فراز کمالوند یکی از چهرههای جنجالی فصل نقل و انتقالات تا اینجای کار بوده است. البته اینبار شایعه منشوری بودن او در سایه بود و اصل ماجرا به جدایی تحمیلی او از تراکتورسازی مربوط میشود. سرمربی سابق تراکتورسازان با وجود شایعات یک ماه اخیر اصلا نمیخواست بپذیرد که امیر قلعهنویی در راه تبریز است. او در مصاحبههای مختلف تاکید داشت که تیم را میبندد، آن هم برای آسیایی شدن.
این گفتوگو ماحصل دو ساعت پرسش و پاسخ و کلنجار با اوست. نکته حائز اهمیت اینکه به نظر میرسید عصبانیت کمالوند از قلعهنویی فروکش کرده یا حداقل او نمیخواست علیه ژنرال صحبت کند. این مربی هفته گذشته در برنامه ورزشی شبکه استانی آذربایجانشرقی اظهارات تندی علیه قلعهنویی داشت. با این وجود سرمربی جدید پاسهمدان سعی دارد به ژنرال کمک کند. او رمز موفقیت امیر در تبریز را همراه شدن و برقراری ارتباط با مردم تبریز میداند و تاکید دارد اگر وی این اصل را رعایت کند، حتما روزهای خوب و موفقی با این تیم خواهد داشت.
اول از این سوال شروع کنیم که چرا همیشه نام شما در جمع ف.کهای مشهور قرار میگیرد، مربیانی که در چند فصل اخیر همیشه بحث منشوری بودن و محرومیتشان از لیگ مطرح میشود؟!
این هم از شانس بد من است که نامم فراز کمالوند است و همیشه باید اهالی فوتبال تصور کنند که من یکی از همان ف.کهای معروف هستم.
جدایی غیرمنتظرهتان از تراکتورسازی هم باعث شد تا شایعه منشوری بودن شما بیشتر از قبل قوت بگیرد!
به چه زبانی بگویم که منشوری نیستم؟ جداییام از تراکتورسازی صرفا به خاطر یکسری اتفاقات و داستانهایی است که ناخواسته وارد آن شدم. آقای عزیز محمدی هم بارها عنوان کردهاند که در تمام شهرها بهجز تبریز میتوانم مربیگری کنم. قطعا اگر منشوری بودم، محرومیتم از لیگ فقط شامل تیمهای تبریزی نمیشد.
منظورتان درباره اتفاقات و داستانهایی که عنوان کردید ناخواسته وارد آن شدید، چیست؟
همان اتفاقات و داستانهایی که در بازی با صبای قم رخ داد. منظورم شکسته شدن صندلیهای ورزشگاه و پرتاب آنها به درون زمین بود. متاسفانه در این اتفاق من نه نقشی داشتم و نه مقصر بودم، ولی خب به عنوان مقصر و متهم ردیف اول شناخته شدم و از این بابت هم گله و شکایتی ندارم، چرا که تابع تصمیم فدراسیونیها هستم.
ولی قبول کنید که میتوانستید با رفتن به سمت تماشاگران آنها را به آرامش دعوت کرده و از متشنج شدن جو جلوگیری کنید، چرا که همه میدانند کمالوند محبوبیت خاص و ویژهای میان هواداران تراکتور دارد!
اول اینکه شخص دیگری جو را متشنج کرد و چرا من باید جو را آرام میکردم؟ در ثانی یک هزار، دو هزار نفر نبودن که بتوان آنها را کنترل و به آرامش دعوت کرد. صحبت از جمعیت چند هزار نفری است و قطعا از توانایی من خارج بود که بخواهم آنها را به آرامش دعوت کنم.
پس در اتفاقات بازی با صبا خودتان را مقصر نمیدانید؟
معلوم است که مقصر نمیدانم. مقصر داور بازی بود که نمیدانست در یک شهری مثل تبریز که ورزشگاه پر از تماشاگر میشود، باید در سوت زدن و قضاوت کردنش دقت و وسواس به خرج دهد. من یک سوال از شما دارم، مگر تا قبل از دقیقه 2+90 و حتی با اینکه تراکتور از تیم میهمان عقب بود، اتفاقی رخ داد؟ اتفاقات زمانی شروع شد که آقای جهانبازی پنالتی که برای تراکتور گرفته بود را صرفا به خاطر ورود نیمکتنشینان و کادر فنی صبا به داخل زمین پس گرفت و تصمیم خودش را عوض کرد. همه شاهد بودند که نصرتی حتی برای زدن ضربه پشت توپ ایستاد، ولی داور به یکباره تصمیم خود را عوض کرد. خب معلوم است جو بههم میریزد و کنترل آن سخت میشود. آن هم ورزشگاهی که چیزی حدود 60 هزار تماشاگر در آن حضور داشت.
جاسم کرار هم در رخ دادن آن اتفاقات چندان بیتقصیر نبود. در دقیقه 70 و پس از آنکه اخراج شد به سمت هواداران رفت و با انجام حرکاتی باعث تحریک آنها شد!
اصلا این مساله را قبول ندارم، چون اگر اینطور بود باید از همان دقیقه 70 پرتاب شدن صندلیها شروع میشد، ولی این اتفاق از دقیقه 90 به بعد رخداد. در آن بازی داور اشتباه کرد و او باید تنبیه میشد نه من و کرار.
در بازی پاس همدان – راهآهن هم یک چنین اتفاقی رخ داد، با این تفاوت که داور پنالتی میهمان را برگرداند، ولی اتفاق خاصی رخ نداد؛ چون راهآهن در همدان هواداری نداشت که اتفاقی رخ دهد.
پس باید بپذیرید که اشتباهات داوری هم جزیی از فوتبال است؟
بله، اشتباهات داوری جزیی از فوتبال است و من نمیگویم داور نباید اشتباه کند. حرف من این است که یک داور وقتی یک بازی را قضاوت میکند باید نگاه کند و ببیند که برای چه تیمهایی سوت میزند. قطعا داوری که میخواهد بازی تیمهایی مثل استقلال، پرسپولیس و تراکتورسازی که پرهوادار و پرطرفدار هستند را قضاوت کند باید با دقت و وسواس بیشتری سوت بزند.
آیا کماکان بر این عقیدهاید که تراکتورسازی پرهوادارتر از سرخابیها است؟
بله، چون از نظر من تعریف هوادار و طرفداردو تعریف جدا و مجزا از هم هستند.
تعریف هریک را برایمان عنوان میکنید؟
از نظر من هوادار به کسی میگویند که برای تماشای بازی تیمش به ورزشگاه میرود. طرفدار هم کسی است که یک تیم را دوست دارد ولی از نزدیک به تماشای بازی تیم محبوبش نمینشیند. هنوز هم میگویم که تراکتورسازی پرهوادارتر از استقلال و پرسپولیس است و این دو تیم فقط در داربی پرهوادار هستند.
قصد ندارید که پرطرفدار بودن این دو تیم در تبریز را که انکار کنید؟!
چه کسی گفته که این دو تیم در تبریز پرطرفدار هستند؟ تبریزیها تراکتور را تیم خودشان میدانند، چون یکی از نمایندگانشان در لیگ برتر است. فضای تبریز ایجاب نمیکند که کسی طرفدار پرسپولیس یا استقلال باشد.
طی دو سال اخیر شاهد استقبال بینظیر تبریزیها از بازیهای تراکتور بودیم و در فصل گذشته این استقبال به اوج خود رسید. دلیل این قضیه را در چه چیزی میدانید؟
چیزی حدود 14 سال است که مربیگری میکنم و طی این چندسال طوری کار کردهام که توانستهام کارنامه قابل قبولی برای خودم به وجود بیاورم. من برای رسیدن به این جایگاه کارهایی انجام دادم که به عقل کسی هم نمیرسید.
این مساله چه ارتباطی با سوال ما دارد؟
الان برای شما ارتباطش را عنوان میکنم. من از مردم تبریز شناخت کافی داشتم و میدانستم که آنها علاقه زیادی به فوتبال و تراکتور دارند و برای اینکه فوتبالدوستان تبریزی را به حضور در ورزشگاه ترغیب و آنها را تشویق کنم، بحث پرهوادار بودن تراکتور را مطرح کردم که عین واقعیت هم بود. پس از آن شاهد بودم که هواداران تراکتور چند برابر شدند.
فکر میکنید چنین شیوه و ابزارهایی در تیمهایی مثل استقلال و پرسپولیس هم جواب میدهد؟
بله، شک نکنید که جواب میدهد. مگر تراکتور چه چیزی کمتر از استقلال و پرسپولیس دارد؟اگر سرمربی استقلال یا پرسپولیس هم بودم میدانستم چه کاری انجام دهم تا سکوهای خالی آزادی را پر از تماشاگر کنم.
مربی هستید که همیشه به دنبال راه انداختن یک موج و سوار شدن بر آن هستید!
یک مربی برای مربیگری باید تمامی جوانب را در نظر بگیرد. برای یک مربی باید ارتباط با هواداران در اولویت قرار داشته باشد. چون حمایت هواداران است که منجر به این میشود تا یک تیم به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند. من به هر شهری میروم طوری رفتار میکنم که هواداران تیمی که هدایت آن را به عهده دارم به من علاقهمند شوند. من موجی راه انداختم و سوار آن شدم. کاری کردم که خیلیها از آن نفع ببرند. اگر هواداران تراکتور پشت من و تیمم نبودند شاید نمیتوانستیم این تیم را در دومین سال حضورش در لیگ برتر به یکی از مدعیان تبدیل کنیم. من از به راه انداختن این موج نفع بردم و باعث شدم تیم در آزادی و مقابل استقلال، 50 هزار هوادار داشته باشد تا این تیم احساس میهمان بودن و غریبگی کند و بتوانیم پس از 41 سال شکستش بدهیم. این کار کوچکی نبود و از اینکه آن موج را به راه انداختم و سوار آن شدم ناراحت نیستم.
ولی باعث شدید میانه هواداران تراکتور با برنامه نود و عادل فردوسیپور تیره و تارتر از قبل شود. تا جایی که آنها اقدام به نصب کاریکاتور این مجری محبوب در ورزشگاه تبریز بکنند!
دامن زدن به این موضوع اشتباه بود و عادل نباید به آن دامن میزد. اگر من این موج را راه انداختم و آن را شروع کردم عادل نباید ادامه میداد.
عادل خودش همه را مسخره میکند و حالا مگر چه اتفاقی افتاد که هواداران یک تیم اقدام به نصب کاریکاتور وی در ورزشگاه کردند؟
این مجری در همهجا مخالف داشت. در بوشهر، اصفهان، ولی چون تراکتور تیم پرهواداری است اقدام هواداران این تیم بیشتر از اقدامات هواداران سپاهان و شاهین به چشم آمد. کسی نیست به من بگوید دعوای ما با عادل بدتر بود یا دعوای ساکت با وی که او را به دلالی متهم کرد؟ قبول کنید فردوسیپور بیش از حد روی تراکتور و من زوم میکرد. همه آمدند گفتند در تبریز 22 هزار صندلی شکسته شد ولی چرا کسی روی آقایانی که مصاحبه کردند و گفتند استقلال و پرسپولیس در میان فدراسیونیها طرفدار دارد، زوم نکردند؟ باور کنید پس از آنکه هواداران تراکتور اقدام به نصب کاریکاتور عادل کردند به وی زنگ زدم از وی عذرخواهی کردم. چون اشتباه من بود که باعث شد به وی توهین شود. اما درباره قضیه علی کریمی حق با من بود. کسی که پرچم عدالت را در دست میگیرد و ادعا میکند به دنبال این است که تا با اثبات حقایق، حق را به حقدار برساند نباید با شریفی تماس بگیرد و از وی بخواهد محرومیت کریمی را ببخشد و بعد بخشیده شدن محرومیت بازیکنی مثل کرار را بزرگ کند و به خاطر همین حساسیتهای بیمورد عادل روی من و تیمم بود که با وی دچار مشکل شدم.
یعنی قبل از آن با عادل مشکلی و اختلافی نداشتید؟
نه، با عادل دچار مشکل شدم چون در جریان کرار ما را تا توانست اذیت کرد و مقابل این قضیه جبههگیری کرد. به گمان خودش فقط مقابل کرار جبهه گرفته بود، در صورتی که جبههگیری او برابر تراکتور بود نه شخص جاسم.
چون این بازیکن، بازیکن تراکتور بود. شاید خیلی از اهالی فوتبال ندانند که من و عادل 17سال پیش و در یکی از نشریات ورزشی با یکدیگر همکار بودیم.
آن زمان رفاقت ما تا حدی بود که شبها پس از اتمام ساعت کاریمان عادل با رنوی خود من را به منزلمان میرساند. البته هنوز هم رفاقتمان پابرجاست و واقعا خوشحالم که دوست و همکارم تا چنین سطحی بالا آمده و پیشرفت کرده است ولی وقتی میبینم این شخص باعث میشود در کارم لطمه بخورم، دیگر فراز کمالوند نیستم و به عنوان یک مربی باید از حق تیمم دفاع کنم. همین آقا با این کارهایش باعث شد پس از بازی با پرسپولیس داوران پنج پنالتی مسلم که روی کرار صورت گرفته بود را نادیده بگیرند، چرا چون ذهنیتسازی در مورد کرار اینگونه بود که تمام کارهای این بازیکن از روی تظاهر و صرفا به خاطر جوسازی است.
خیلیها معتقدند شما با اختلاف با فردوسیپور به دنبال مطرحکردن خود و متشنج کردن جو تبریز علیه وی بودید. آیا این مساله را قبول دارید؟
من آنقدر بزرگ و مطرح هستم که نیازی ندارم به واسطه درگیری و اختلاف با یک برنامه و مجری آن درصدد مطرح کردن خودم برآیم. ضمن اینکه از متشنج کردن جو تبریز علیه دوست و همکار قدیمیام چیزی عاید من نمیشد که بخواهم این کار را انجام بدهم.
بخشیده شدن محرومیت کرار برای ما هم عجیب و تا حدودی هم غیرقابل باور بود.
چرا برایتان عجیب و غیرقابل باور بود؟
چون این اتفاق به یکباره و بدون هیچ پیشزمینهای رخ داد!
بگذارید اصل ماجرا را برایتان توضیح بدهم روز 19بهمنماه سال گذشته بود که آقای سعیدلو برای افتتاح پیست دوچرخهسواری ورزشگاه یادگار امام خمینی(ره) به تبریز سفر کرده بودند. همان روز در ذهنم جرقه زد که از ایشان درخواست کاهش محرومیت کرار را بکنم. همان لحظه که این فکر به ذهنم خطور کرد به جاسم زنگ زدم و گفتم که بعد از ظهر یک خبر خوش به تو میدهم و به او گفتم شاید محرومیتاش بخشیده شود. آن قضیه تا بعد از ظهر آن روز که آقای سعیدلو را ملاقات کنم بین من و کرار ماند. بعد از ظهر همان روز دکتر پس از افتتاح پیست، در تمرین تراکتور حضور پیدا کردند و پس از پایان تمرین به سمتشان رفتم و گفتم که تقاضایی دارم. ایشان توقع داشتند که من تقاضای کمک مالی به تراکتور را کنم و همان لحظه گفتند که چقدر پول میخواهم؟ من هم در جواب این سوال ایشان گفتم که برای یک کاری به کمک معنویشان نیاز دارم. به دکتر گفتم که امروز 19بهمن است و تا 22بهمن سه روز باقی مانده است و به مناسبت فرا رسیدن این جشن، محرومیت کرار که 2جلسه آن باقی مانده بود را ببخشید. آقای سعیدلو هم در تماسی که با آقای شریفی داشتند این قضیه را مطرح کردند و آقای شریفی هم عنوان کردند برای مشورت با سایر اعضای کمیته انضباطی نیاز به زمان دارند. چند دقیقه بعد آقای شریفی تماس گرفتند و موافقت اعضای کمیته انضباطی با بخشیده شدن محرومیت کرار و 31نفر دیگر از بازیکنان محروم فوتبال و فوتسال را اعلام کردند. ولی عادل در این میان سایر بخشیدهشدگان را نادیده گرفت و فقط روی بخشیده شدن محرومیت کرار مانور داد.
فکر نمیکنید با این کار به نوعی قانون را نقض کردید؟
نه. چون درخواست ما رسمی بود و هیچ نقض قانونی صورت نگرفت. از محرومیت کرار ناراحت بودم چون به ناحق محروم شد و به خاطر کار نکرده تنبیه و جریمه شده بود. یکی دیگر از بازیکنان تراکتور به صورت محمد نوری زد ولی کمکداور و داور به اشتباه کرار را متهم کردند و همین اتهام بیمورد باعث عصبانیت این بازیکن و درگیری وی با کمکداور شد. در درگیری هم جاسم فقط کمکداور را هل داد و فیلم تمام این صحنهها را هم در اختیار کمیته انضباطی قرار دادیم. بر فرض کرار داور را هل داد، آدم نکشته بود که خطایش غیرقابل بخشش باشد. این کار ما بیقانونی نبود بلکه عفو قاعدهمند بود.
بر چه اساس و تبصرهای میگویید که عفو قاعدهمند بود؟
کرار تا آن روز دو سوم از محرومیت خود را پشت سر گذاشته بود و آقای شریفی پس از بخشیده شدن کرار به ما این مساله را عنوان کردند و گفتند که اگر یک بازیکن دو سوم از محرومیت خود را پشت سر گذاشته باشد، باقی محرومیتاش میتواند مورد بررسی قرار بگیرد و در صورت تشخیص مسوولان ذیربط بخشیده شود.
چرا سعی نکردید از طریق مجاری قانون و با گذراندن روال قانونی و عادی، درصدد بخشیده شدن محرومیت کرار برآیید؟
اگر قرار بود از مجاری قانون اقدام کنیم محرومیت کرار به اتمام میرسید بیقانونی نکردیم ولی دیدیم که قانونمند بود. البته این صحبت من باعث نشود تا عدهای آقای شریفی را به بیقانونی متهم کنند چون ایشان با اشراف به قوانین این کار را انجام دادند.
دلیل اینکه در فصل گذشته آنقدر از کرار حمایت میکردید چه بود؟
چون میدیدم و شاهد بودم که کرار بیش از حد توانش برای تراکتور مایه میگذارد و کار میکند. از کرار حمایت میکردم چون بهترین بازیکنم بود.
فکر نمیکنید همین حمایتهای شما بود که باعث شد تا کرار در لیگ دهم آنقدر حاشیه درست کند؟
نه. چون همه میدانند کرار عصبی است در جام ملتها هم دیدید که پس از تعویضش به بطری آب چه لگدی زد. از نظر من کرار بهترین بازیکن آسیاست و هر مربی هم جای من بود هوای چنین بازیکنی را داشت. قول میدهم این بازیکن فصل آینده به تنهایی 20 امتیاز برای استقلال بگیرد. سبک فوتبال جاسم مثل علی کریمی است و میتوان گفت این بازیکن کریمی فوتبال عراق است و مثل او یک نابغه است.
تا جایی که خاطرمان هست هیچ مربی غیربومی نتوانسته سه سال در تراکتورسازی دوام بیاورد. رمز ماندگاری شما در این تیم چه بود؟
چون توانستم با مردم تبریز ارتباط خوب و نزدیکی برقرار کنم. همین علاقه دوطرفه بود که باعث شد سه سال خوب و رویایی را در تراکتور پشت سر بگذارم. این تیم هشت سال بود که با صرف هزینههای کلان نتوانسته بود به لیگبرتر صعود کند، اما خوشبختانه توانستم در اولین سال حضورم در تبریز تراکتور را لیگبرتری کنم. طبیعی بود که در میان تبریزیها محبوب شوم.
محبوبیت شما نزد هواداران تراکتور آنقدر زیاد است که در بازی با سایپا میتوان گفت همه تراکتوریها مورد توهین و تشویق قرار گرفتند ولی شما تشویق شدید!
بله. باور کنید در آن بازی نزدیک بود گریه کنم. چون از چنین حمایتی واقعا شوکه شده بودم. به من فحاشی نکردند چون آنها شاهد بودند که تراکتور را به چه موفقیتهایی رساندم. ما فصل گذشته توانستیم پس از 41 سال استقلال را در آزادی شکست بدهیم. پس از بازی با سایپا برنامه موج شبکه استانی، از من برای حضور در برنامه دعوت کرد. به خاطر شکست در این بازی ناراحت بودم و از چهرهام هم کاملا مشخص بود که ناراحت هستم. در حین صحبتهایم با مجری، وی بخشی از پیامکهای ارسالی به برنامه را برای بینندهها خواند.
در این پیامکها یکی از هواداران عنوان کرده بود از ناراحتی کمالوند ناراحت هستم و به او بگویید فدای سرت که باختی. این مسایل واقعا برای من ارزشمند هستند و آنها را با هیچ چیز دیگری عوض نمیکنم.
شما هر بار خودتان را به یک شهر نسبت میدهید. بالاخره کمالوند را آبادانی بدانیم یا لرستانی؟
باور کنید من نگفتم آبادانی هستم و آقایان از صحبت من برداشت اشتباهی کردند و جالب اینجاست که برداشت اشتباهشان را هم رسانهای کردند.من گفتم پدرومادرم متولد آبادان هستند. ای کاش به گذشته برگردیم و همه بشنوند که من نگفتم آبادانی هستم. مگر من چیزی به اسم شناسنامه یا کارت ملی ندارم که بخواهم هر بار خودم را به یک شهر نسبت بدهم؟ ما اصالتا لرستانی هستیم ولی پدرومادرم متولد آبادان هستند. پدرم کارمند شرکت نفت بود و به خاطر کارش دوبار از آبادان به لرستان انتقال پیدا کرد و من هم در همان لرستان متولد شدم و همه بدانند که لرستانی هستم نه آبادانی.
همه میدانند که امیر قلعهنویی یکی از دوستان نزدیک و صمیمی شماست. ناراحت نشدید از اینکه این مربی جانشین شما در تراکتورسازی شد؟
نه. چون حرفهای هستم و نباید از این مسایل ناراحت شوم. روزی هم ممکن است من جای قلعهنویی را در یک تیم بگیرم.
فکر میکنید این مربی بتواند در تراکتورسازی موفق شود؟
بله. تا جایی هم که لازم باشد، در جهت موفقیت تراکتورسازی به ایشان کمک میکنم. به نظر من اگر قلعهنویی با مردم باشد به راحتی میتواند تراکتور را آسیایی کند. من به تواناییهای این مربی شک ندارم.
شما عنوان کردید که منشوری نیستید و فقط نمیتوانید در تبریز مربیگری کنید. پس چرا برای فصل آینده یک تیم لیگ یکی را انتخاب کردید؟
من یک آدم خاص هستم و همیشه دوست دارم با انجام یکسری کار، این خاص بودنم را ثابت کنم. دوم اینکه شروع مربیگری من از همین پاس بود. البته پاس تهران و دوست داشتم دوباره به این تیم بازگردم. من در مکتب پاس رشد پیدا کردم و وارد دنیای مربیگری شدم و بازیکنان زیادی از جمله طالبلو، نصرتی، مامانی، منیعی، هادی شکوری و ... آن زمان شاگردان من بودند.
لیگ برتری کردن شیرینفراز و تراکتورسازی برای من شیرینتر از آسیایی کردن یک تیم است و به دنبال این هستم تا این تجربه را با پاس همدان هم کسب کنم. یک استان پشت تیم پاس است و میخواهم کاری کنم تا این تیم بهواسطه نیروها و استعدادهایی که در همدان وجود دارد لیگبرتری شود و دوست ندارم نماینده لیگبرتری این استان دوباره هدیه و کادو باشد.
راست است که میگویند مبلغ قراردادتان با پاس همدان چیزی حدود 600 میلیون تومان است؟
نه. این خبر کذب محض است من با پاس سفید امضا کردهام.
اگر قرار باشد روزی در جامحذفی با همین تیم پاس همدان مقابل تراکتورسازی بازی کنید، چه کار میکنید؟
خب معلوم است، روی نیمکت نمینشینم و از دور تیم را هدایت میکنم. این را هم بگویم که سرمربی هر تیمی هم باشم دوست دارم تراکتور ببرد. این حرف من احمقانه است ولی باور کنید از ته دل این حرف را عنوان کردم.
آیا این رفتار شما به دور از حرفهایگری نیست؟
نه. چون از دور تیمم را حمایت میکنم. این مساله آنقدر برای من مهم بود که هنگام عقد قرارداد با پاس به مسوولان باشگاه عنوان کردم در صورتی که در جامحذفی به تراکتور خوردیم روی نیمکت نخواهم نشست و آنها هم با این قضیه موافقت کردند. مطمئن باشید کمالوند تا روزی که مربی است مقابل تراکتور روی نیمکت نمینشیند و اگر روزی این کار را انجام دادم من را دروغگو خطاب کنید.من طرفدار تراکتور هستم و آنقدر این تیم را دوست دارم که اگر همین الان بگویند همزمان از منچستر و تراکتور پیشنهاد دارید و کدامیک را قبول میکنید، میگویم پیشنهاد تراکتورسازی را.
حرف آخر؟
جا دارد همین جا از مردم تبریز بابت سه سال حمایتشان تشکر کنم و تا زندهام لطف آنها را فراموش نخواهم کرد و به آنها میگویم هر زمان فرصت کنم به تبریز میروم تا بازی تراکتور را از نزدیک ببینم.خواستهام از هواداران تراکتور این است که از قلعهنویی حمایت کنند. مهم این نیست فراز باشد یا امیر، مهم موفقیت تراکتور است.ضمن اینکه من موفقیتهایم در تراکتورسازی را به تنهایی به دست نیاوردم و در کسب این موفقیتها تمامی بازیکنان، کادرفنی تیم، مسوولان باشگاه و هواداران نقش داشتند.