محمد مایلیکهن اگر جدیترین منتقد امیر قلعهنویی نباشد دستکم یکی از اصلیترین آنهاست.
حاجی مایلی زمانی تبدیل به دشمن قسمخورده قلعهنویی شد که در یکی از بازیهای استقلال گروهی از هواداران آبی علیه او شعار دادند یا به عبارت دیگر به او فحاشی کردند. پس از آن بود که حاجی با بیانیهها و مصاحبههای تند و گاه و بیگاه سراغ او را گرفت. فارغ از اینکه ادعاهای حاجی مایلی درست است یا غلط یا چه میزان از آن واقعیت دارد در مورد خود او ابهامات و سوالاتی وجود دارد. سوالاتی که چهره او به عنوان یک فرد دلسوز و صادق و مدافع فوتبال پاک را زیر سوال میبرد.
1- امیر قلعهنویی از سال 81 یعنی حدود 9سال پیش و از لیگ دوم حرفهای کارش را در سطح اول فوتبال ایران شروع کرد. اگر تمام حملات حاجی مایلی و افشاگریهای او فقط از سر دلسوزی و دفاع از فوتبال پاک است چرا تا پیش از لیگ هشتم حرفهای و اتفاقاتی که در ورزشگاه آزادی علیهاش صورت گرفت اقدام به افشاگری نکرد!؟ یعنی تا پیش از آن اتفاق قلعهنویی تمام موفقیتهایش به خاطر تواناییهای فنیاش بود و پس از آن حادثه تبدیل به«بدمن» فوتبال ما شد!؟ آیا این مصاحبهها درست یا غلط ربطی به آن اتفاق و ماجرا ندارد؟ نه فقط قلعهنویی که در مورد علی پروین و علی دایی هم او ابتدا با آنها به اختلاف خورد و سپس شروع به افشاگری علیه آنها کرد.
2- اگر همانطور که حاجی ادعا میکند امیر قلعهنویی مربی فاسدی است و تمام موفقیتهایش خارج از زمین بازی رقم خورد چرا او در مقطعی رضایت داد تا با او آشتی کرده و تمام آن بیانیهها را زیر پا بگذارد. از آنجا که مایلیکهن خود را یک فرد متدین میداند از او میپرسیم در کجای تاریخ اسلام بزرگان آن با مردان فاسد از در دوستی درآمدند و آنها را در آغوش کشیدند!؟ گروهبان قندلی چه بود و آن ماچ و بوسهها چه بود؟
3- مایلیکهن میگوید هرکجا ناپاکی باشد او برابرش میایستد.حالا از او سوال میکنیم آیا ادعاهایی که علی دایی در مورد حمید استیلی مطرح کرده را شنیده است؟ آیا در مورد آن تحقیق کرده است؟ در مورد ادعاهای شهریار در مورد حبیب کاشانی چطور؟ شاید از دید مایلیکهن هرچه بر سر دشمن قدیمیاش میآید حق او است و اشکالی ندارد! مگر نه اینکه شعارش خروج سیاسیها از ورزش بود و اطمینان میداد بین فوتبالیها و سیاسیون همصنفان خود را برمیگزیند پس چرا در دعوای دایی و کاشانی چنین نکرد؟
4- مایلیکهن چندی پیش مصاحبه کرد و علیه کاشانی حرف زد. اما ناگهان حاج حبیب شد بهترین مدیر پرسپولیس پس از انقلاب! دلیل این تناقضگویی چیست؟ نادر فریادشیران رفیق نزدیک و صمیمی مایلیکهن در دفاع از او گفت که؛«اختلافی پیش آمده بود و در دعوا هم حلوا خیرات نمیکنند!؟» اما حالا آشتی عروسی است و دارند شیرینی میدهند«!» که منظور تمجید و تعریف مایلیکهن از کاشانی بود!
5- در مورد تیم گرفتنهای مایلیکهن هم شایعات و حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. حرف و حدیثهایی که بارها مطرح شده اما هرگز به آنها پاسخ روشنی داده نشد. آیا خود او براساس تواناییهای فنیاش پست گرفته و میگیرد؟ حاجی مدعی است برای تیم پیدا کردن پشت اتاق کسی نایستاد! از رابطه و دوستانش کمک نگرفت یا خود آنها کمکش نکردند؟! اگر براساس ضابطه پیش میرفتیم در آن مقطع سال 88 آیا واقعا حق مایلیکهن بود که سرمربی تیم ملی شود!؟ کارنامه آن زمان او در حد سرمربیگری تیم ملی بود؟
6- در بازی آخر فصل پیش اگر سپاهان با تیم دوم خود برابر سایپا صفآرایی نمیکرد تیم مایلیکهن الان دستهاولی شده بود. اما اگر سپاهان با تیم دوم خود برابر یکی از تیمهای در حال سقوط بازی میکرد و سایپا با برد آنها پایینتر میرفت حاجی فریاد وامصیبتا سر نمیداد؟! اما چی شد رفتاری که در قاموس او مذموم است هیچ واکنشی نشان نداد؟ شاید چون خودش هم یک فصل قبل از آن چنین معاملهای کرده بود! همان موقع که وقتی از ماندن مطمئن شد جوانهایش را بازی داد. اما آیا این کار نه به لحاظ حرفهای که به لحاظ اخلاقی و عدالت که مایلیکهن ادعای آن را دارد درست و پسندیده بود!؟