امیر قلعهنویی خوابهایی برای خود و تیمش دیده بود. او در خیال خود به این باور رسیده بود که 3 هفته مانده به پایان لیگ، جام قهرمانی را بالای سر میبرد. امیر به یگانگی در لیگ فکر میکرد. به اینکه در فوتبال ایران به عنوان نماد مربیان موفق اسطوره بشود. او باورهایی داشت که از دیدگاه خودش دارای منطق علمی بود، او تصور میکرد با سرمایهای که در دستانش قرار گرفته – یک تیم چند میلیاردی با آن همه امکانات ریز و درشت – زودتر از آنچه سوت پایان لیگ به صدا درآید قهرمان میشود. امیر خواب قهرمانی میدید؛ از همان هفتههای نخست. امیر خواب قهرمانی زودهنگام میدید. او نمیخواست برای به دست آوردن جام قهرمانی زجر بکشد؛ مثل فصل هشتم و حتی فصل نهم. به همین دلیل باورهایش را به همگان تحمیل میکرد که تیم من 3 هفته مانده به پایان لیگ قهرمان میشود اما هرگز چنین نشد. 3 هفته به پایان لیگ یعنی هفته سی و یکم سر رسید و امیر در حالی که فرصت ایدهآلی برای افزایش امتیازها داشت در خانه مقابل صبای قم متوقف شد. امیر حتی لحظهای هم تصور نمیکرد تیمش با آن مهاجمان گرانقیمت که هیچ تیمی توان خریدشان را ندارد مقابل یک جوان 19 ساله (حامد لک) ناکام بماند اما تقدیر انگار جور دیگری نوشته شده است. انگار یافتههای ذهنی امیر قلعهنویی حقیقتی نیست که به زودی به وقوع بپیوندد ...
***
هفتههای پایانی زجرآور است. این را امیر قلعهنویی خوب درک میکند. از یاد نمیبرد که چگونه روی نیمکت همین استقلال 2 بار در هفتههای پایانی ناکام بود. البته او سابقه یک قهرمانی در روز پایانی را هم همراه استقلال دارد. بنابراین امیر اهمیت روزهای پایانی را خوب میداند و از عمق وجود درک میکند. تیم او اکنون 4 امتیاز از جدیترین تعقیبکننده پیش است اما این مقدار امتیاز لااقل به لحاظ ذهنی کافی نیست. تصور کن همین پنجشنبه شاغلام و شاگردانش برای اعاده حیثیت و جبران آن شکست تحقیرآمیز و دیوانهکننده مقابل سپاهان قد علم کنند. سپاهان شکست بخورد چه بلایی سر امیر و تیمش خواهد آمد؟ البته نتیجه استقلال هم از اهمیت فراوانی برخوردار است. فرض بر آن بگیریم که پرویز مظلومی – زاده تنگستان – در زادگاهش پیروز شود. آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟! با یک امتیاز اختلاف آیا باز هم میتوان سپاهان را شانس مسلم قهرمانی دانست؟ سایه ترسناک پرویز مظلومی و تیمش روی سر امیر سنگینی میکند. این یک اظهارنظر احساسی نیست. دوندهای را به ذهن بیاورید که در راس همه دوندگان پیش میتازد. دل توی دلش نیست، مضطرب و نگران است که مبادا یکی از رقیبان ناگهان بر سرعت گامهای خود بیفزاید و ناگهان از او سبقت بگیرد. امیر و تیمش اکنون با این معادلات ذهنی دست و پنجه نرم میکنند؛ اینکه مظلومی و شاگردانش ناگهان سر برسند و آنها را مغلوب گامهای خود کنند.
***
انگار ماجرای استقلال و سپاهان تازه شروع شده است. خیلیها منتظر تقابل این دو تیم در لیگ بودند تقابلی که با برتری چشمگیر آبیها همراه بود اما ماجرا هنوز به پایان نرسیده است. 3 هفته سرنوشتساز در راه است. روزهایی که با آشفتگی امیر همراه است و البته آرامش مظلومی! پرویز چیزی برای از کف دادن ندارد. هیچ کس از تیم او توقع قهرمانی نداشت اما از سپاهان چه؟ آن تیم میلیاردی با مربی چند صدمیلیونیاش؟!