چرا پرسپولیس گل مى خورد؟آیا ایراد آنگونه که عوام مى پندارند، از مهره هاى چند صد میلیونى اى است که به ثمن گزاف به این تیم آمده اند؟ آیا حیدرى دفاع کردن را از یاد برده و آتسو آن مدافع خوبى که در تصاویر تلویزیونى مى بینیم نیست؟! و یا ایراد کار را باید در این حرف تکرارى قطبى جست که مى گوید: مشغول کار روى سازماندهى پرسپولیس در فاز دفاع هستم؟ راستى این سازماندهى کى درست مى شود؟ و درحال حاضر قطبى و شاگردانش در کجاى این پروژه قرار دارند که هر روز حسرت دیروز را مى خورند و بازى به بازى مى فهمند که چقدر عقبند و با چه هیمنه اى از مشکلات جور و واجور مواجهند؟ ظرف ۲ سال گذشته پرسپولیس «باقرى» را از جمع مدافعانش جدا کرد. این تیم «ساها» را از دست داد. نورى را سر جایش برگرداند و شمارى از بهترین مدافعان شاغل در لیگ مثل آتسو ، شیرى و محمد را خرید تا حتى با رفتن نصرتى سابقاً ملى پوش نیز دچار مشکل نشود. بنابراین ارزش ریالى واکنش کادر فنى به کمبودهاى «نفر»ى به اندازه اى بوده که با آن بتوان هزینه سالانه تیم هایى چون پیام و ملوان بندرانزلى را فراهم آورد، منتها بحثى که با سرخ ها داریم نه بحث کمى که صحبت برسر کیفیت است و اینکه چرا با سطح وسیعى از تغییرات- بخوانید جابه جایى ابزارها- قطبى نه تنها گامى به جلو برنداشته بلکه حالا پرسپولیسى اش به مراتب بیشتر و راحت تر از فصل گذشته گل مى خورد؟ آیا او همچنان مى خواهد تا با واژگان پرطمطراقش نظیر «سازماندهى» سر مردم و در واقع خودش را گرم کند؟ و یا اینکه سرمربى حداقل در شناخت مرض، گامى به جلو برخواهد داشت و واقعیت را کشف خواهد کرد؟ بله! واقعیت هم به خودى خود محتواى ثقیلى دارد درست مثل سازماندهى تیمى اما از آنجایى که حوزه،حوزه نظریه پردازى است، لذا اجازه بدهید آنچه به گمان ما «واقعیت» است را جهت روشن ساختن ذهن مربیان ارتش سرخ روى کاغذ بیاوریم. فصل گذشته پرسپولیس «کریمى» نداشت، توره و پترویچ را نخریده بود و باقرى را در قامت یک هافبک گلزن درک نکرده بود. دنبال دیکارمو نرفت و در یک کلام این همه بازیکن با قابلیت هاى بالاى هجومى را در اختیار نداشت و ترجیح مى داد تا با توجه به اقتدار غیر دفاعى اش «مجتمع تر» بازى کند و با استقرار حداکثرى در ۵۰ متر نزدیک به دروازه خودى گلزنى را در ضد حملات و با استفاده از اشتباهات حریف تجربه کند. در آن شکل از بازى که برخى «نتیجه پسندانه» و ما «واکنش گرایانه» مى خواندیمش، اجتماع بازیکنان فضاها را مى کشت و این طورى بود که گل زدن به پرسپولیس سخت مى شد اما امسال که نمى توان این همه مهاجم و هافبک هجومى را به انجام آن بازى واداشت، قطبى «مجتمعش» را از دست داده تا در مقابل تیم هایى که مقابل پرسپولیس مثل پارسال همین تیم بازى مى کنند به مشکل بربخورد. صرفنظر از نکته هاى نهفته در «جبر» سبک بازى، ارتش سرخ در همین بازى نیز فاقد ویژگى اصلاح ساختار بازى اش است و به دلیل اصرار به انجام یک و فقط یک روش نمى تواند مقابل تیم هایى نظیر مس، ذوب آهن و استقلال که دستش را خوانده اند انعطاف به خرج دهد و با تعویض الگو از برترى کمى اش به یک رجحانیت کیفى برسد. بدین ترتیب افشین یا باید مثل دنیزلى دنبال اصلاح ساختار هجومى تیمش باشد تا تیمى که راحت گل مى خورد بیشتر گل بزند و بازى هایش را ببرد و یا اینکه چاره اى نیست جز بازگشت به سیاق قدیمى و ارائه همان سبک تماشاگر ناپسند فصل گذشته.