ناصر حجازی، بازیکن پیشکسوت و سرشناس فوتبال، در گفتوگویی با وبسایت شخصی خود، از شرایط اقتصادی کشور و فشارهای موجود بر مردم به شدت انتقاد کرد.
وی گفت: به من میگویند عصبانی نشوم، مگر بیغیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم میبینم، با بیتفاوتی از کنار آن بگذرم. آمدهاند و یارانهها را قالب کردهاند. زندگی مردم بهتر نشده که بدتر هم شده است. خدمت به مردم یعنی فراهم کردن رفاه و آسایش آنها، اما متاسفانه شاهد نداری و سختی زندگی مردم هستیم. دولت میگوید 40 هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟
حجازی با انتقاد شدید از سیاستهای اقتصادی دولت و هدفمندی یارانهها گفت: آخر یک کارگر که ماهی 300-400 هزار تومان حقوق میگیرد و کرایه خانه، خرج زندگی و…دارد و حال باید 3 برابر مبلغی که دولت میدهد، به آنها برگرداند، چطور زندگی کند؟ نتیجهاش میشود فقر و فقر یعنی فساد، فحشا، طلاق و…از کدام کارشناس صحبت میکنید؟ کارشناسی فقط بازی با آمار و ارقام و زندگی در برج نیست. کارشناسی یعنی زندگی با مردم و لمس کردن درد و مشکلات آنها از نزدیک.
وی افزود: کارشناسی یعنی بدنبال پیدا کردن راهی جهت مقابله با ورود کالاهای چینی و رونق بخشیدن به تولیدات داخلی. امروز شاهد هستیم که کارخانههای ما یا ورشکسته هستند یا صاحبان آنها جهت جلوگیری از ورشکستگی، کارخانههایشان را تعطیل میکنند و نتیجه آن بیکاری و دربدری کارگرها است و این مشکلات در پایان باعث از هم پاشیده شدن کانون خانوادهها و ایجاد مشکالات اجتماعی و اخلاقی میشود.
این فوتبالیست مشهور که که در بستر بیماری است، گفت: اینکه وضعیت جسمانیام شرایط امروزی را دارد، بدلیل شرایطی است که میبینم و نمیتوانم در قبال این مسایل و مشکلات مردم بیتفاوت باشم. به قول گاندی که میگوید: درد من تنهایی نیست، بلکه مرگ ملتی است که برایشان گدایی را قناعت، بیعرضگی را صبر و با تبسمی بر لب، این حماقت را حکمت مینامند.
شکست استقلال مقابل پاختاکور را چطور ارزیابی میکنید؟
استقلال میتوانست بازنده نباشد، پاختاکور قدرت چندانی نداشت، نمیخواهم ایراد بگیرم اما گل برهانی یکی از بهترین گلهای تاریخ زندگیاش بود، برهانی بسیار با هوش و حرفهای عمل کرد و روحیه بالایی گرفت. دیدگاه فنی من اینست که عدم تعویض برهانی با آن شرایط روحی و سرعت بالا و همینطور فرهاد مجیدی که کماکان معتقدم نباید تعویض شود مگر دچار مصدومیت گردد، میتوانست کمک بیشتری به استقلال کند. با این حال ۲ بازی دیگر باقی مانده است و استقلال کماکان شانس صعود دارد. بایستی به کادر فنی و بازیکنان دلگرمی و امیدواری داد تا در ۲ بازی آتی با همت و یکدلی صعود از این مرحله را جشن بگیرند و به آنچه استحقاقش را دارند، دست یابند. در ضمن بایستی به محمدی این تذکر را بدهم که توپهایی که از فاصله دور به سمت دروازه ارسال میشود، گلر بایستی از دروازه خارج شود و توپ را دفع کند. دلیلی ندارد در مواقع ارسال چنین توپهایی روی خط دروازه ایستاد. البته ناگفته نماند محمدی چندین موقعیت خطرناک را از حریف گرفت.
امروز بذرپاشی چمن طبیعی کمپ اختصاصی استقلال با دستان شما انجام گرفت، روند ساخت کمپ را چطور دیدید؟
فتحالهزاده کار خود را بلد است و استقلال را علیرغم شرایط سختی که ابتدای فصل داشت، بخوبی جمعوجور کرد. روند ساخت کمپ نیز بخوبی پیش میرود. با ساخت کمپ هزینههای استقلال نیز کاهش پیدا میکند و حتی باشگاه میتواند با برنامههایی که فتحالهزاده دارد، درآمدزایی خوبی داشته باشد و از سازمان کمتر کمک گیرد. امروزه از تیمسار خسروانی بدلیل ساخت مجموعههای ورزشی بسیار برای استقلال و مردم به نیکی یاد میشود.
فتحالهزاده نیز با پیگیری و اقدام در جهت نهایی شدن ساخت کمپ میتواند بیشتر از گذشته در یاد و قلب هواداران استقلال باقی بماند، هر چند امیدوارم اجازه دهند تا او بخوبی کارهایش راپیش ببرد. معمولا عادت کردهاند کسانی که قصد خدمت به مردم را دارند، برکنار کنند و من شخصا امیدوارم این اتفاق برای فتحالهزاده نیفتد. در ضمن از سعیدلو میخواهم اجازه دهد تا فتحالهزاده به تنهایی استقلال را مدیریت کند. همانطور که تا به امروز موفق بوده است. استقلال نیازی به هیأت مدیره ندارد.
در ایران رسم بر این است که یک عده بیکار که دوست و رفیق مقامات هستند، بعنوان اعضای هیأت مدیره انتخاب میشوند وگرنه در تیمهای مطرح دنیا اعضای هیأت مدیره بر اساس تخصص و تواناییهایشان انتخاب میگردند و از هیچ کوششی برای موفقیت تیم دریغ نمیکنند.
اگر بر اساس قوانین کنفدراسیون آسیا در انتخاب اعضای هیأت مدیره اجباری است، اجازه دهید فتحالهزاده این انتخاب را انجام دهد تا در کارش دخالت نشود و در غیر این صورت، عدهای را بصورت صوری انتخاب نمایید، رستورانی خوب را هر از گاهی برایشان انتخاب کرده تا آنجا چلوکبابشان را صرف کنند و بروند دنبال زندگیاشان و در کار مدیرعامل و زیر مجموعه وی دخالت نکنند.
علی کریمی در متنی احساسات خود را همانطور که حتما میدانید نسبت به شما بیان کرده است، در این ارتباط صحبت خاصی دارید.
علی کریمی بازیکنی مردمی است که همسو بودنش با مردم را اثبات کرده است. فقط میتوانم از این بازیکن که در دل مردم جای دارد و از راه دور احساسات خود را صادقانه نسبت به من ابراز داشته است، قدردانی کنم و برای وی در تمامی مراحل زندگی آرزوی موفقیت نمایم.
در مراسمهایی از شما تجلیل و قدردانی کردند و هنرمندان، اهالی فوتبال و مطبوعات با شور و شوق خاصی در این مراسم شرکت کردند، از پوری بنایی گرفته تا مدیران استقلال و پرسپولیس علیرغم مشغلههای کاری بسیار. دلیل محبوبیت و توجه توده مردم به ناصر حجازی را در چه میدانید؟
مردم نسبت به من لطف دارند، ناصر حجازی همواره سعی کرده تا از مردم جدا نباشد، همیشه با مردم بودهام و هر چه دارم از خدا و سپس لطف و محبت مردم است.
من و امثال من مدیون مردم هستیم. آنها مرا حجازی کردند. اینها شعار نیست یا از روی تظاهر نمیگویم. خوشبختانه همه مرا به صراحت لهجه میشناسند. این که از مردم میگویم حرف دلم است. از اینکه میبینم بعضیها با زدن چند گل یا مورد توجه قرار گرفتن توسط مردم، از همه طلبکار هستند، ناراحت میشوم.
متاسفانه اینها وقتی توسط همین مردم بزرگ میشوند ادا در میآورند و فراموش میکنند که از کجا و چطور به چنین جایگاههایی رسیدهاند. نمیدانند که فقط مشهور هستند و با این خصوصیات اخلاقی محبوبیتی بین مردم ندارند. تختی به دلیل مدالها و قهرمانیهایش تختی نشد که اگر این طور بود، موحد یا حبیبی مدالهای بیشتری داشتند. تختی بدلیل مردمی بودنش تختی شد. از قدیم گفتهاند که درخت هر چه پربارتر، افتادهتر. وقتی بیشتر مورد توجه قرار گرفتیم، باید سر به زیرتر شده و ادبیات و رفتارمان را بهتر کنیم.
بعد از مبتلا شدن ناصر حجازی به بیماری، روند مناسبی در راستای بهبودی شما میدیدیم اما بیکباره در طی ۲-۳ ماه اخیر افت و ضعف بدنی واضح و مشخصی را در شما شاهد هستیم، توضیح میدهید؟
به من میگویند عصبانی نشوم، مگر بیغیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم میبینم، با بیتفاوتی از کنار آن بگذرم. آمدهاند و یارانهها را قالب کردهاند.
زندگی مردم بهتر نشده که بدتر هم شده است. خدمت به مردم یعنی فراهم کردن رفاه و آسایش آنها اما متاسفانه شاهد نداری و سختی زندگی مردم هستیم.
دولت میگوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیدهاند، نفت، گاز و… دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم میدهند و بعد ….
برای من قبض گاز میآمد چهل هزار تومان و حالا میآید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی بمراتب کمتر از آنچه از مردم میگیرند، صادر میشود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانیام مثل امروز شود.
من این حرفها را برای خودم نمیزنم. به هر حال از آنجایی که چهره شناخته شدهای هستم و مردم به من لطف دارند، زندگیام میگذرد حتی با اینکه بیماریام بسیار پرهزینه است با لطف مسئولین بیمارستان کسری، مالک گسترش فولاد تبریز و اندوخته پساندازم روزگار سپری میشود اما اگر مردم عادی شرایط امروز من را داشتند و با یک بیماری پر هزینه روبرو شوند، چه باید بکنند؟ بروند بمیرند؟
من ناصر حجازی هستم، سرد و گرم روزگار را چشیدهام. عمری از من گذشته است… حرفهایم از سر دلسوزیست. کمی مراعات مردم را کنید. مردم را دوست داشته باشید تا آنها هم شما را دوست داشته باشند. مردم معنای خدمت را میدانند و اگر آن را احساس نمایند پا به پای دولت میایستند و اگر نمیتوانید رفاه مردم را فراهم سازید، بروید. من ۴ سال قبل و در اواسط فصل وقتی دیدم اعضای هیأت مدیره با دخالتهایشان اجازه نمیدهند تا در تیم مردمی استقلال علیرغم تواناییام کار کنم و ماندنم فایدهای ندارد بخاطر مردم در حالی که مرا میخواستند، رفتم تا شاید دیگران بتوانند موفق باشند. مردم ایران قدرشناس هستند. قدر این قدرشناسی را بدانید.
اما دولت در ارتباط با بحث یارانهها حتما از نظر کارشناسان بسیاری استفاده کرده است.
اتفافا برای من هم جای سوال است که مگر اینها کارشناس ندارند؟ از کجا این یارانهها را آوردهاند. اگر کشور های دیگر چنین کاری انجام دادند، ابتدا شرایط و بستر کار را فراهم کردند و بعد اجرا نمودند. آیا در ایران این بستر فراهم بود؟ اینکه بگوییم مصرف نکنید، فلان چیز را نخرید، هزینه نکنید تا برایتان پس انداز شود، هنر است؟
آخر یک کارگر که ماهی سیصد-چهارصد هزار تومان حقوق میگیرد و کرایه خانه، خرج زندگی و…دارد و حال باید سه برابر مبلغی که دولت میدهد، به آنها برگرداند، چطور زندگی کند؟ نتیجهاش میشود فقر و فقر یعنی فساد، فحشا، طلاق و…از کدام کارشناس صحبت میکنید؟ کارشناسی فقط بازی با آمار و ارقام و زندگی در برج نیست. کارشناسی یعنی زندگی با مردم و لمس کردن درد و مشکلات آنها از نزدیک. کارشناسی یعنی بدنبال پیدا کردن راهی جهت مقابله با ورود کالاهای چینی و رونق بخشیدن به تولیدات داخلی. امروز شاهد هستیم که کارخانههای ما یا ورشکسته هستند یا صاحبان آنها جهت جلوگیری از ورشکستگی، کارخانههایشان را تعطیل میکنند و نتیجه آن بیکاری و دربدری کارگرها است و این مشکلات در پایان باعث از هم پاشیده شدن کانون خانوادهها و ایجاد مشکالات اجتماعی و اخلاقی میشود.
ما کارشناسان واقعی و افراد تحصیلکرده و با دانش کم نداریم. حتی در مسافرتهای خارج از ایران وقتی با این افراد روبرو میشوم، میگویند حاضریم با رقمی نصف آنچه در خارج از ایران به ما میدهند در خاک خودمان کار کنیم، به عشق ایران اما امکانات و شرایط برای ما فراهم نیست.
میخواهم از دولت بپرسم که اجرای طرح یارانهها اهمیت دارد یا یافتن راهی جهت جلوگیری از فرار مغزها. هر چند مغزها بایستی فرار کنند که اگر باشند بسیاری از افرادی که به ناحق و بر اساس زدوبند در راس کارند، خانهنشین خواهند شد. همانطور که سطح علمی دانشگاهها را پایین آوردند تا افرادی که سلیقهای وارد دانشگاه شده بودند، بتوانند فارغالتحصیل شوند.
اینکه وضعیت جسمانیام شرایط امروزی را دارد، بدلیل شرایطی است که میبینم و نمیتوانم در قبال این مسایل و مشکلات مردم بیتفاوت باشم. به قول گاندی که میگوید: درد من تنهایی نیست، بلکه مرگ ملتی است که برایشان گدایی را قناعت، بیعرضگی را صبر و با تبسمی بر لب، این حماقت را حکمت مینامند.
از این بحث خارج شویم و بعنوان آخرین سوال اینکه از امیر رفیعی بعنوان مدیر برنامههای شما در برخی محافل یاد میشود، اینطور است؟
من هیچگاه مدیر برنامه نداشته و نخواهم داشت. خودم قدرت و توانایی فکری جهت انجام کارهایم را داشته و دارم. امیر رفیعی مثل پسرم است و فردی با شخصیت و تحصیلکرده که در بسیاری از موارد با هم مشورت میکنیم. به رفیعی اعتماد دارم و او نیز به دلیل علاقه و رفاقت با من، مدیریت پرتال شخصی ام را بر عهده گرفته است.در ضمن ایشان مشاور فتح اله زاده و دستیار من در کمیته فنی باشگاه استقلال است.
و حرف پایانی.
یا رب روا مدار که گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود