1 ) فرانک رایکارد، سرمربی تیم ملی عربستان شد. ستاره فروزان سالهای نه چندان دور تیم ملی هلند و باشگاه معتبر میلان ایتالیا، در حالی برای یک همکاری سه ساله با یکی از پرافتخارترین تیمهای ملی قاره آسیا به توافق رسید که در فدراسیون فوتبال عربستان، هیچ عباس ترابیانی پیدا نمیشد که ارزش 11 میلیون دلاری قرارداد آقای رایکارد را از مردم و رسانهها پنهان کند! انتخاب رایکارد، پس از آن رخ داد که عربها قید همکاری با ریکاردو گومز را زدند و این سرمربی مشهور را که در یک ماه گذشته سابقه قهرمان کردن واسکودوگاما در جام حذفی برزیل را داشته است، به خاطر اظهارات تندش در مورد شرایط اجتماعی عربستان، اندکی بعد از توافق دوطرفه، کنار گذاشتند. دوران مربیگری رایکارد، برخلاف روزهای بازیگریاش فراز و نشیبهای زیادی داشته است. او در تیم ملی هلند در یورو 2000، عملکرد درخشانی نداشت و مجموعه فعالیتهایش در گالاتاسرای ترکیه هم چندان چنگی به دل نزد. با این وجود، این آقای سیهچرده افتخاری بسیار بزرگ در کارنامهاش دارد که او را به اوج محبوبیت رسانده است. رایکارد، کسی بود که با عملکرد اعجازگونهاش در دهه گذشته میلادی، بارسلونا را متحول کرد و با پایان دادن به تیرهروزیهای بلوگرانا، پایههای عصر طلایی بارسا را بنیان گذاشت. قهرمانی با آبیاناریها در لیگ قهرمانان اروپا، شاهبیت غزل موفقیتهای رایکارد در اسپانیا بود و حالا او، با این پشتوانه ستودنی در آسیاست؛ بیخ گوش ایران!
2 ) از نبرد تیمهای ملی ایران و عربستان در قاره آسیا، با تعبیر «الکلاسیکو» یاد میشود. نبرد این دو تیم ملی در پهنه قاره کهن، چیزی فراتر از یک مسابقه ساده فوتبال است و رگههای پررنگی از یک تقابل میهنی و حیثیتی را یدک میکشد. همین حساسیتها در کنار قدرت مثالزدنی دو تیم باعث شده است که از این مسابقه نیز با همان تعبیر مخصوص بازیهای بزرگ و دوئلهای «کلاسیک» دنیای فوتبال یاد شود. نکته جالب اما، این خواهد بود که اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، بازی بعدی ایران و عربستان در مسابقات مقدماتی جامجهانی یا جام ملتهای آسیا، بیش از هر زمان دیگری رنگ و بوی همان الکلاسیکوهای اورجینال اسپانیایی را به همراه خواهد داشت؛ چه اینکه اینبار، رویارویی دوباره رایکارد و کرش، یادآور دوئل آنها در الداربیهای فصل 2004 – 2003 لالیگا خواهد بود. آن روزها رایکارد به تازگی عصر طلاییاش را در بارسلونا شروع کرده بود و البته کرش، فصل ناموفق خودش در مادرید را میگذراند. با این وجود، حالا دست تقدیر یکبار دیگر آنها را در آستانه تقابلی دوباره قرار داده؛ اینبار البته فرسنگها دورتر از اروپا، جایی در آسیای غربی! فراموش نکنیم آخرین جنگ رودرروی رایکارد و کرش، به لیگ قهرمانان اروپا، فصل 2008 – 2007 برمیگردد؛ جایی که دو تیم بارسلونا و منچستریونایتد، در مرحله نیم نهایی این رقابتها به مصاف هم رفتند و در نهایت شیاطین سرخ با تک گل اسکولز در دو بازی رفت و برگشت به پیروزی رسیدند تا با برتری بر چلسی، قهرمان اروپا شوند.
3) پای مربیان بزرگ و سرشناس،مدتهاست که به فوتبال آسیا باز شده است. با این وجود، این بار استثنائا قرار نیست ما حسرت دوری از این مردان نامدار را بخوریم. اگر دشمنی مستقیم ما در فوتبال آسیا، فاتح رختکن نوکمپ را به استخدام درآورده، در عوض «یار»ما هم امروز، نیمکتنشین اولدترافورد و سانتیاگو برنابئو است. جای زخمی که فروردین 88 بر قلب فوتبالدوستان ایرانی نشست، هنوز میسوزد و مرهم این سوز و گداز ، فقط یک انتقام «کلاسیک» است به سبک یک مربی با کلاس! شاید امکانات سختافزاری عربستانیها، بیشتر به داشتههای اسپانیاییها نزدیک باشد تا آنچه ما داریم،در مقایسه با بضاعت انگلیسیها!با این حال به طور قطع میتوان جای خالی توانمندیهای فیزکی را با انسجام مدیریتی و اتحاد و همدلی تا حدود زیادی پوشش داد و مسیر را برای رسیدن به موفقیت هموار کرد. آنچه در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری برای مجموعه تیم ملی ضرورت دارد، حفظ آرامش و فراهم کردن فضای کاری مثبت برای کادر فنی توانایی این گروه است؛ چیزی که امیدواریم نابخردیهای برخی مسوولان، از تیم ملی دریغش نکند!
4) عصر جدید تیم ملی، از دیشب رسما با اولین بازی تحت هدایت این مجموعه زیر نظر کارلوس کرش آغاز شد. از همین حالا، برای روزی که مرد پرتغالی، پرچم عربستان را در الکلاسیکوی آسیایی پایین میکشد، لحظه شماری میکنیم.