او نیازی به ارائه کارنامه و معرفی های آنچنانی ندارد. مردی که قریب به 30 سال در فوتبال کشورمان سخت زحمت کشیده و به جرئت می توان گفت که امروز بعنوان بنیان گذار فوتبال علمی در ایران مطرح است. مجید جلالی جدای از سرمربیگری، در کسوت یک مدرس خوش ذوق و متفاوت نسبت به همکاران خود هیچ ابائی از انتقال اطلاعات فنی به دیگران نداشته و ندارد که این موضوع میزان محبوبیت او در بین اهالی فوتبال را افزایش داده است.
به گواه بسیاری از کارشناسان، مطالب آموزنده مجید جلالی در زمینه فوتبال هیچگاه برای مربیان این مرز و بوم کهنه نمی شود چرا که او هر روز مطلب جدیدی برای ارائه دارد.
با این حال پس از آخرین بازی فولاد خوزستان در لیگ برتر، هنگامیکه آقامجید برای چند روزی استراحت راهی تهران شده بود، تصمیم گرفتیم تا به منزل این مربی متفکر و مدرن گرا برویم و چند ساعتی را با حضور وی به مصاحبه نوروزی در خصوص مسائل فوتبالی و البته غیر فوتبالی بپردازیم.
جلالی پیش از شروع این گفتگو به بیان خاطرات خود می پردازد و اینکه در کنار بسیاری از خاطرات به یادماندنی هنوز آن موتور دنده ای چندین سال پیش را هم دارد، تا همیشه یادش باشد برای رسیدن به این مرحله از فوتبال، چه سختی ها کشیده است. و البته تا ما نیز بدانیم "نا برده رنج، گنج میسر نمی شود". مجید جلالی البته از این فوتبال دل خوشی ندارد. از فوتبالی که بعضی از مربیان و بازیکنان نه رنجی می برند و نه تعصبی دارند؛ بی هیچ اما ناگهان به گنج های میلیاردی می رسند.
اگر مایلید تا جدای از مسائل کلیشه ای، نقطه نظرات جالبی از مجید جلالی، این مربی ارزنده فوتبال کشورمان بدانید بنابراین پیشنهاد می کنیم که با این گفتگوی خواندنی که در دو قسمت منتشر می شود، تا پایان همراه باشید.
چه معیارهایی سبب پیشرفت مجید جلالی در حیطه مربیگری شده است؟
سه شاخصه برای من اهمیت داشته و دارد که این شاخص ها عبارتند از: 1- تحمل و حل ابهامات 2- تولیدات فنی 3- پشتکار و ممارست.
ما در جریان فوتبال به ابهاماتی برخورد می کنیم که حق رد شدن از آنها را نداریم. برای یک مربی نباید ابهامی باقی بماند. با تحمل و شکیبائی و تمرکز و خویشتنداری باید صورت مسئله بوجود آمده را پاک کنیم و در هر حالتی نمی توان ابهامات را نادیده گرفت و براحتی و بی توجه بدنبال شاخص های دیگر رفت. دومین شاخص از هنر و علم یک مربی نشأت می گیرد. آنجا که مربی باید با بهره گیری از افکار و ایده های خود به تولید تمرین بپردازد که البته فرآیند آن تولید بازیکن می باشد. شاید ابتدا شما منتقدان سر سختی داشته باشید یا اینکه مورد تمسخر سنتی گرایان قرار بگیرید اما در ادامه این روال، حقایق، افکار و تولیدات شما را ماندگار و مورد بحث و ارائه نظرات دیگران قرار می دهد. سومین شاخصه که از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و دو شاخصه قبلی را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد، سخت کار کردن است. یک مربی نباید از کار زیاد خسته و دلزده شود. او باید با نشاط و عزمی استوار گام بردارد.
وقتی از این سه شاخصه فارغ می شویم آنچه در فوتبال برای یک مربی وجود دارد، تشکیلاتی زیر مجموعه از این سه شاخصه بوجود می آید. بنده هم طی این سالها همواره سعی کرده ام که این سه شاخصه را به طور کامل رعایت کنم.
*در حال حاضر شما سرمربیگری تیم فولاد خوزستان را بر عهده دارد. فکر می کنید بازیکنان فولاد قابلیت اجرای تفکرات و تز فنی خاص شما را دارند؟
**در باشگاه فولاد خوزستان، من نه تنها در دفتر کارم بلکه در رختکن و کلاسهای تئوری ام یک شعار را به وفور تکثیر و نصب کرده ام. این شعار عبارتست از "سرعت، جوهر فوتبال فرداست" بوجود آورنده مرز بین فوتبال دیروز با امروز و امروز با آینده در سرعت خلاصه می شود. شما ببینید در گذشته ما بازیکنان فوق العاده تکنیکی و فنی داشته ایم که امروز از آنها بی بهره هستیم یا از سویی دیگر تاکتیکها سالهاست در فوتبال وجود دارد اما این سرعت است که بهبود یافته و باعث جذابیت فوتبال می شود. برای افزایش سرعت در فوتبال ابتدا یک مربی باید برای مالکیت توپ برنامه داشته باشد که این هدف مستلزم یک کارگروهی طاقت فرسا است. که با حوصله فراوان بوجود می آید. متاسفانه وقتی من مربی، در ابتدای فصل با یک باشگاه قرار داد منعقد می کنم. فقط امکان جذب 4 الی 5 بازیکن برایم باقی می ماند که در فولاد براساس محدودیت های مالی و شرایط جغرافیائی از این حق جذب هم محروم شدم. بر همین اساس مجبور شدم از لیگ دسته یک مهاجمی به نام مهدی مومنی را با وسواس فراوان به تیم اضافه کنم. اسم این بازیکن را یادداشت کنید و مطمئن باشید که در آینده از او بیشتر خواهید شنید. در همین حال بازیکنانی مثل آرش افشین یا مهرداد جماعتی سال پیش با قراردادهائی کمتر از 10 میلیون به تیم پیوستند اما امسال با توجه به جهش قابل قبول شان قراردادشان از لحاظ مالی پیشرفت خوبی داشته است. به هر روی، یک مربی نمی تواند هیچوقت از داشته های خود به صورت صددرصدی راضی باشد. نقاط ضعف همیشه وجود دارد و این بازی طبیعت است.
*مدیران فوتبال ما برای درجه بندی مربیان لیگ چه پارامتر هائی را باید در نظر بگیرند؟ چطور می شود که یک مربی 800 میلیون تومان قرارداد می بندد و مربی دیگری که از لحاظ فنی شاید در همان حد باشد زیر صد میلیون؟ این تفاوت در نحوه پرداختها را چطور ارزیابی می کنید؟
** پاسخگوئی به این سوال قطعا می تواند ذهن جامعه را از تفاوت های موجود در نحوه پرداخت ها مطلع کند. یک مربی در کاری که ارائه می دهد باید 4 اصل را در نظر بگیرد؛ 1- ساخت بازیکن2- ساخت تیم 3-ساخت نتیجه 4- ساخت فرهنگ بازی و ارائه الگوی رفتاری.
در لیگ برتر کشورما مربیانی هستند که بیشترین مبنای توجه و کار خود را معطوف به اصل 3 قرار می دهند. آنها بازیکنان گرانقیمت را بی محابا به استخدام در می آورند و بدنبال نتیجه گرائی می روند، غافل از اینکه هیچ توجهی به پی ریزی و ساخت بازیکن نمی شود. جالب آنکه مدیران هم توجهی به این مسئله ندارند و با نتیجه های بدست آمده دیگر اصل ها را پوشش داده و ارضاء می شوند. اما با پایان فصل و کوچ مربی و بازیکنان، دیگر سرمایه ای برای باشگاه باقی نمی ماند. شما به مهاجرت های مربیان گرانقیمت توجه کنید، متوجه میشوید که در سال های بعد تیم های تحت فرمان آنها دچار نزول می شوند.
در همین خوزستان بازیکنان و تماشاگران بیشتر از هر چیزی به توپ علاقمند هستند. حالا اگر قرار باشد ما در اصل چهارم برای فرهنگ سازی رفتاری و فنی قدم برداریم، تحقق این هدف نیازمند شکیبائی و زمانبری است. با این توصیف در فوتبالی که همه بدنبال نتیجه گرائی هستند کار سختی در پیش روی قرار می گیرد و کسی توجهی به کارهای زیر بنائی ندارد. بنابراین اگر بصورت اورژانسی یک مربی نتیجه بگیرد او را مربی خوب و گرانقیت می دانند و اگر مربی دیگر برای کارهای سخت و تغییرات ریشه ای وقت بگذارد ارزان قیمت و مورد کم لطفی قرار می گیرد. در چنین فضایی کار کردن نیازمند صلابت فراونی است.
*با توجه به فرصت اندکی که برای آماده سازی تیم ملی امید باقی مانده است، آیا همکاری مجید جلالی با فدراسیون فوتبال جنبه تحمیل دانش فنی یا ایجاد شهرت ملی را با خود در بر دارد؟ در مجموع انگیزه شما از قبول سرمربیگری تیم ملی امید در این شرایط چه چیزی می تواند باشد؟
**در این باره فقط یک جلسه در فدراسیون فوتبال برگزار شد و از آنجایی که فدراسیون قصد به چالش کشیدن 7 بند پیشنهادی بنده را داشت، برای قضاوت عمومی من آن 7 بند را رسانه ای کردم تا مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد. احساس من این است که فدراسیون فوتبال دلش با من نیست و بخاطر عدم همکاری من با تیم امید، سنگ اندازی می کند. البته برای خدمت به فوتبال این مرز و بوم، در همین خوزستان محیط خوبی وجود دارد و تجربه به من نشان داده که هر وقت فوتبال خوزستان و تهران ضعیف شده، تیم ملی ما هم به قهقرا رفته است. بنابراین کار کردن در خوزستان یا تیم ملی برای من فرقی ندارد. ضمن اینکه مربیگری من به یک روز و یک شب برنمیگردد که بخواهم از این لحاظ مشهور شوم. با این حال چنین وضعیتی برای من وجود ندارد و همواره مثل یک سرباز در خدمت رسانی به فوتبال کشورم حاضر بوده و هستم.
*به اعتقاد مجید جلالی که یکی از چهره های مورد قبول فوتبال ایران است، چرا در برخی از رده های ملی مربیان به اصطلاح یک شب ِ انتخاب و معرفی می شوند؟
**متاسفانه در کشور ما مربیگری فوتبال هلی کوپتری شده است! یک مربی برای رسیدن به نیمکت ملی نیاز به پیشینه و طی فرآینده 20 الی 25 ساله دارد. این سلسله مراتب اما در این فوتبال رعایت نمی شود. یک کوهنورد برای فتح قله باید رنج و زحمت فراونی بکشد. لازم است که او از دامنه شروع و در ادامه راه خود مسیرهای صعب العبور را طی کند و گاه در برخی مواقع حتی از اکسیژن هوا بهره ببرد تا وقتی به قله رسید قدر آن صعود را به شایستگی بداند. اما در کشور ما برخی از آقایان مربیان را از دامنه کوه سوار بر هلی کوپتر می کنند و درست بر سر قله پیاده اش می کنند.
من نمی توانم چشمهایم را بر روی برخی جریانات و حقایق ببندم. در این فوتبال افرادی هستند که با دو سال سابقه حکم ملی دریافت می کنند و به راحتی آب خوردن به نیمکت تیم ملی می رسند. با این وجود در فوتبال ما چیزی به نام شایسته سالاری وجود ندارد. باید علت این مواضع را در دیدگاه مسئولان جستجو کرد که واقعا اولویت و ملاک آنها برای چنین انتخاب هایی چه می تواند باشد که ما آن اولویت ها را نداریم. در رشته های دیگر هم این هلی کوپتر مدام در حال جابجایی مربیان است و متأسفانه این موضوع تنها به فوتبال خلاصه نمی شود. باید گفت مسئولان ورزش ما، مربیگری را یک فن نمی دانند.
*وارد شدن به جزئیات و فحوای این فوتبال سر هر انسانی را به درد می آورد. بهتر است از این فضا کمی فاصله بگیریم و به گذشته تان برگردیم! از بین تیمهای پاس، صبا و استقلال اهواز فکر می کنید در کدام تیم فعالیت شما مؤثرتر بوده است؟
**قطعا پاس را انتخاب می کنم چرا که اصول ذکر شده در بحث مربیگری به طور کامل در تیم پاس رعایت شد. من آنجا برای سه سال مدیر تیمهای پایه باشگاه بودم و استعداد های زیادی را کشف و به لیگ برتر معرفی کردیم. استعدادهایی که آن زمان کشف کردیم، امروز در بالاترین سطح فوتبال کشورمان حضور دارند. از بین آن بازیکنان چندتایی در ذهنم هست که از جمله آنها باید به آرش برهانی، حنیف عمران زاده، میلاد میداوودی و میثم منیعی اشاره داشته باشم. اینها بازیکنانی بودند که براساس یک برنامه ریزی مدون کشف و شکوفا شدند. ضمن اینکه مبحث آنالیزور در فوتبال ایران از همان زمان و در باشگاه باشگاه شروع شد. ما یک گروهی داشتیم که با فتح جام، نوعی از فوتبال جذاب و با کیفیت را به نمایش گذاشتیم که همین وضعیت به مرور در دیگر باشگاهها انعکاس پیدا کرد. با این وجود حیف از آن تیم چرا که در 10 دوره لیگ، من هنوز هم مشابه آن تیم و آن فوتبال را ندیده ام.
*از دستیار گذشته تان چه خبر! هنوز هم با فرشاد پیوس در ارتباط هستید؟
**بله. روند فعالیت هایش را دورادور پیگیر هستم و امیدوارم او هم در کارش موفق باشد.
*کار کدام مربی در ایران را نزدیک به پارامترهای شخصی خودتان می دانید؟
**پنج تا 10 سال دیگر صبر کنید. مربیان جوان، مستعد و تحصیلکرده در راهند. آنها در آینده وارد بدنه فوتبال شده و تاثیر گذار خواهند بود. در حال حاضر این مربیان در رده های پایه فعالیت می کنند و مدام با بنده در ارتباط هستند. گذشت زمان و تجربه، آنها را با کارهای دشوار به فوتبال معرفی می کند. ضمن اینکه این مربیان علاقه ای به سوار شدن به هلی کوپتر مورد اشاره ندارند و رفتار و شخصیت آنها به شدت مرا تحت تأثیر قرار داده است.
*این مربیان سابقه فوتبال در سطح حرفه ای را هم دارند؟
**بله، یکی از امتیازات آنها همین سابقه بازیگری شان است.
*به نظر می رسد که ناکامی در این فوتبال نهادینه شده است. با این وجود چرا مسئولان فوتبال ما با این ناکامی ها بی تفاوت و سرد برخورد می کنند؟
**در بحث ناکامی موارد متعددی را می توان کالبد شکافی و مطرح کرد. مهمترین مشکل و ریشه این فوتبال اما به عدم ثبات مدیریتی و تعدد تصمیم گیری ها برمیگردد. سازندگی وجود ندارد. پول زیاد باعث نتیجه گرائی در این فوتبال شده است. فوتبال ما با سیاست در هم آمیخته است. اینجا فوتبال محتاج دولت است در حالیکه اگر فوتبال را به حال خود رها کنند، فوتبال ما حتی می تواند از جنبه اقتصادی نیز کمک حال دولت باشد. ضمن اینکه فوتبال هیچ امتیازی برای خودش ندارد و هرکسی با هرگونه تخصصی که دارد به جان فوتبال می افتد تا کسب منافع کند. با این شرایط فوتبال نمی تواند براحتی نفس بکشدو هنگامیکه ناکامی بوجود می آید و در ساختارها تغییری نمی بینیم، به باخت و سردگرایی مسئولان باید عادت کرد. عادت کرده ایم که در شکستها فقط مربی را در مقابل مردم قرار بدهیم. در چنین مواقعی نیز کارگروه بررسی شکست را تشکیل می دهیم اما متأسفانه هیچگاه نتایج آن را عمومی نمی کنیم.
*در اجرای تمرینات تحت نظارت تان چند درصد از نوآوری و خلاقیت استفاده می کنید؟
**چندی پیش در کشور هلند یک کلاس حرفه ای فوتبال با تدریس "لوئیس فن خال" را گذراندم. یادم می آید که فن خال در این خصوص می گفت که وقتی بارسلونا بوده، روزانه 20 مربی جوان برای نت برداری از تمرینات بارسلونا به محل برگزاری تمرینات می آمدند و در پایان به مدت 7 دقیقه فرصت داشتند تا سئوالات خود را مطرح کنند. با این حال اما لوئیس فن خال معتقد بود که نت برداری و کپی نمودن عین تمرینات برای هر تیمی مناسب نیست چرا که قابلیت هر تیم و بازیکنان با هم متفاوت است. یک مربی نباید بصورت محض و چشم بسته تمریناتی که مشاهده کرده است را به مرحله اجرا درآورد. یک مربی باید خالق تمرین براساس قابلیتهای بازیکنان تیم خود باشد. بنابراین من در تیم فولاد، کار اصلی طراحی تمرینات را خودم انجام می دهم که وقت زیادی می برد. تمرینات باید برای بازیکن قابل اجرا، دست یافتنی و صدالبته توأم با ایجاد شعف باشد.
*این تجربیات شما قطعا مورد توجه اکثر مربیان جوان است. بر همین اساس چه توصیه ای برای این مربیان دارید؟
**مربیان جوان باید بدانند که راههای پیشرفت در داخل زمین وجود دارد. آنها بایستی ساعی بوده و ضمن با تلاش البته یقین داشته باشند که پیشرفت می کنند. مردم شایسته سالاری را مد نظر قرار می دهند و از آن حمایت می کنند. به عبارتی بهتر باید با کار خوب مردم را متقاعد کرد و با اثبات شایستگی می توان استقلال در شخصیت را ایجاد کرد.
*در این فوتبالی که یکروز مربیان برنده از مجید جلالی بعنوان «مرد» یاد می کنند، به نظر شما چه اتفاقی روی می دهد که همین مربیان بخاطر 3 امتیاز در نبرد با همان مرد از ادبیاتی نامناسب و زننده استفاده می کنند؟
**این موضوع باز هم به آن دسته از مربیانی برمیگردد که فقط به نتیجه فکر می کنند و به اصطلاح نتیجه گرا هستند. به همین خاطر این افراد همه چیز را فدای خواسته خودشان می کنند. این دسته از مربیان به خود زحمت کار کردن نمی دهند بلکه همیشه برای رسیدن به 3 امتیاز دلخواه شان از داشته های دیگران سود می برند. آنها میخواهند «به هر قیمتی» برنده باشند تا فوتبال سنتی هرگز از بین نرود! وقتی فقط با نتیجه می توانند در سطح کلان نگاهها را معطوف به خود کنند بنابراین به فراخور شخصیت شان باید که از هر نوع ادبیاتی در این راه استفاده کنند.
مجید جلالی در چند مقطع به طور جدی با استقلال، پرسپولیس و البته تیم ملی وارد مذاکره شده است اما هر بار بنا به دلایل نامعلومی تحقق این موضوع منتفی شده است؟ می خواهیم از زبان خودتان بشنویم که چه چیزی در پس این همکاری نکردن ها پنهان بوده است؟
**در مدت 10 سال دو بار با پرسپولیس و یک بار با استقلال وارد مذاکره شدم که حتی یکبار آن نیز برای یک شب سرمربی پرسپولیس بودم اما وقتی آفتاب طلوع کرد، ورق برگشت و همه چیز عوض شد. پیچیدگی خاصی در استقلال و پرسپولیس وجود دارد. شبکه هایی که در حاشیه این دو تیم قرار دارند با حضور امثال من منافع خود را در خطر می بینند و همیشه تلاش می کنند تا شرایط ایده آل خودشان را بوجود بیاورند. راحت تر بگویم، من قادر به تامین درخواستهای این شبکه نبوده و نخواهم بود. به همین خاطر اهرم هایی وجود داشت تا من را از نزدیک شدن به این دو تیم دور کند. من اخلاقیات و ذهنیات خود را دارم. در تیم تحت فرمان من لیدر نمی تواند خارج از چهار چوب فعالیت کند. همیشه تمرینات من در پشت دربهای بسته برگزار می شود و این موضوع را در جلساتی که با مسئولان این دو تیم داشتم، صراحتا اعلام کردم.
اصلا بگذارید حقیقتی را به شما بگویم تا اوج نابسامانی در تیمهای سرخابی را ببینید. هنگامیکه من در تیم صبا بودم، بازیکنی وجود داشت که حتی با مبلغ هفتاد میلیون هم بکار من نمی آمد، بر همین اساس من او را جواب کردم اما در کمال شگفتی همین بازیکن با 170 میلیون تومان جذب یکی از همین دو تیم شد. این موردی که گفتم البته تنها مشتی از خروار بود و موارد زیادی وجود دارد که حتی فکر کردن به آنها، آدم را از ادامه کار مایوس می کند. با این حال شما انتظار دارید تماشاگران سرخابی بدنبال بازی زیبا و نتایج متناسب با شأن تیم شان باشند. گناه هوادار چه می تواند باشد که عده ای بدنبال منافع شخصی خود هستند. به اعتقاد من از این پس باید در فصل نقل و انتقالات این دو تیم دقت بیشتری کرد تا همه چیز را رصد کنیم تا از تحمیل خواسته های برخی سودجویان جلوگیری شود. رسیدن به این وضعیت مشکل اما در نهایت گوارا و به سود فوتبال ماست.
*کدام بازیکن در ایران شما را تحت تأثیر فوتبال خود قرار داده و استیل کاری او در سطح جهانی بوده است؟
**بدون شک علی دایی. چرا که او در صبا باتری با 33 سال سن همچون یک نوجوان شانزده ساله با اراده و بی وقفه تمرین می کرد. هر مربی دوست دارد یکی مثل او را در تیم خود داشته باشد. من در فولاد بدنبال تربیت بازیکنانی در این کلاس فوتبال هستم. اگر شما مدتی در باشگاه فولاد حضور فیزیکی پیداکنید و از نزدیک کار من در آنجا را ببینید قطعا متوجه جدیت من در استعداد یابی خواهید شد چرا که هنوز هم فوتبال ما خلأ بازیکنانی مثل علی دایی را حس می کند.
*اگر حق انتخاب فقط یک گزینه را داشته باشید، آیا مایلید که خداداد عزیزی شاگرد شما باشد یا در کنار محمد مایلی کهن دستیاری کنید؟
**سوال جالبی است. خداداد در پاس تهران شاگرد من بود. با این وجود این بازیکن سبک خاص خودش را داشت. معمولا بازیکنان بزرگ از مربی در سه حالت تمکین می کنند، 1- اگر پول دست مربی باشد که تاکنون دست من هیچ پولی نبوده و نیست 2- بازیکن از مربی بواسطه ابهت و رفتار خاصش هراسان باشد که من به خودم این اجازه را نمی دهم 3- اگر بازیکن احساس کند که از مربی خود مسائل جدیدی را یاد می گیرد و به کمک آن می تواند پیشرفت کند. به گواه همکارانم در پاس آن زمان، خداداد عزیزی غیر قابل باور تمرین می کرد. او در فوتبال استعداد ذاتی داشت و در زمین نیز بازیگردان بسیار بزرگی بود. در تاریخ فوتبال ایران من کسی را نمی توانم با او مقایسه کنم چرا که سطح خلاقیت و همکاری تیمی خداداد بی همتا بود. در مورد محمد مایلی کهن هم باید بگویم که او دوستی خوب و همکاری قابل احترام است. مردی با صداقت و درستی که لحظه جدایی من و او در سایپا فرا رسید.
*چه میزان در شکوفائی کلان بازیکنانی همچون رضا نوروزی، مهرداد جماعتی و آرش افشین تاثیر گذار بوده اید؟
در تیم فولاد، جوانان بسیاری برای شکوفائی وجود دارند و در این زمینه منتظر خبرهای خوش دیگری هم باشید چرا که امثال جماعتی، رضائی یا مومنی آرام، آرام می آیند. در خصوص میزان تاثیر در فوتبال نوروزی و افشین هم باید خود آنها دلایل پیشرفت شان را اعلام کنند.
*سقف آرزوی شما در فولاد تا کجاست ؟
** قهرمانی با فولاد در آسیا هدف مورد نظر من است و قطعا همه تلاش خود را برای رسیدن به این موضوع به کار می گیرم.
* به نظر شما کار کدام مربی در داخل کشور از بقیه موفق تر و ماندگارتر است؟
**من محمد مایلی کهن را انتخاب می کنم. به اعتقاد من مایلی کهن در تیم سایپا با توجه به بودجه ای متوسط و جوانان گمنامی که در اختیار دارد، ضمن اینکه به استعدادیابی در فوتبال توجه بسیاری می کند، تا به امروز نتایج قابل قبولی هم با سایپا بدست آورده است.
*وضعیت خانوادگی شما در زمینه فوتبالی چطور است. آیا خانواده شما در فوتبال هم اعلام نظر می کنند؟
**دخترم ازدواج کرده اما محمد پسرم با ما زندگی می کند. همسرم هم الان دیگر خیلی تحت تاثیر فوتبال قرار گرفته است و به نوعی افتخار همکاری با ایشان را دارم. من در اهواز به همراه خانواده زندگی می کنم و تنها نیستم. بر همین اساس نظرات آنها برایم قابل احترام است.
*شما که در مورد فوتبال عشق سرعت هستید، بفرمایید که بالاترین سرعتی که با خودرو شخصی رانندگی کرده اید در کدام جاده و با چه سرعتی بوده است؟
**در سال 83 جاده مشهد با سرعت 160 کیلومتر در ساعت که البته توسط ماموران محترم راهنمائی و رانندگی مبلغ بیست هزار تومان جریمه شدم.
*آیا آنها شما را نشناختند؟
*بهترین هدیه ای که در زندگی گرفته اید چه چیز و از طرف چه کسی بوده است؟
**یک دست گرمکن سرمه ای رنگ که معمولا در مسابقات بر تن دارم و از دختر عزیزم گرفته ام.
*اسم مجید جلالی در بین اهالی فوتبال به نوعی با رایانه عجین است. روزانه چند ساعت با رایانه و اینترنت مشغول هستید؟
**معمولا 2 ساعت در روز با رایانه کار می کنم.
*یارانه چطور! آیا ثبت نام کرده اید؟؟
**بله. یارانه اعضای خانواده را هم ثبت نام و دریافت کردیم.
*شهر و کشور مورد علاقه تان چیست؟ و دلیل انتخاب؟
**کوالالامپور، مالزی. بدلیل نوع رفتار مردم و پاکیزگی محیط زیست.
* زمین فوتبال عارف -در محله زادگاه- را که فراموش نکرده اید؟
خیر. آنجا خیلی ها جوانی و عمر خود را برای امثال من خرج کردند تا خدمتی به فوتبال کرده باشند. در محله عارف و زمین فوتبالش تربیت فنی و فرهنگی در کنار هم صورت می گرفت. ما از این زمین، نحوه درست زندگی کردن را نیز آموختیم. این زمین در قلب من جای دارد. زمین فوتبال عارف، جایی است که اولین مربیان عمرم در آنجا بودند. امثال آقایان ناصر عبدی، علی محمد مرتضوی، مسعود قیاسی و غلام مرتضی زاده را هیچ کجا نمی توان پیدا کرد. یادش بخیر...
*سابقه درگیری فیزیکی با کسی دارید؟
**بله...! ولی در زمین فوتبال نبوده.
*تا به حال پایتان به کلانتری هم باز شده؟
** بله. بخاطر گرفتن کارت سوخت موتورم به آنجا رفتم.
*«نادر فریاد شیران» شما چه کسی است؟
**برای من تخصص و صداقت مهم است و دستیار همیشگی نداشته ام اما سالهاست که سعید جوشش به سبب عملکرد مطلوبش شهر به شهر با من می آید و همراهم است.
*دو کلمه در کنار هم قرار گرفته است و شما نیز حق انتخاب یکی از آن دو را دارید. لطفا انتخاب خودتان را بفرمایید؟ تیم ملی ایران - باشگاه وحدت تهران علی پروین - ناصر حجازی محمد مایلی کهن - علی دائی منصور ابراهیم زاده - امیر قلعه نوعی علی کفاشیان - محمد دادکان پرسپولیس - استقلال عادل فردوسی پور - باشگاه فولاد
**برخی کلمات را نمی توان در کنار یا مقابل هم قرارداد چرا که تفکیک آنها بسیار دشوار است... شما من را در مقابل عمل انجام شده قرار داده اید و به نوعی سوپرایز شدم. مانده ام چه بگویم اما برای اینکه در این گفتگوی نوروزی دلخوری پیش نیاید، به آنها اشاره ای می کنم. علی پروین، را واقعا دوست دارم. ابراهیم زاده، را به قلعه نوعی ترجیح می دهم. محمد دادکان، مدیر مقتدری بود. در نوجوانی طرفدار تاج(استقلال فعلی) بودم، اما این را ننویسید بهتر است. لطفا مرا مقابل هواداران محترم سرخابی قرار ندهید. هیچوقت دوست ندارم دل کسی را بشکنم!
عادل فروسی پور، مجری برنامه ای است که در طول یک دهه اخیر پربیننده ترین بوده است بنابراین به این برنامه و مجری اش احترام گذاشت. باشگاه فولاد را نمی توانم مقابل شخص یا باشگاه دیگری قرار بدهم و فقط برای قهرمانی این تیم در آسیا تمام تلاش خودم را بکار می بندم.
*در سال جدید چه برنامه ای دارید؟
**چند پیشنهاد دارم اما اولویتم باشگاه فولاد خوزستان است.
*آخرین باری که گریه کردید؟
**ماه مبارک رمضان. با این وجود هر یکی، دو هفته با خودم خلوت می کنم. برای یک مربی خلوت کردن با خودش اهمیت فراوانی دارد.
. *مهمترین دغدغه مجید جلالی در سال جدید چیست؟
**برای پسرم محمد، آستین ها رو بالا می زنم و...
*.... سخن آخر؟
** برای شما و همه کسانی که دوستدار واقعی این فوتبال هستند و برای اعتلای آن زحمت می کشند آرزوی موفقیت توأم با تندرستی دارم.