دیوید بکام استقلالی ها این روزها در لیگ یک توپ می زند اما شاید به قول خودش می توانست در داربی 70 تهران هم حضور داشته باشد.محمد نوازی را مگر میشود از یاد برد؟ آن گلی که به عابدزاده در داربی جنجالی 9 دی 79 زد. 9 دی تاریخی است که با آن هر سال به یاد همان داربی جنجالی میافتیم.
بازی 120 هزار نفری و گزارش توصیفی عادل فردوسی پور. درگیریهای آخر بازی و مشت برومند و کبودشدن آنیِ گونة پایان رافت که گفتند سرخاب سفیدآب بوده! همان بازیکنی که خودش میگفت برای بازیکردن از شهرستان به تهران آمده بود و نباید کتک میخورد. نوازی آن روزها در اوج قرار داشت. به گفته خودش حقش را برای حضور در تیم ملی بارها خورده بودند.دیوید بکام ایران در آن بازی گلی به عابدزاده زد که شاید عقاب آسیا مانند آن را هیچ وقت درون دروازهاش ندید. آخر آن بازی از خجالت استیلی بدجوری در آمد و با خود استیلی و برومند سر از زندان قصر درآوردند. اولین و آخرین باری که بازیکنانی را پس از داربی به زندان بردهاند در داربی 9 دی 79 بود. بهانه گفتوگو داربی بود، اما نوازی تا توانست داغ صحبت کرد.
استقلالی ها روی محمد نوازی حساب ویژه ای باز می کردند.هم در بازیهای حساس و هم در داربی.کلا از دسته بازیکنانی بودی که همیشه میمیک صورت خیلی جدی و خشنی داشت و با تعصب بازی میکرد...
خشن که چه عرض کنم اما متعصب بودم.
معمولا چنین بازیکنانی بین هواداران از محبوبیت خاصی برخوردار هستند، حتی اگر زمانی در اوج باشند ویا زمانی در اوج نباشند...
بههرحال بازیکن بالا پایین دارد، این را از زمینهای خاکی خزانه بخارایی و فوتبالیستهایی که کنارم بودند یاد گرفتم و همیشه دوست داشتم طوری بازی کنم که تماشاگر از من راضی باشد. درست است بعضی وقتها هم باختهام و سرشکسته شدهام، اما همیشه سعی کردهام طوری بازی کنم که پیش وجدان خودم سرشکسته نشوم و خدا را شکر نشدهام. مایه گذاشته ام و کم نگذاشته ام.
در بین بازیکنان، شما از محبوبیت ویژهای برخوردار بودی، چه در گذشته و چه الان. اما بودهاند بازیکنانی که یک هفته تشویق شدند و هفته بعد ناسزا شنیدند، چرا شما همیشه محبوب بودی؟
این نظر لطف مردم است. من همیشه سعی کردم بهترین بازیام را انجام دهم. دوست نداشتم دل هوادارانی که به سختی پول آمدن به استادیوم را جور میکردند بشکنم. برای هوادارانم ارزش قائل بوده و هستم، شاید دلیلش این باشد.
- بازی اوایل فصل استقلال -سپاهان در تهران حاشیههای زیادی داشت. حیدری، بیگزاده و قلعهنویی از سوی تماشاگران ناسزا شنیدند. دسته گل حیدری را برایش پس فرستادند. ولی شما با پیراهن صبا مقابل استقلال بازیکردی و تماشاگران به نوازی توهین نکردند. دلیل این همه تفاوت چیست؟
تماشاگران فوتبال را میفهمند. وقتی بازیکنی به خاطر پول و مسائل مالی تیم را ترک میکند، آن هم بدون اطلاع قبلی، تماشاگران از این حرکت ناراحت میشوند. اگر از ابتدا اعلام میکردند شاید این اتفاقها نمیافتاد، چرا برای من این اتفاق نیفتاد؟
- تو در داربی ها دو گل زده ای ولی در حین شادی گل نخندیده ای.چرا در زمین آنقدر چهره عصبی و خشنی داری؟ لبخند نوازی را کمتر به یاد داریم... اصلا شده در یک بازی لبخند بزنی؟
از سال 70 که فوتبالم را شروع کردم، همین طوری بودهام. در زمین جدی هستم و این به خاطر تعصبی است که به باشگاهم دارم. آبروی خودم و باشگاهی که پیراهنش را میپوشم، برایم مهمتر از هر چیزی است. دوست ندارم با باخت عدهای را غمگین کنم. اما من داخل زمین و بیرون زمینم 180 درجه با هم متفاوت است...
- در دورهای که ناصر حجازی استقلال را قهرمان کرد، خیلی نقش داشتی... از سانترها و بازیسازیهایت در کنارهها نمیتوان گذشت...
در فوتبال ما گذشتهها را نمیبینند. این شاید قاعده فوتبال ایران است.علی دایی بهترین فوتبالیست ایران بود، حتی حاضر نشدند یک خداحافظی خشک و خالی برایش برگزار کنند. فقط گفتند دایی باید برود. خب دایی رفت، آیا توانستند کسی را جایگزینش کنند؟
فعلا که نه...
مدافع آخر آث میلان 38 ساله است، ولی کسی به او نمیگوید پیر شدهای... ولی در ایران قضیه فرق میکند. آقای بهتاش فریبا که سابقه مربیگریاش روشن نیست، مصاحبه میکند و میگوید نوازی پیر شده. من را نمیخواهند، بگویند نمیخواهند، چرا مرا در مطبوعات خراب میکنند؟ مگر من گفتهام بهتاش فریبا بعد از فوتبالش کجا بوده که حالا مربی استقلال شده؟ بهتاش فریبا پیشکسوت من است و من کاری به این کارها ندارم. من همیشه به پیشکسوتانم احترام میگذارم، ساوه، عسلویه و خیلی جاهای دیگر با پیشکسوتهای استقلال برای بازی و شاد کردن دل مردم رفتم و هیچ پولی نگرفتم، برای پول هم نرفتم. من برای احترام به پیشکسوتم رفتم و برای من همین که مردم در کوچه و خیابان مرا میبینند و به من احترام میگذارند، کافی است. من بدنم خیلی آماده بود و می توانستم برای استقلال بازی کنم اما چون به کسی باج ندادم کلا لیگ برتری شدن را از دست دادم.
- شاید بزرگترین چالش دوران ورزشی محمد نوازی فصلی بود که فیروز کریمی مربی استقلال بود. تو و پیروز قربانی اسطورههای تعصب در تیم بودید، ولی اخراج شدید.
فیلمهای بازیهای آن فصل موجود است. شما بررسی کنید ببینید بهترین بازیکن نیم فصل اول استقلال چه کسی بود؟ من فکر میکنم کارنامه فیروز کریمی جوابگو باشد و نیازی به صحبتهای من نباشد.
- فیروز کریمی میگفت که محمد نوازی وقتی جلو میرود و نفوذ میکند، کند است و دیگر برنمیگردد و پشتش خالی میشود و تیم ضربه میخورد...
فوتبال همین است، شما کدام بازیکن را دیدهاید که 90 دقیقه حمله کند، گل بزند، پوشش بدهد و دفاع هم بکند؟ در تیم 10 نفر دیگر هم بازی میکنند، آنها وظیفه ندارند؟ در تیم فیروز کریمی بقیه چه وظیفهای داشتند؟ کجای فوتبال دنیا دیدهاید که 11 نفر را در یک گوشه تمرین بدهند و برای دیگران ارزشی قائل نشوند؟
- ماجرای آن دویدنها و کلاغپرهای معروف بعد از بازیها؟
بله، البته من هرگز بالا نیامدم، چون میدانستم که چه اتفاقی میافتد. بعد از بازی و بعد از باخت وقتی وحید طالبلو را با آن شرایط جلوی تماشاگران مجبور به دویدن میکنند، معلوم است که تنش و درگیری ایجاد میشود.
- چرا دو فصل قبل امیر قلعهنویی تو را برای استقلال نخواست با اینکه آماده بودی...
امیر داستان دیگری دارد. او همه چیز را برای خودش میخواهد. دلیل را باید از خود امیر بپرسید، من اطلاعی ندارم.
- قلعهنویی میگفت که دلیل فنی دارد، ولی به نظر میرسید مسئله دیگری در میان باشد. شما با قلعهنویی مشکلی داشتی؟
نه هرگز با امیر مشکلی نداشتم. امیر بچه محل من است و من مشکلی با او ندارم. ولی به نظر شما 11 نفری که قلعهنویی در زمین بازی میداد دلیل فنی داشتند؟ بگذریم...
قبول دارید که امیر قلعهنویی با انتقال چند بازیکن استقلال به سپاهان، به تیم ضربه زد؟
قلعهنویی همیشه دوست داشته به استقلال ضربه بزند.
- پس چطور میگوید 17 قهرمانی برای استقلال آوردهام؟
من نمیدانم این 17 قهرمانی را کی و کجا به دست آورده. من 16 سال است که در فوتبال هستم و با خود امیر قلعهنویی همبازی بودهام. ولی نمیدانم این قهرمانیها از کجا آمده...
- برسیم به داربی، در چند داربی حضور داشتی؟
من از سال 77 تا سال 84 در داربیها بازی کردم. دقیقا یادم نیست. شما حساب کنید 15-14 داربی میشود. یا بیشتر یا کمتر...
- نام محمد نوازی با آن داربی 9 دی 79 عجین است.مستقیم سراغ داربی سال 79 میرویم. داربیای که از جنس دیگری بود. جرئت میخواست پشت آن توپ قرار گرفتن... و آن گل زیبا که توپ حتی به تور هم برخورد نکرد و عمودی پایین آمد و درون دروازه نشست. از آن حال و هوا بگو...
شرایط بازی بود و من هم آن کاشته را زدم، حالا اشتباه عابدزاده بود یا چیز دیگری من نمیدانم. خواست خدا بود که آن توپ گل شود. احمدرضا عابدزاده آنقدر گلر بزرگی است که با این گلها هیچ وقت کوچک نمیشود. هر وقت در هر تیمی بود، دفاع خیالش راحت بود. هم گلر خوبی بود هم خوب روحیه میداد. عابدزاده یک اسطوره است برای فوتبال ما. من تمام هوشم را برای درست ضربه زدن به توپ به کار بردم و بهترین شوت عمرم را زدم.بازی استقلال و پرسپولیس بازی بزرگی است. حتی خیلی بیشتر از سه امتیاز هم دارد. حساسیتها در اوج است. برای تماشاگران اگر داربی را ببری، ولی لیگ را قهرمان نشوی کافی است، برای بازیکنان برد در داربی یک روحیه خاص به آنها میدهد.
چرا در این چند سال این همه مساوی میشد؟
خدا را شکر که در دو داربی گذشته این اتفاق نیفتاده اما به نظر من همین استرسها باعث عدم نتیجهگیری تیمها میشود و الا هیچکس نمیگوید که فلان تیم ببرد و یا این که بازی مساوی شود. تیمها نمیتوانند نتیجه بگیرند. می ترسند.ترس هم که پدر کار تیمی و تاکتیک و تکنیک را در می آورد.
- وقتی وارد زمین میشدی و صدهزار نفر در استادیوم بودند چه حالی داشتی؟ استرس داشتی؟ پاهایت میلرزید؟
بله، هر کس میگوید استرس ندارد، دروغ میگوید. بازی در استادیوم آزادی با آن تماشاگر، شرایط خاص خودش را دارد. بازی سختی است و به نظر من بازیکنان بزرگی میخواهد تا تاثیرگذار باشند که به نظر من دو تیم استقلال و پرسپولیس بازیکنان تاثیر گذار خیلی کمی دارند.
- در آن داربی دو بر دو شما گفته بودید که استقلال باید بازی را دو بر یک میبرد، چه اتفاقی افتاد که بازی مساوی شد؟
حق ما برد بود، ولی متاسفانه در دقایق پایانی اشتباه فردی باعث باخت ما شد. ما در نیمه اول چندین موقعیت گل را خراب کردیم، ولی به هر حال فوتبال است و نمیشود که همه بازیها را برد. روی گل مدافعان اشتباه کردند و پرویز هم بد جاگیری کرد.با کمی پرس و فوتبال تاخیری می شد بازی را برد.
- از درگیریهای آن بازی بگویید، حمید استیلی را بعد از بازی سخت کتک زدی...
یک حرفی بین من و حمید استیلی پیش آمد و عقل من هم کار نکرد و حمید را زدم.فقط هم حمید را زدم.
- عقل استیلی هم حتما کار نکرده. نه؟
ولله چی بگم؟( می خندد)
چه کسانی را کتک زدی در آن بازی؟ ناصر ابراهیمی هم میگفت محمد نوازی من را کتک زده و بد و بیراه گفته...
نه دروغ گفته است. من فقط یک درگیری با حمید استیلی داشتم که از ایشان هم عذرخواهی کردم، همین و بس.البته تار تار هم وارد ماجرای درگیری شد و کتک کاری شد.آخر بازی هم جو ورزشگاه به هم ریخت و هم اینکه جو دو تیم.
- ماجرای زندان قصر چه بود؟
بعد از بازی من و پرویز برومند و حمید استیلی را به زندان بردند و سه روز در زندان بودیم.زندان قصر تجریه خوبی بود.ولمان هم نمی کردند.
- چرا دیگران را نبردند؟ مثلا تارتار؟
آن را دیگر من نمیدانم و کس دیگری باید جواب بدهد.شاید تصادفی بود دستکیری ما.اما بحث بر سر اینکه چرا به زندان رفتم نیست. بحث من این است چرا آن روزها که محروم شدم، یک نفر از مسئولان باشگاه یک بار به من سر نزد، چرا کسی احوال خانواده مرا نپرسید؟ کخ که یک خارجی بود زمان مصدومیت سه بار به منزل من آمد، از سفارت آلمان برای من ماساژور اختصاصی آورد تا من زودتر خوب شوم. ولی متاسفانه دیگران... همیشه همینطوری بوده.
- پیشبینیات در مورد داربی 70 چیست؟
آرزو میکنم بازی قشنگی از آب در بیاید و دوست دارم تیم سابقم برنده باشد. البته شاید همه فکر کنند که چون وضعیت استقلال بهتر است استقلال بازی را می برد اما خدایی معلوم نمی کند.داربی خیلی سخت است.یک داربی بود که ما خیلی سر بودیم.دوران ناصر حجازی بود.همه می گفتند شش تای 52 جبران می شود اما یک بر صفر باختیم.با گل مهدی هاشمی نسب.داربی معلوم نمی کند.