر بود تا اینکه بخواهم یک سری حرفها را بشنوم و قبول کنم.
یعنی فکر میکنی سیستم فوتبال ما آنقدر آلوده است که بازیکن را عادت داده است حرف بشنود، دروغ بشنود اما اعتراض نکند؟
شما چطور میخواهید یک بازیکن با کیفیت درست کنید؟ الان در فوتبال ما بازیکن خوب و با استعداد چطور رشد میکند؟ در ایران اصلا آموزش فوتبالی وجود ندارد. در همه جای دنیا تیمهای پایهای دارند که همه امکانات بزرگسالان را در آن ردهها هم میبینید. نوع لباسشان با همان کیفیت اصلی است. ما که سایزمان یکی است لباسهایمان با یک کیفیت نیست. آن بچه با آن شرایط در آنجا بزرگ میشود و در ایران هم یک بچه ممکن است سه ماه به تمرین یک تیم برود، اتفاقا استعداد هم داشته باشد اما به هیچ جا نرسد. وقتی یک بازیکن از سنین پایه خوب رشد نکرده، زبان مختلف یاد نگرفته به طور طبیعی خیلی چیزها را درباره خودش نشناخته است. اما من وقتی مصدوم شدم خیلی جاهای دیگر را دیدم؛ به نوع برخورد بازیکنان خارجی دقت کردم. اصلا چرا بازیکنان ما باید برای درمان و اردو به خارج از کشور بروند؟ اینها باعث میشود که بدانم اوضاع و شرایطی که در آن هستیم اصلا مطلوب نیست؟
آیا از زندگی و شرایط خودت رضایت داری؟
هر کس سعی می کند کارش را درست انجام دهد. اما اتفاقاتی که در این فوتبال میافتد اصلا برای من چیز جذابی نیست. بخصوص برای من که نسبت به یک سری افراد معترضم. اگر ملاحظاتی را در نظر بگیرم شاید اتفاقاتی بیفتد و پول دستم بیاید. در برههای یکی از مسئولان تیم مارسی میخواست بیاید و در ایران بازی من را ببیند. آن موقع همه میگفتند به مربی وقت تیم ملی بگو که حتما تو را در ترکیب اصلی قرار دهد. بازی با سوریه بود؛ زمان مربیگری آقای ابراهیمزاده در تیم ملی. من گفتم نمیتوانم این کار را انجام دهم و به مربی تیم ملی حرفی بزنم. من معتقد بودم این کار یعنی درخواست از بنده خدا درست نیست. چون من تلاشم را کرده بودم قسمت اول انجام شده بود. قسمت دوم را باید به خدا واگذار میکردم نه به بنده خدا.
اما به فرانسه رفتید و بالاخره تست دادید. اینطور نیست؟
بعد از فوت پدرم به فرانسه رفتم، تست دادم. من را میخواستند. اما خانوادهام به من احتیاج داشت. قصد نداشتم بروم فقط میخواستم شرایط را ببینم و تجربه کسب کنم؛ نرفتم و از این اتفاق ناراحت نیستم.
این ایدهها از کجا به ذهن شما میرسد؟
اینها را از کتابهایی که خواندم دریافتم. مثنوی معنوی خیلی به من کمک میکرد. همسرم در این راه نقش زیادی داشت و تحصیلات خوبی هم دارد. راهنماییهای او در مطالعه به من خیلی کمک کرد که جهت مثبت و خوبی را پیدا کنم.
الان آدم درونگرایی هستی یا معترض؟
الان هم سخت است که اعتراض نکنم. خیلی موقعها میخواهم حرفهایم را بگویم اما میبینم که چیزی درست نمیشود و حرفها به ضرر خودم تمام میشود و تنها یک سری موقعیتها از دست میرود. چون قدرتی ندارم. آب، آنقدر گلآلود است که نمیگذارند صاف و شفاف شود.
بنابراین مصلحت اندیشی میکنی؟
سعی میکنم کار بهتری انجام دهم؛ اینکه کاری که انجام میدهم در آینده به درد فوتبال بخورد. یک زمانی فکر میکردم که حداقل کار همین اعتراض است اما الان نه، فکر میکنم کارهای بهتری هم میتوانم انجام دهم و وظیفهای بیشتر از اعتراض کردن دارم.
کارشناسان معتقدند که تو به حقت در تیم ملی نرسیدی. چرا؟
خب مشخص است. نمیدانم یکسری افراد چطور فکر میکنند؛ چیزی به ذهنشان میرسد و بدون اینکه آن را تحلیل کنند مطرح میکنند. من تا الان پنج یا 6 عمل جراحی سنگین انجام دادم و در همین جایگاهی که قرار دارم، کار بزرگی انجام میدهم. یک بازیکن با یک مصدومیت سنگین نمیتواند به شرایط خوب برگردد اما من این همه مصدومیت شدم اما باز هم برگشتم. دلیل اصلی دور بودن من از تیمملی مصدومیتهایم بود که اجازه نمیداد من در شرایط آرمانی باشم. مثلا دوماه مصدوم بودم و با دو جلسه تمرین میآمدم و برای تیم بازی میکردم.
اما این تصمیم غلطی بود. این طور نیست؟
بله اما سعی میکردم به تیمم کمک کنم. اما متاسفانه مربی حمایت نمیکرد تا مردم بدانند من با چه شرایطی واردزمین شدهام.
چرا به خودت فکر نکردی و موقعی که مصدوم بودی به بازی رفتی. تو به عنوان یک بازیکن حرفهای نباید اینطور تصمیم میگرفتی؟
نمیدانم. بعضی اوقات آدم از تنهایی تمرین کردن در زمین، بدنسازی و فشارها فراری است. دوست داشتی کم کم با تیم تمرین کنی تا به شرایط بازی برسی. البته برخی مواقع هم خواست مربیان یک طوری بود که نمیتوانستم نه بگویم. مربیها میآمدند و خواهش میکردند که ما بازیکن نداریم. میگفتم نمیتوانم. میگفتند 20 دقیقه که میتوانی بازی کنی. وقتی که وارد زمین میشدم میدیدم که 90 دقیقه من را در زمین نگه داشتهاند. جان میکندم تا 90 دقیقه تمام شود. با همه اینها دوست ندارم به برخی مسائل بپردازم. خیلیها فکر میکنند مردم را با دروغ راضی میکنند و همه چیز درست است و کسی نیست به آنها بگوید که دروغ میگویید و آنها را رسوا کند. اگر به این موضوع فکر کنند که خدا از چه کاری ناراضی است بسیاری از ناهنجاریها رخ نمیدهد.
اگر مصدوم نمیشدی الان در کدام تیم اروپایی بازی میکردی؟
نمیدانم. خیلیموقعها از فوتبال آنقدر خسته میشدم که دوست نداشتم بازی کنم. فکر میکردم شرایط خوبی ندارم. اما نمیدانستم که این تمرین نکردنها من را عقب انداخته است. بعد از یک مدت که خوب تمرین میکردم و به شرایط ایدهآل میرسیدم پیش خودم میگفتم تواناییهای تو چرا اینقدر زیاد است؟ اینها خودشیفتگی نیست. بازخورد نظرات مردم است. یکسری مردم صحبتهایی میکنند که از خودم راضی میشوم. احساس میکنم که من را شناختهاند و من را آنطور که هستم قبول کردهاند.
چرا استقلال در دوره مربیگری کریمی نتیجه نگرفت؟
آن استقلال مریض بود. مشکل داشت. ما شرایط بازیمان خیلی خوب میشد اما خب در نهایت به هدف اصلیمان رسیدیم که همان قهرمانی در جام حذفی بود. آقا فیروز همیشه میگفت که شما دیگر به قهرمانی لیگ نمیرسید. خب ما قهرمان جام حذفی شدیم.
قهرمانی در جام حذفی حاصل حضور قلعهنویی بود یا زحمات کریمی بود که نتیجه میداد؟
آن وقت طولانی که یک نفر کار میکند با فرصتی کوتاه که دیگری میآید قابل مقایسه نیست. ما فقط بازی فینال را با آقای قلعهنویی بودیم؛ مسلما هر کسی میداند در آن مقطع کوتاه مربی نمیتواند خیلی موثر باشد. ما زمان زیادی را با فیروز کریمی کار کردیم. نمیگویم مربیان دیگر موثر نبودند چون اصلا ممکن بود فرد دیگری بیاید و آن زحمات را خراب کند.
چه فینال تلخی هم بود. نه؟
بستگی دارد که چطور به مسئله نگاه کنی.
ناراحت نشدی که قبل از بازی به تو اطلاع نداده بودند؟
البته این خواسته خانواده بود. از این بابت به خانواده خودم افتخار میکنم. شاید رفتن و گریه و زاری من خیلی دردی را دوا نمیکرد. خواسته مادرم این بوده که به من نگویند و بگذارند من آن بازی را انجام دهم. من فکر میکنم پدرم هم از این اتفاق راضی بود چون خیلیها خوشحال شدند. میدانید، پدرها دوست دارند شما به آرزوهایتان برسید. در استادیوم وقتی تشویقت میکنند، آنها کیف میکنند؛ اینکه بتوانی وسیلهای بخری، کاری کنی و شرایط بهتری انجام بدهی یا او را شریک کنی.
آن اواخر پدرتان سر تمرین یا بازیها میآمدند؟
سال خوبی نداشتیم. تماشاچی ما اصلا تماشاچی نیست که بداند اصلا چه موقع باید چه کاری کند. من هر لحظه اشتباه کنم بلند میشود و فحش میدهد. یک لحظه بعد اگر توپ به گل برود تشویق میکند. چون سال خوبی نداشتیم من دوست نداشتم پدرم بیاید، اما سالهای قبل میآمد.تا اینکه رسیدیم به فینال. من در آن بازی فکر میکردم شرایط خوب است. من از تیم ملی آمده بودم. روز تولدم بود. دوست داشتم بیاید. من برایش بلیط بازی را گرفته بودم. چون از سوریه آمده بودم. خانه نرفته بودم اما در جایگاه ویآیپی دنبالش میگشتم اما دیگر نبود.
بنابراین تنها اتفاقی که هیچوقت برای تو عادی نشد، حضور پدرت روی سکوها بود که تو را تشویق میکرد. نه؟
خانواده جایگاه خیلی والایی برای من دارد. آنها زحمت کشیدند که من به این جایگاه برسم. وقتی به پول میرسم باید از حق افراد دیگر هم دفاع کنم. فکر نکنم همه این پول تنها به خودم تعلق دارد. کلا خانواده هیچ وقت برای من عادی نمیشود. تمام تلاش من این بود که آنها شرایط بهتری داشته باشند و بعد از اینکه زندگی مشترکم شروع شد، دوست داشتم که همسرم پیشرفت کند. آدمی نیستم که اهل گریه و زاری باشم. سعی میکنم با بازی کردن، نوع برخوردم و کارهای مثبت او را خوشحال کنم. واقعا هنوز پدرم را در کنار خودم میبینم و حضورش را حس میکنم.
خودت آدم معترضی هستی. پدرت نسبت به کدام رفتار تو معترض بود؟
وقتی با هم به جایگاه ویآیپی میرفتیم، تماشاچیها میآمدند و عکس میگرفتند و امضا میگرفتند. اگر خودکار نبود من خوشحال میشدم که میتوانم زودتر بروم اما پدرم خودکارش را بیرون میآورد و میگفت: «بیا این هم خودکار» من ناراحت میشدم. میگفتم: الکی گفتم خودکار ندارم. اما او اعتراض میکرد که حق نداری اینطور رفتار کنی.
از حضور در فوتبال ایران راضی هستی؟
کلا یکسری افراد در کنار این فوتبال هستند که دوستداشتنی هستند و یکسری افراد هستند که واقعا نفرتانگیزند. من اینها را خوب تشخیص میدهم. با یکسری طوری رفتار میکنم که این محبت و انرژی را از همه اطراف من دریافت کنند و لذت ببرند. اما یکسری آدمهایی که فکر میکنند برای خودشان کسی هستند و برخوردهای بد دارند واقعا تنفر من را احساس میکنند.
لیگ امسال را چطور میبینی؟
خوب است. تیمها یکنواخت شدند.امسال از آن سالهایی است که فکر میکنم قهرمانی در آن بسیار شیرین است.
استقلال هم خوب شروع کرد.نه؟
بله. فکر میکنم خیلی بهتر از این هم میشود.
در مورد تیم ملی چه نظری داری؟ فکر می کنی گمشده ما کی روش بوده و با آمدن او باید به جام جهانی فکر کنیم؟
ببینید، تنها با حرف زدن کار پیش نمیرود. مسلما کیروش خیلی چیزها به فوتبال ایران اضافه خواهد کرد. بر فرض که تیم ملی نتیجه خوبی گرفت، آیا میتوان گفت که فوتبال ما رشد کرده است؟ در حالی که اگر شما یک باشگاه خوب درست کنید از دل آن یک تیم ملی خوب بیرون خواهد آمد