امیر قلعه نویى که ما مى شناختیم آنقدر جذبه و اعتماد به نفس داشت که بزرگان استقلال که اسم هر کدام از آنها را یک تریلى هم نمى توانست بکشد این اجازه را به خود نمى دادند که حرفى علیه او به زبان بیاورند. نزدیک به ۵ سال قبل بود که امیر در ابتداى حضورش در استقلال راه خروج را به امثال طباطبایى، هاشمى نسب، بختیارى زاده، مؤمن زاده و... نشان داد. آن زمان اینها جزو شاخص ترین چهره هاى لیگ بودند اما سرمربى جوان و کار بلد استقلال به راحتى آب خوردن روى نام آنها خط قرمز کشید تا همان جان نشان دهد آخر و عاقبت بازیکنى پر سروصدا در استقلال چیست و به اصطلاح هیچکس نمى تواند براى قلعه نویى قد علم کند. در مکتب «پروینیسم» که از سوى امیر در استقلال اجرا مى شود همه چیز باید سرمربى محور باشد و بدون اجازه سرمربى آب از آب در تیم تکان نخورد. بى دیسیپلین ها کنار مى روند، بى نظم ها بدون تعارف جریمه مى شوند و هرکس ناراحت است به سلامت! در فصلى که استقلال قهرمان لیگ برتر شد نزدیکان تیم مى گفتند رضا عنایتى و سیاوش اکبرپور اگر فرصتى را در طول یک مسابقه از دست مى دادند جرأت نداشتند در رختکن به چشمان سرمربى نگاه کنند و این همان امیرى بود که تک محورانه همه چیز استقلال را در پنجه داشت درست مثل پروینى که سال ها در پرسپولیس دوام آورد اما... نمى دانیم این خاصیت گذر زمان است یا چرخش روزگار که احتیاط انسان ها افزایش مى یابد و امیر قلعه نویى نیز از این قاعده مستثنى نیست. اینطور که شرایط استقلال طى هفته هاى اخیر رقم خورده ناخودآگاه سال هاى آخر حضور على پروین در پرسپولیس در ذهنمان تداعى مى شود. مى خواهیم فلاش بکى بزنیم به فصل نقل و انتقالات و زمانى که استقلالى ها مى خواستند راهى اردوى تدارکاتى ترکیه شوند. مجتبى جبارى طبق روال هر ساله تا روز آخر فتح الله زاده را سر کار گذاشت و به اردوى بدنسازى ترکیه هم رفت. هافبک ملى پوش استقلال نشان داد با همه شرایط تیمش کنار نمى آید و با وجود اینکه بهترین پول تیمش را گرفته اما گاهى اوقات هم باب میل خودش رفتار مى کند و خودش براى خودش تصمیم مى گیرد. حافظه ما مى گوید که احمد مؤمن زاده به دلیل تأخیر چند روزه براى همیشه با استقلال خداحافظى اجبارى کرد اما مجتبى جبارى...در واقع احتیاج امیر قلعه نویى به مجتبى جبارى نمى گذارد او طبق اصول و عقاید خاص خود رفتار کند. زمانى هم که جبارى هرچه دوست داشت از کادر فنى به زبان آورده قلعه نویى هیچ عکس العملى نشان نداد واین جرقه اى بود براى ترک برداشتن دیوارى که سرمربى دور تیمش کشیده بود. رسیدیم به بازى پرسپولیس و حرف و حدیث ها که پس از مسابقه به میان آمد. وقتى داور سوت پایان بازى را به صدا در آورد امیر قلعه نویى با حمله به سمت بیژن کوشکى مقابل چشم هزاران هوادار و چندیدن دوربین تلویزیونى ناخواسته حرمت شکنى را در تیمش باب کرد و از آنجا که حرمت امام زاده را متولى آن نگه مى دارد این انتظار که بازیکنان هم عکس العمل نشان دهند خیلى زود به واقعیت پیوست.آتش پیروز قربانى از همه تندتر بود و سایر آبى پوشان هم هر کدام به صورت تلویحى از بیژن کوشکى دفاع کردند. طى این چند سالى که از حیات لیگ گذشته به یاد نمى آوریم که بازیکنى از استقلال خواستار اصلاح ادبیات گفتارى سرمربى اش شده باشد به تعویض هاى انجام شده شدیداً انتقاد کند و غیر مستقیم تاکتیک سرمربى را عامل تعویض برد با تساوى تیمش در دربى بداند.