«اصفهان» روحیه کارلوس کروش و همسرش را عوض کرد. خونگرمی مردم، بافت این شهر و برخوردهای دوستانه، همه و همه باعث شد تا شب ویژه مرد پرتغالی و همسرش با خندههای عمیق پایان یابد. پیش از بامداد دوشنبهشب، اثرات این رضایت وقتی در چهره آنها نقش بست که کارلوس کروش در گوشهای ایستاده بود و به همسرش نگاه میکرد. خندههای او نشان از رضایت داشت. همسر کروش پیش از این با دید خوبی به ایران نگاه نمیکرد. چه، بعد از انصراف اولیه برای حضور در تیمملی، مخالفت او عامل اصلی این انصراف بود اما دوشنبهشب همسر کروش و نیز خود او از این تصمیم کاملاً راضی به نظر میرسیدند. وقتی مرد پرتغالی راهی ورزشگاه فولادشهر شد تا بازی سپاهان - صبا را از نزدیک تماشا کند، همسر او به همراه یک مترجم خانم به سطح شهر رفت تا مکانهای دیدنی را ببیند. او از میدان امام شروع کرد، به منارجنبان رفت، سرکی هم به چهلستون کشید و در نهایت به سیوسه پل رسید. پیش از سفر به ایران، همسر کروش تنها تصاویر این مکانهای تاریخی را از اینترنت دیده بود اما دوشنبه توانست به نزدیکی آنها برسد و حتی لمسشان کند. این بازدید به قدری برای او دلچسب بود که پیش از ضیافت شام دوشنبهشب با هیجان آنها را برای کارلوس، همسرش تعریف میکرد. کروش که به خاطر فوتبال نتوانست همراه او باشد، حتی نتوانست بعد از تماشای بازی سپاهان - صبا سری به میدان امام بزند چون یک سفر خستهکننده داشت. عباس ترابیان میگوید: «خیلی خسته شدیم، چون سفر زمینی بود و خیلی زود هم رفتیم فولادشهر تا بازی را ببینیم، خسته بودیم. بعد از بازی نایی نداشتیم که برویم حتی بخشی از شهر را ببینیم.»
کروش: باید یک اتوبوس بگیرم تا هدایا را ببریم تهران!
اگر هم کروش میخواست به سطح شهر برود و گشتی بزند، نمیتوانست. برنامه چیز دیگری بود. دوشنبهشب، استاندار اصفهان با کلی تدارک، او، همسر و دستیارانش به اضافه عباس ترابیان را برای ضیافت شام دعوت کرده بود. این مراسم تا حدود زیادی برنامههای کروش را پر کرد چون بیش از اندازه طول کشید. سخنرانی نسبتاً طولانی استاندار اصفهان، دکتر علیرضا ذاکر که به کاملترین و بهترین شکل ممکن از پرتغالیها میزبانی کرد، با خمیازه دستیاران کروش همراه بود. ذاکر در این مراسم که در رستوران مجلل هتل عباسی برگزار شد، ابتدا به کروش و همراهانش تبریک و خوشامد گفت تا به این بخش از حرفهایش برسد: «امیدوارم سفر خوبی داشته باشید. برای ما افتخار خیلی بزرگی است که شما اینجا هستید. اصفهان مهد تمدن ایران است و ...» اما بخش اصلی ماجرا سخنرانی استاندار نبود بلکه بخش اهدای هدایا بود. ذاکر، باشگاه سپاهان و اغلب مهمانان مراسم به رسم یادبود هدایایی به کروش و همراهانش دادند که چنین واکنشی را از سوی مرد پرتغالی به همراه داشت: «باید یک اتوبوس بگیریم این هدایا را ببریم تهران!» مراسم اهدای این یادگاریها بخش اعظمی از وقت همه را گرفت. تعداد هدایا به قدری زیاد بود که حتی سیموئز، دستیار کروش جا خورد و در اواسط مراسم با خنده گفت: «مراسم اهدای کادوها تمام میشود یا نه؟!»
سورپرایز برای کروش
نفیسترین هدیه، ساعت فوقالعاده زیبایی بود که برای کروش و همراهانش سورپرایز دوشنبهشب بود. این هدیه ویژه که به نقشهای بسیار زیبایی مزین شده بود، باعث شد تا سرمربی تیمملی لحظهای جا بخورد.
همسر کروش: اینجا امنیت برقرار است
همسر کارلوس کروش نتوانست به فولادشهر برود تا بازی سپاهان را ببیند چون قانون این اجازه را نمیداد ولی بیشک او اصلاً از این بابت ناراحت نیست چون تماشای مکانهای دیدنی شهر اصفهان ارزش بسیار بیشتری از تماشای بازی سرد و بیروح سپاهان - صبا داشت! بازدید او از شهر بهانهای شد تا استاندار اصفهان در مراسم از او درباره اصفهان بپرسد تا او با لبخند پاسخ بدهد: «اصفهان یک شهر باستانی است. خیلی از مردم شهر شما خوشم آمد. خیلی خوب، خونگرم و مهربان هستند. از همهچیز مهمتر این است که امنیت زیادی در اینجا برقرار است.» در هنگام به زبانآوردن این جملات، میمیک صورت همسر کروش گویای همهچیز بود. او که صبح دوشنبه پیش از سفر به اصفهان چندان خوشحال به نظر نمیرسید در عرض یک روز لبخندی به لبانش نشاند که به همه علامت میداد، از این سفر چقدر راضی است. او از طبخ غذاهای ایرانی بسیار راضی بود و حتی آخر شب، گفت: «خیلی غذاهای خوشمزهای دارید.» همسر کروش حتی از یکی از آشپزان هتل عباسی طرز تهیه بعضی از غذاهای برنجی ایران را پرسید.
بدرقه ذاکر و ساکت توسط کروش
بعد از ضیافت شام استاندار اصفهان، همه مشغول جمعکردن دفتر و دستکهایشان بودند که بروند اما هدایای اهدایی به کارلوس کروش و همراهانش به قدری زیاد بود که به این راحتی نمیتوانستند دور و بر خود را خلوت کنند. دو نفر مأمور شدند این هدایا را به اتاقشان منتقل کنند. کروش هم در این لحظات ترجیح داد تا درخروجی استاندار اصفهان و محمدرضا ساکت، مدیرعامل سپاهان را بدرقه کند تا یکی از خاطرهانگیزترین شبهای حضور در ایران به ساعات پایانی خود برسد.
کروش در آلبومهای شخصی
مجللترین اتاق طبقه سوم هتل عباسی محل استراحت کروش بود. او از طراحی داخلی این هتل به وجد آمده بود و قبل از ضیافت شام استاندار نیز لبخندزنان به حیاط یا همان باغ هتل رفت تا چای و نبات بخورد. در باغ، وقتی مردم با سرمربی تیمملی روبهرو شدند، طاقت نیاوردند ساده از کنارش بگذرند. اینجا بود که صدای فلش دوربینها بلند شد و مدام همه سراغ سرمربی تیمملی میرفتند تا با او عکس یادگاری بگیرند. کروش که اصلاً از این اتفاق جا نخورده بود، لبخندزنان کنار اغلب حاضرین ایستاد و با آنها عکس گرفت تا خیلی زود به آلبومهای شخصی هم راه یابد.
کروش: من عکاس خیلی خوبی هستم
برخوردهای کارلوس کروش با عکاس خبرورزشی هم در نوع خود جالب بود. او که در ابتدای سفر بدقلق بود، رفتهرفته ارتباط بسیار خوبی با عکاس روزنامه پیدا کرد تا حتی آخر شب او را کنار دست همراهانش بنشاند و چند فریم از زوایای مختلف از او عکس بگیرد! کروش که به خوبی میدانست چگونه با دوربین عکاسی کار کند، حتی لبخندی زد و گفت: «من عکاس خیلی خوبی هستم!» قرار شد این عکسها به اسم خود او در روزنامه چاپ شود که واکنش کروش در مقابل، دوباره لبخند بود. او که دیشب عکاس خبرورزشی را «پاپاراتزی» خواند، خیلی روی تعداد عکسها حساس بود. وقتی عکاس خبرورزشی قصد داشت در حیاط هتل عباسی از کروش و همراهانش عکس بگیرد، او گفت: «Just one photo» اما اصرار عکاس تعداد عکسها را به عدد 5 رساند اما بعد از صدای دوربین که ظاهراً کروش هم متوجه شده بود، تعداد عکسها بیشتر از 5 تا شده، گفت:«Fifteen!» کروش وقت خداحافظی هم با لهجه بسیار دلنشینی به فارسی گفت: «شب بخیر!»