علی کفاشیان پنجشنبه شب در برنامه صندلی داغ شبکه دو به عنوان میهمان حضور پیدا کرد و به نکاتی درباره زندگی ورزشی و شخصیاش اشاره کرد. مواردی که شنیدن آنها خالی از لطف نیست و شاید برای اولین بار عنوان میشود.
* من دونده صد متر با رکورد 8/10 ثانیه هستم اما از من میخواهند که این مسافت را در 10 ثانیه بدوم که نمیتوانم. انتظارها از من در حد توانم نیستم و وقت و حوصلهای هم برای رسیدن به رکورد 10 ثانیه ندارم. یادم هست در سالهای قهرمانیام که بین سال 1357 تا 59 بود ایران درگیر انقلاب بود و تیم ملی سفر خارجی نداشت، یک بار فرصت شد به رومانی اعزام بشوم که رکورد ایران را زدم اما در آن مسابقات هشتم یا نهم شدم. آماتور بودیم و در کنار درس و دانشگاه هفتهای سه جلسه تمرین میکردم. پولی هم در کار نبود و کفش و لباس را خودمان میخریدیم. رکورد من در دوی صد متر با مانع بین 8/13 تا 1/14 ثانیه بود که فکر میکنم امروز به حدود 3/12 ثانیه هم رسیده باشد. زانوهایم دیگر اجازه نمیدهد که بپرم وگرنه حتما باز هم دوی با مانع را دنبال میکردم هر چند الان موانع فدراسیون خیلی بلندتر از زمان دوندگی من است.
* وقتی در کمیته ملی المپیک اساس نامه فدراسیون را خواندم گفتم خدا به داد رییس برسد که میخواهد با این اساسنامه کار کند و جالب اینجاست که خودم گرفتار آن شدم.
* از دست مطبوعات ایرانی خیلی حرص میخورم. اکثر آنها دنبال خبری هستند که بقیه نداشته باشند و بعضی وقتها هم تحلیلهای آنها ما را به دردسر انداخته و کار را سخت میکند. به نظرم تعداد روزنامههای ورزشی زیاد است.
* سعیدلو یک رییس خوب است، دادکان زحمتکش و عصبانی است، فردوسیپور باهوش است اما در مسیر منفی افتاده و به علی دایی هم همیشه به عنوان یکی از الگوهای ورزش و فوتبال احترام میگذارم. درباره خودم هم فقط میتوانم به خوش اخلاقی اشاره کنم. با دایی دلخوری کاری داریم وگرنه کدورتی بین ما نیست.
* هر وقت در برنامههای پخش زنده حاضر میشوم همسرم میگوید موضع قوی بگیر دخترم به لباسم گیر میدهد و فرزندانم خیلی تاکید دارند که جواب روزنامههایی را که علیه من مینویسند بدهم. من از آنها میخواهم که لااقل در خانه بحث فوتبالی نکنید.
* رودربایستی یکی از خصلتهای من است. قاطعیت ندارم و از این موضوع رنج میبرم. «نه» گفتن را بلد نیستم و حتی شده که در هنگام باخت میخندم. من در باختها کم میآورم اما خنده باعث میشود طاقت بیاروم. متاسفانه باختهای من زیاد است و زیاد کم میآورم!
* بازیکنان ایرانی گران نیستند، قیمت متوسط آنها در لیگ بین هشتاد تا نود میلیون است. چند مهره تاپ داریم که گران هستند و این درآمدها باعث شده تا مردم خیال کنند فوتبالیستها درآمد زیادی دارند و خرج میکنند که فوتبالیست شوند در لیگ یک هم بین 60-50 میلیون معادل درآمدی است.
* زدوبند در فوتبال هست اما ما متوجه نمیشویم که با آن برخورد کنیم. در هر قشری بد و خوب داریم که خوبها بیشترند. ما هم در فدراسیون اهل پارتی بازی نیستیم اما در بعضی جاها پارتیبازی مزه کار است و به آنهایی که بلیت بازیها را میخواهند پارتیبازی میکنیم.
* فوتبال در زمان من پیشرفتهایی داشته اما یادتان نرود که سایر فدراسیونها هم پیشرفت کرده و مثل گذشته دیگر زنگ تفریحی در آسیا نداریم. من همیشه مصالح فوتبال را در نظر دارم و همیشه گفتهام اگر آقای ایکس بهتر از من است حاضرم کنار بروم.
* نقطه ضعفم این است که «نه» گفتن بلد نیستم و قاطعیت ندارم. با اشخاص تعارف و رودربایستی دارم و خیلی وقتها شده که اگر همان اول کار یک جواب محکم میدادم قضیه فیصله پیدا میکرد اما چه کنم که از نداشتن قاطعیت رنج میبرم. البته بعضی وقتها تند بودن، برای آدم حاشیه و دشمن میسازد.