هر بار که حرف زد شهر را به هم ریخت، بنابر ذات عصیانگرش بى عدالتى و نابسامانى را تاب نمى آورد، هیچ کس هم از تیغ انتقادات او در امان نماند. از على پروین و ناصر ابراهیمى و امیر عابدینى تا على دایى و على کفاشیان! سیاست مدار نبود. حرف درست را مى زد حتى اگر همه او را نهى مى کردند، حضورش در بازى براى به هم ریختن تمام سازمان دفاعى حریف کفایت مى کرد و در بیرون از زمین براى به هم ریختن شهر!
۲- مى گویند یا تغییر مى کنى یا تغییرت مى دهند، در اصل تغییر اما شکى نیست، کریمى هم تغییر کرده است، دیگر داور را کتک نمى زند و ۲ سال از بهترین سال هاى عمر و فوتبالش را پشت فنس هاى زمین تمرین سپرى نمى کند، دیگر پرخاشگرى هاى معمولش را ندارد، از آن حرف هاى جنجال سازش خبرى نیست، پخته تر شده، آرام تر است اما هنوز هم على کریمى، تجربه چندین سال ستاره بودن در الاهلى، بایرن مونیخ و تیم ملى او را کامل تر کرده اما هنوز هم کافى است چیزى تمرکز او را به هم بریزد، حرفش را مى زند اما شاید در فرصت بهترى آن را بیان کند، مثل قبل نمى گوید خدا فلانى را بغل کرده! اما با جسارت فدراسیون قدرتمند فوتبال را زیر سوال مى برد وضعف آنان در برگزارى بازى تدارکاتى تیم ملى را رسانه اى مى کند، هرچند که اگر این صحبت کریمى نبود هم، او جایى در تیم منتخب دایى و دوستان نداشت، چه آن که کریمى جزء همان بازیکنانى بود که دایى در موردشان گفته بود: « در بازى هاى جام جهانى در چشم من نگاه مى کردند و پاس نمى دادند!»
به هر صورت محتوا همان محتواست، فرم و شکل جریان تغییر کرده است.
۳- اگر به نامه نوشته شده کریمى به فدراسیون نگاه کنیم ردپاى تغییر على کریمى را به خوبى مى بینم در آن جا که مى گوید: اگر به این دعوت پاسخ مثبت بدهم، احتمال ایجاد تنش وجود دارد! تنش؟ با دایى؟ مگر بارها بعد از آن دعواهاى معروف با هم آشتى نکردند؟ پس همه چیز صورى بود؟! از آن جایى که دایى بارها مقابل فشار مطبوعات و افکار عمومى و حتى درخواست مستقیم رئیس جمهور ایستاد و کریمى را دعوت نکرد، چه طور مى شود طى ۲ هفته تغییر موضع بدهد و کریمى را دعوت کند؟ فقط یک چیز به چشم مى خورد؛ فشار وحشتناک رسانه ها و افکار عمومى! دایى خوب مى دانست در صورت عدم دعوت از کریمى پس از ۲ بازى درخشان مقابل استقلال و ابومسلم، چه جوى علیه او و تیم ملى به راه مى افتد، چه آن که خود دایى بهتر از هر کسى مى داند کریمى تا زمانى که او سرمربى تیم ملى است، دعوت او را قبول نمى کند.
۴- على کریمى به طرز بسیار بدى که اصلاً در شأن یک بازیکن ملى پوش و در سطح او نبود از تیم ملى اخراج شد، آن هم به خاطر مصاحبه اى که خود سرمربى محترم تیم ملى بارها و بارها مصاحبه هایى بدتر از آن علیه فدراسیون فوتبال انجام داد و هیچ اتفاقى نیفتاد!حال حق دارد که خیلى راحت همه چیز را فراموش نکند و همان طور که مدیر برنامه هایش مى گوید که از توهین ها و بى حرمتى ها دلگیر است، خود را محق بداند که این دعوت را رد کند.
۵- على کریمى با رفتار امروزش نشان خواهد داد که رفتار با ستاره ها و سرمایه هاى مملکت هنر مى خواهد، دوران برخوردهاى چکشى ونگاه از بالا گذشته است، اگر روزى کسى را که بهترین فوتبالیست کشور است را اخراج کنید نباید توقع داشته باشید که فردا و موقع احتیاج یا یک اشاره شما مثل سرباز در خدمت باشد!سرباز وقتى خود را سرباز مى داند، که کسى که در زمان حال نقش ژنرال و فرمانده اش را ایفا مى کند، به جایگاه خود و سربازش احترام بگذارد و شأن هر ۲ را حفظ کند، آن وقت است که از سرباز باید توقع سرباختن داشت!